ديپلماسي فرصت طلبانه فرانسوا اولاند
دانيل وارنت٭
دومين رييسجمهور سوسياليست فرانسه در كوبا، مالي، اوكراين و قطر، به سياست خارجي خود هويت عملگرايانه داده است. اما بايد در نقد ديپلماسي فرانسوا اولاند اين سوال را مطرح كرد: چرا ولاديمير پوتين را محكوم كنيم اما دست فيدل كاسترو را به نشانه دوستي بفشاريم؟
كساني كه به دنبال مقصر كردن رييسجمهور روسيه در رابطه با جنگ كريمه و جنگ اوكراين هستند، عاري از نگاه ايدئولوژيك نيستند. جا دارد درباره سياستهاي خارجي فرانسوا اولاند و تعيين كنندگان آن، اين سوال قابل تامل را مطرح كرد آيا رييسجمهور سوسياليست فرانسه ميتواند به راحتي با استدلال دفاع از منافع اقتصادي كشورش به قطر يا عربستان سعودي به راحتي جنگنده رافائل (هواپيماي جنگنده چندمنظوره ساخت فرانسه) بفروشد، اما از واگذاري ناو ميسترال (اولين زيردريايي ساخت فرانسه) به روسيه، امتناع كند، آيا در چنين حالتي دم زدن از احترام به حقوق بينالملل آسان خواهد بود؟
فرانسوا اولاند در سال 2012، زماني كه به كاخ اليزه آمد، به خاطر بي رغبتياش نسبت به سياستهاي بينالملل مورد انتقاد بود. و اما حالا...؟ اما اكنون درباره او اين قضاوتي نسبتا ناعادلانه تلقي ميشود. زاوير پانون روزنامهنگار در كتاب خود تحت عنوان «پشت صحنه ديپلماسي، از ساركوزي تا اولاند» جامعه خود را درگير دو مفهوم از ديپلماسي معرفي ميكند: از طرفي بخشي هواداران سياست واقعگرايانه هستند كه به نوعي در مقابل حقوق بشر قرار ميگيرد. هوبرت وردين، مشاور سابق ميتران و وزير امور خارجه ژاك شيراك و ليونل ژوسپين، از اين سياست به عنوان «مصالحه ميان ايدئولوژي گليسم (ژنرال دو گل)، ميتران و شيراك» ياد ميكند. از سوي ديگر از نظر او گروهي غير رسمي ديگري متشكل از ديپلماتها و متخصصين هستند كه دغدغههايشان در اين موارد خلاصه ميشود: جلوگيري از پيشرفت تروريسم، دفاع از ارزشهاي غربي، توجيه لزوم اعمال قدرت، حمايت از اسراييل و مخالفت با ايران. به طور كلي آنها پيرو طرز تفكر نومحافظهكاران امريكايي هستند و از موضع جورج بوش حمايت ميكنند.
دليل حمايت نومحافظهكاران
خاوير پانون ميگويد: در ابتدا اين گروه از فرانسوا اولاند حمايت ميكردند. از زماني كه 22 سپتامبر 2014 كه گروگانگيران تندروي الجزايري سر هروه گوردل را قطع كردند و رييسجمهور از جنگ در آفريقا به عنوان جنگي براي سركوبي تروريسم سخن گفت. سپس ضمن اشاره به حادثه 11 سپتامبر افزود: وضعيت از وزيرستان (پاكستان)، شبه جزيره عربستان، ليبي تا غرب آفريقا از سال 2001 بدتر شده است و اين موارد از لزوم يك مبارزه واحد عليه يك دشمن واحد حكايت دارد!
از اين نمونهها ميتوان به تابستان سال 2013 اشاره كرد كه فرانسوا اولاند از تغيير موضع باراك اوباما درباره حمله به سوريه انتقاد كرد. با كمي تعمق، ميتوان ايدئولوژي نومحافظهكاران در حمايت از عملكرد فرانسوا اولاند را درك كرد. كساني كه از اين سياستها پيروي ميكنند، از مداخله ايالات متحده امريكا به كشورهاي ديگر تحت عنوان «مداخله ليبرال» حمايت ميكنند. اين طرز تفكر پس از حملات سال 2001 ظاهر شد. اصول اين ايدئولوژي از اين قرار است: معرفي تروريسم در قالب يك تهديد كه نوعي يكپارچه سازي (توتاليتاريسم) جديد است، با تاكيد بر دموكراسي و توجيه اعمال زور براي تحميل آن.
جهتگيريهاي چندگانه
اما ديپلماسي اخير فرانسوا اولاند ديگرجهتگيري مشخصي را در بر نميگيرد. زماني كه اولاند در نشست با هيات مديره شوراي همكاري خليج فارس در رياض حضور مييابد، دغدغه اصلياش ارتقاي حقوق بشر نيست. زماني كه به كوبا ميرود، با بهرهجويي از روابط امريكا و كوبا، بيش از آنكه به وضعيت و آزادي زندانيان سياسي بپردازد، به آينده منطقه كاراييب توجه ميكند.
فرانسوا اولاند، بين سران كشورهاي غربي، اولين رييسجمهوري است كه بعد از انتخابات ايران با آقاي روحاني ملاقات ميكند. اين عمل وي نشاندهنده سرسختي كمترش در مقايسه با امريكا راجع به مذاكرات برنامه هستهاي تهران است. رييسجمهور فرانسه از زمان ورودش به اليزه، به نيروهاي فرانسوي در افغانستان دستور عقبنشيني داد در حالي كه در مورد خشونتهاي داعش در عراق اقدام به مداخله و از اينكه نتوانست در مورد سوريه اين كار را انجام دهد ابراز تاسف كرد.
از طرفي ديگر اولاند بمباران رژيم قذافي و سرنگوني سرهنگ قذافي را تاييد ميكند. اخيرا او از عدم وجود يك اقدام بينالمللي در مورد ليبي شكايت كرده است. وي بر اين باور است كه با وجود اغتشاشات موجود، عدم اقدام بينالمللي به پيشرفت گروههاي تروريستي در تمام منطقه ساحل كمك ميكند. دخالت او در امور كشور مالي، زدن چند نشان با يك تير است: جنگ با تروريسم كه آزادسازي گروگانان اولين هدف آن است، حصول اطمينان از امنيت اروپا و بازگرداندن يكپارچگي در دولتي كه با فرانسه متحد است.
درباره اوكراين، او سياستي را در پيش گرفته است كه در آن يك ارزيابي واقعگرايانه از توازن قدرت وجود دارد. جشن هفتادمين سالگرد نيروهاي متفقين در فرانسه فرصتي را براي تشكيل گروه نرماندي در اختيار فرانسوا اولاند قرار داد. گروه نرماندي شامل رهبران كشورهاي آلمان، روسيه، اوكراين و فرانسه ميشود (مركل، پوتين، پروشنكو و فرانسوا اولاند).
در نتيجه اگر از منظر ايدئولوژيك سياست خارجي فرانسوا اولاند را بررسي كنيم با تضادي عميق روبهرو ميشويم. از طرفي ميتوان عملكرد او را در قالب ديپلماسي فرصت طلبي بررسي كرد. اين ديپلماسي قادر است با بررسي دقيق توازن قدرتها و فرصتهاي موفقيت، از تمامي موقعيتها به نفع كشور بهره گيرد. در اين صورت گونهاي از عملگرايي را به سبك فرانسوا اولاند خواهيم داشت. عملگرايياي كه مانع بلندپروازيهاي جمهوري فرانسه و همچنين اصول اين كشور نميشود.
٭روزنامه نگار فرانسوي
منبع: www.slate.fr
ترجمه: شهرزاد سادات محسني بزرگي