• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4819 -
  • ۱۳۹۹ شنبه ۲۹ آذر

سوت، حركت - صدا

ابوالفضل نجيب

در مدتي كه زندگي مردم با كرونا درگير شده، تغييرات مهمي در شكل و شمايل و روابط و تعاملات اجتماعي و همزمان بهره‌مندي از امكانات جانبي و تفريحي و فرهنگي و... رخ داده است. شايد مهم‌ترين اتفاق در اين ميان در فوتبال، سينما و تئاتر باشد. 
در اين مختصر برخي اين تغييرات و تبعات سوء ناشي از آن و همزمان تلاش‌ها براي رفع اين محدوديت‌ها در فوتبال
 اشاره مي‌شود. 
اين روزها شاهد ظهور پديده تماشاگر مجازي در استاديوم‌هاي فوتبال هستيم. ماكت‌هاي انساني كه روي صندلي‌ها تعبيه شده و همزمان صداي تشويق و هياهوي ضبط شده كه همزمان در استاديوم و به تبع آن در قاب تلويزيون مشاهده و به گوش مي‌رسد. دليل اين امر بي‌ترديد معطوف به بازتوليد تاثيرات روحي و رواني اين فضاي مجازي در غيبت تماشاگران واقعي بر بازيگران فوتبال و همزمان تماشاگران مجازي پاي تلويزيون است. 
به اين ضرورت مي‌شود از زاويه ديگري نگاه كرد.
اعتبار پديده‌هايي چون فوتبال، سينما و تئاتر پيش از آنكه قائم به ذات باشد با مخاطب و تماشاگر موضوعيت پيدا مي‌كند. هر چند اين پديده‌ها ابتدا به ساكن به صرف كنجكاوي و پاسخ به نيازهاي جانبي ظهور و به مناسبات اجتماعي راه يافتند. اما به تدريج به پديده‌هاي اجتماعي و به تعبيري به زندگي روزمره گره خورده و در پيوند با آن تعريف شدند تا جايي كه در هم آميختگي مردم با اين پديده‌ها موجوديت و بقاي آنها را تضمين مي‌كند.
براي بيان اهميت موضوع مي‌توان به وضعيت فوتبال و همزمان سينما و تئاتر در دوران كرونا اشاره كرد. به استاديوم‌هاي خالي از تماشاگر همچنين سالن‌هاي سينما كه تعطيل شدند. از آنجا كه ظرف و به تعبيري بازار اين پديده‌ها در چالش با كرونا و حداقل تا اينجا از حيث قطع ارتباط بي‌واسطه با مخاطب مغلوب و ناگزير به پذيرفتن تبعات اقتصادي و مهم‌تر قطع پيوندهاي عاطفي و هيجانات و به تعبير واقعي‌تر مسدود شدن آنچه به رابطه ديالكتيكي تعبير 
مي‌شود، شده است.
آنچه در واقعيت امر فوتبال، سينما و تئاتر را به هم پيوند مي‌دهد، چه در شكل واقعي و چه مجازي بيش از هر چيز مشاركت و روح جمعي براي لذت بردن از آن است. هر سه به نوعي احساس و عواطف هيجانات و تعلقات روحي و رواني و... انسان را با خود درگير مي‌كنند.
 هر چند در اين ميان سينما و تئاتر به نوعي اين درگيري را دروني و در پيوند با دنياي ذهني و تعلقات فكري و احساسي به شكل محدودتري بيروني و اغلب در نقاط كانوني عواطف و افكار محدود مي‌كند. اما فوتبال به شكل بارز و بيروني‌تري كنش‌ها و هيجانات فردي را بيروني و مهم‌تر در هم آميختگي با روح جمعي بروز و ظهور مي‌دهد. اين درگيري در فوتبال با كنش‌مندي و رابطه ديالكتيكي با زمين بروز مي‌كند. تماشاگر فوتبال از اين زاويه بيشتر شبيه تماشاگر تئاتر است تا سينما. 
برخلاف سينما كه با چشم مجازي دوربين، در فوتبال اين رابطه اما با چشم واقعي مفهوم و معني پيدا مي‌كند. تفاوت‌هاي كمي در اين دو چشم واقعي و مجازي بيش از هر چيز از محدوديت‌هاي ناشي از فضاي سالن و ورزشگاه ناشي مي‌شود. در اصل و سواي اين محدوديت بازيگران هر دو عرصه مي‌دانند كه فلسفه وجودي آنها قائم به ميليون‌ها چشمي است كه يا از طريق مجازي يا واقعي شاهد آنها هستند.
 توسل به خلق تماشاگر مجازي از طريق ساخت ماكت انسان و همزمان پخش صداي ضبط شده تماشاگران روي مسابقات فوتبال بيش از هر چيز بر نياز و ضرورت توامان بازيكنان فوتبال و هم تماشاگران مجازي به حضور تماشاگر و تاثيرات و تبعات روحي و رواني ناشي از آن
 حكايت دارد. 
آنچه اين دو را متمايز مي‌كند، وقايع غيرقابل پيش‌بيني در فوتبال است و مهم‌تر تاثير بي‌واسطه‌اي است كه تماشاگر فوتبال بر جريان كمي و كيفي داخل زمين مي‌گذارد. اما برخلاف فوتبال واكنش‌هاي داخل سينما هيچ تاثير و تغييري در روند و جريان اتفاقات روي پرده نمي‌گذارد. اتفاقات از قبل و دور از چشم ما رقم خورده و ما ناگزير به تماشاي آن هستيم. تجربه تماشاي فوتبال و فيلم را از حيث بي‌واسطه بودن ارتباط مقايسه كنيد با تجربه تماشا و بازي روي سن تئاتر. تجربه بازي روي سن شباهت بسيار بيشتر با بازي 
فوتبال دارد.
 به اين معني كه بازيگر فوتبال و تئاتر همزمان مي‌تواند از فضاي جمعي و واكنش‌هاي هيجاني و حسي تماشاگر بيشترين تاثير ممكن را بگيرد. اين تاثيرپذيري مي‌تواند به درجاتي مرزهاي تعيين شده براي هر دو بازيگر را درنورديده و به عبور از برخي قراردادها و بروز خلاقيت‌هاي فردي منجر شود. نكته جالب اينكه برخي ستارگان در هر سه عرصه فوتبال، تئاتر و سينما از جانب مربي و كارگردان از آزادي عمل بيشتري براي بروز خلاقيت‌هاي فردي برخوردار مي‌شوند.
به دليل همين شباهت‌ها تصور اجراي يك تئاتر در سالن بدون تماشاگر به همان اندازه بي‌روح و تهي از لحظه‌هاي بكر است كه انجام يك مسابقه فوتبال در همان شرايط. به همان نسبت كه خلق لحظه‌هاي بكر روي سن، خلق همان لحظه‌ها در زمين فوتبال هم مي‌تواند احساس مشتركي به تماشاگر بدهد و البته به همان اندازه غيبت چشم نظاره‌گر به يك اندازه بر جريان كمي و كيفي و رابطه ديالكتيكي سالن و سن تاثير مي‌گذارد. 
با اين همه نبايد فراموش كرد تاثيرات و پيوندهاي ياد شده بر بازيكنان و تماشاگران فوتبال مضاعف است. تفاوت و اهميت آن را مي‌توان در كميت نفوذ و استقبال تئاتر در جوامع حتي توسعه يافته و گستره نفوذ و محبوبيت بلامنازع فوتبال در جهان يادآور شد. 
كم و بيش به همين دلايل بخش مهمي از لذت فوتبال در مشاركت تماشاي آن است. اين حس را بيشتر در تماشاي رقابت‌هاي حساس فوتبال از جمله دربي‌ها و فينال‌هاي مهم 
تجربه مي‌كنيم.
 جمع شدن در خانه دوست يا فاميل يا حتي در سالن سينما براي تماشاي فوتبال ناشي از نياز ذاتي تماشاگر به تماشاي جمعي است. در واقع ضرورت تماشاي جمعي فوتبال از بروز و بيروني كردن احساسات و هيجانات ناشي مي‌شود. به اين دليل كه جمع نقش رواني مهمي در بروز اين كنش‌ها دارد.
بر اين تفاوت‌ها و شباهت‌ها مي‌توان عناصر مشترك در آنها را به نوعي معادل‌سازي كرد. همان‌گونه كه در سينما فرمان كارگردان به عوامل عنصر صدا و دوربين به فرمان جادويي صدا، دوربين- حركت به سينما موجوديت و موضوعيت مي‌دهد. در فوتبال اين تعابير تركيبي به شكل نانوشته با سوت داور و متعاقب آن صداي تماشاگر به حركت فوتباليست‌ها در زمين منجر و تركيب سوت و صدا و بازي به نوعي به معادل‌هاي شروع فيلمبرداري در سينما تبديل مي‌شوند. 
آنچه تاثير فوتبال را بر مخاطب مضاعف مي‌كند، البته صرف‌نظر از كميت ناشي از محدوديت مكاني تماشاگران در استاديوم، حضور چشم واقعي تماشاگر است. اين كميت البته به نوعي جايگزين چشم مجازي ميليون‌ها تماشاگر در بيرون از استاديوم و سراسر جهان است. اما مساله اينجاست كه همين كميت ناچيز موتور محرك بازيكنان داخل زمين و به تعبير واقعي‌تر روح جاري بر داخل زمين محسوب مي‌شوند.
اين روح با هلهله و انتظار و هيجانات غيرقابل پيش‌بيني با كل كل و كري با اهتزاز پرچم‌ها و رنگ‌ها، با ريتم و آواها و اركستر چند ده هزار نفره، با ساده‌ترين ملودي موسوم به ايسلندي كه از تركيب بديع اما جادويي صداي دست‌ها و سكوت خلق مي‌شود، گاه با فحش و فضيحت و بي‌اخلاقي از سر تعصب و سمپاتي هيستري حتي روي زشت خود را به فوتبال 
نشان مي‌دهد. 
فراموش نكنيم فوتبال با همين جمع ضدين زيبايي و زشتي، شوق و شرارت، سكوت و صدا، عشق و نفرت و حتي گاه در پيوند با مرگ و زندگي و... شكل و موضوعيت پيدا مي‌كند.
در نظر داشته باشيد درباره يك واقعيت وجودي به‌نام فوتبال و تماشاگران و فلسفه وجودي يك پديده اجتماعي مدرن بحث مي‌كنيم و نه الزاما شكل آرماني
 آنچه مي‌بايد.
فراموش نكنيم آنچه به فوتبال موضوعيت مي‌دهد همين واقعيت پارادوكسيكال است كه در روانشناسي اجتماعي به هسته وجودي و روح جمعي شناخته و تعبير مي‌شود. بسياري اتفاقات نادر و بداهه‌كاري‌هاي ستارگان فوتبال در قالب حركات تكنيكي و اتخاذ تصميمات آني در جريان بازي و چه نوع شادي‌هاي بعد از ثمر رساندن گل برآيند و محصول همين رابطه ديالكتيكي است.
رابطه‌اي كه همزمان روح و روان ميليون‌ها و چه بسا ميلياردها انسان را با خود درگير مي‌كند. حركات بعد از گل ستاره‌هاي فوتبال در مقابل دوربين‌هاي تلويزيوني تاكيدي است بر نياز و همزمان غريزه ديده شدن توسط تماشاگر. با چنين تاثيراتي مي‌شود تصور كرد، برگزاري بدون تماشاگر دربي‌ها و بازي‌هاي بزرگ چه تبعات سوءاي بر بازيكنان فوتبال به‌جا مي‌گذارد.
دربي‌هايي كه اين روزها مرزهاي جغرافيايي و بومي را پشت‌سر گذاشته و به كل كل و كري‌هاي فرامرزي تبديل شده است. از اين جمله مي‌توان به ال‌كلاسيكو اشاره كرد.
 رقابتي كه برخلاف ظاهر فوتبالي به هماورد انقلاب و رفرم، سنت و مدرنيسم و خرد و نوستالژي و در يك كلام جنگ تمام عيار سياسي تبديل شده تا دربي بندرنشينان ليورپول با شياطين سرخ كه به بحران‌هاي اقتصادي گره خورده و همچنان اين گره در زمين فوتبال كور و كورتر مي‌شود تا دربي همشهري شياطين سرخ و كوسه‌ها(منچسترسيتي) و تا دربي‌هاي سرزمين اسپاگتي كه جلوه‌هاي مدرن رقابت‌هاي مافيايي را تداعي مي‌كند، تا دربي كهكشاني‌ها با همشهري تشك‌دوزان (اتلتيكومادريد). تا دربي‌هاي امريكاي لاتين كه گاه فلسفه وجودي فوتبال را به خشونت‌هاي كانگستري تنزل مي‌دهند و تا همين دربي بي‌بو و خاصيت دولتي 
سرخ‌آبي‌هاي پايتخت.  و اين تصور كه اين همه هيجان و احساس و عشق و نفرت و خشونت و غرور و اشك شوق و سرمستي و سرخوردگي و گاه حتي قربانياني كه به‌جاي مي‌گذارد بدون نفس سكوها رقم بخورد، در عالم فوتبال اتفاق كوچكي
 نخواهد بود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون