• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4771 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۲۹ مهر

ستارخان، لوطي بامرام

رضا مختاري اصفهاني

ستارخان در تمامي مراحل زندگي يك لوطي بود. او چه آن زمان كه دور از سياست بود و چه روزگاري كه مرد اول سياست ايران شد و چشم‌هاي كهنه‌كاران عرصه سياست به اقدامات او در دفاع از مشروطه دوخته شده بود يك لوطي باقي ماند. او در تمامي اين مراحل آداب و مسلك لوطي‌گري فرو ننهاد. هر چند بعضي از اين آداب و سلوك مورد اعتراض و تقبيح بعضي از اهالي سياست مانند سيدحسن تقي‌زاده قرار مي‌گرفت. آنچه اما در نظر ستارخان اهميت داشت، صداقت و يكرنگي لوطيانه بود. او وقتي به سلك مشروطه‌خواهان درآمد يك مجاهد واقعي شد. حال آنكه برخي از مجاهدان به بيان مشروطه‌خواهان «مجاهدان مجازي» بودند؛ مجاهداني كه مشروطه را محملي براي رفتارهاي ناپسند و تعدي به مردمان يافته بودند. چنين مجاهداني همچون سابق تعصب محله را به دل داشتند و رقابت‌هاي سابق را جامه‌اي نو پوشانده بودند. ستارخان اما تعصب محله و شهر را به تعصب ملي تغيير داد. نزاع‌هاي لوطيانه‌اش ديگر رنگ و بوي رقابت محله‌اي نداشت. او در دفاع از مشروطه و ايران به ميدان آمد. در زمانه‌اي كه مشروطه ديگر مانند بيماري در حال احتضار بود، حركت او حكم دميدن جاني در كالبد اين محتضر داشت. ستارخان تبريز را كانون دفاع از مشروطه ساخت. بسياري از لوطيان شهرهاي ديگر كه به فتواي مراجع تقليد مقيم نجف به ياري مشروطه برخاسته بودند به تبريز روي آوردند. او لوطيانه در مقابل مطامع روس‌ها ايستاد. چنانكه در مقابل پيشنهاد كنسول روسيه در تبريز مبني بر قرار گرفتن در كنف حمايت تزار پاسخي با ادبيات لوطيان داد:«... قنسول به من مي‌گويد بيا به قنسولخانه، زن ما شو، شرف و ناموس اسلام و ايران را ضايع كرده، به باد بده... من ابدا براي حمايت زير بيرق دولت روس نمي‌آيم و شرف ايران را به باد نمي‌دهم و تمام زحمات و فداكاري‌هاي من براي اين است كه شما بياييد و جمع شويد زيرا اين بيرق را من در اينجا به اسم حضرت عباس بلند و برپا داشته‌ام.» هر چند لوطيان طرفدار دربار محمدعلي شاه به چپاول و غارتگري مي‌پرداختند اما ستارخان همراهانش را از چنين رفتارهايي نهي مي‌كرد. او با خصلت‌هاي مثبت لوطي‌گري توانست خود را در قامت يك فرمانده كاردان نشان دهد؛ فرماندهي كه در هنگامه شكست، ياران را دلداري مي‌داد و روحيه مي‌بخشيد. او به جاي آنكه شكست‌شان را در چشم‌شان بياورد، مقاومت‌شان را مي‌ستود. شهرت لوطي تبريزي به سرعت به شهرهاي دور و نزديك رسيد. تصاويرش توسط مردان و زنان به يادگار و افتخار خريده مي‌شد. اشعاري در ستايشش سروده شد. اين شهرت به مرزهاي ايران محدود نماند. به روايت علامه محمد قزويني، نام ستارخان با «خط درشت» به صفحه اول روزنامه‌هاي مشهور اروپا راه يافت. خبرنگاران بسياري از اروپا و امريكا براي ديدار و مصاحبه با او راهي تبريز شدند. پيروزي مشروطه‌خواهان در تبريز اما پايان كار لوطي تبريزي نبود. او با تشكيل انجمني به نام «مجاهدين» سعي كرد لوطيان همراه خود را از انجام كارهاي ناشايست برحذر دارد. با اين همه برخي از اهالي سياست با او سر همراهي نداشتند. فشار روس‌ها و ناملايمت‌هاي سياستمداران او را مجبور به ترك تبريز كرد. ماه عسل بعضي از مشروطه‌خواهان با ستارخان به سرعت به پايان رسيد. ستارخان در نوشته‌ها و روايات‌شان به صفاتي نكوهيده نواخته شد. نهايت در ماجراي خلع سلاح مجاهدين در پارك اتابك جان و تنش زخم برداشت؛ زخمي كه تا پايان عمر همراهش بود. گويي اين سرنوشت از اين رو نصيب ستارخان شد كه او جنس سياست‌بازان نبود. او يك لوطي بامرام بود. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون