• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4829 -
  • ۱۳۹۹ چهارشنبه ۱۰ دي

نگاهي به «قتل‌عام» مجموعه شعر حامد بشارتي

از امر غنايي تا امر سياسي

حافظ موسوي

چند سالي است كه با حامد بشارتي آشنايي دارم. اولين چيزي كه درباره خود او مي‌توانم بگويم اين است كه خوشبختانه ميل فراوان به خواندن و يادگيري دارد و براي پيشرفت در قلمرو شعر از خودش پشتكار نشان مي‌دهد. اين دو ويژگي به نظر من مهم است. يك هنرمند هر اندازه كه استعداد داشته باشد ولي براي استعداد خود پشتوانه دانش و تجربه تدارك نبيند به تكرار خودش خواهد پرداخت و نهايتا از حركت باز خواهد ايستاد. از سويي ديگر علاوه بر استعداد و دانش و تجربه سختكوشي و پشتكار هم لازم است تا آن ذخاير بالقوه، فعليت پيدا كند. كار هنري كاري مداوم و طاقت‌فرساست. در طول ادبيات معاصر ما كم نبودند استعدادهاي درخشاني كه به علت تنبلي و ناپيگيري پس از درخشش‌هاي اوليه خاموش و فراموش شدند. 
حامد بشارتي خوشبختانه از همه ويژگي‌هاي ضروري براي تداوم كار هنري برخوردار است و همين به من اميد و جسارت مي‌دهد كه بگويم آينده روشني در انتظار اوست. 
دفتر شعر «قتل عام» دومين مجموعه شعر حامد بشارتي است. در يك نگاه كلي شعر‌هاي اين كتاب را به دو گروه مي‌توان تقسيم كرد: يك گروه دربرگيرنده شعرهايي است كه حالت غنايي در آن غلبه دارد و طبيعتا معطوف به درون شاعر؛ به احساسات و عواطف، عشق، نوستالژي، طبيعت، مرگ و موضوعاتي از اين قبيل است.
گروه دوم در برگيرنده شعرهايي است كه معطوف به بيرون، به امر اجتماعي و تا حدودي سياسي است. در گروه اول چيزي كه بيشتر توجه من را جلب مي‌كند بيان تصويري يا تجسمي حالت‌هاي غنايي است مثلا در شعر تكه‌ها مي‌خوانيم: 
 «تو هجوم كشتزارهاي آفتابگردان در باد را نديده‌اي/ و نديده‌اي وقتي موهاي تو را/ در كوهستاني از باد نوشتم/ چگونه هزاران كبوتر وحشي/ انفجار يك مزرعه گندم را تماشا مي‌كردند» (ص ۸) 
در اينجا با تصويري روبه‌رو مي‌شويم كه اگرچه ذهني است اما در عين حال به آشفتگي خيال‌انگيز موهاي معشوق در باد و آشوب دروني راوي تجسد و تجسم مي‌بخشد.
يا آنجايي كه مي‌گويد: «روبروي آينه مرگ دكمه‌هاي پيراهنش را مي‌بندد» (ص۲۴) قاطعيت مرگ در چهره راوي تجسد يافته است يا شعري كه عنوانش كلايه - و كلايه روستاي زادگاه شاعر- است. اين شعر با اين توصيف شروع مي‌شود: «دره‌ها زخم‌هاي زمينند و خوني كه رنگ باخته است از دل كوه بند نمي‌آيد» (ص۴۷) 
اين توصيف از جنس توصيف‌ها و تصويرهايي است كه در شعر نيما هم ديده مي‌شود و كاركردشان اين است كه طبيعت يا امر بيروني از فيلتر عواطف و تخيل شاعر عبور مي‌كند و به تصوير در مي‌آيد و ديدني مي‌شود.
اين رويكرد در شعرهاي غير غنايي هم ديده مي‌‎شود منتها حضورشان در شعرهاي غنايي تعيين‌كننده‌تر است.
گروه دوم شعرهايي ا‌ست كه معطوف به بيرون، ديگران، به امر اجتماعي يا سياسي است. بشارتي در اين گروه از شعرها به گمان من خلاقانه‌تر عمل كرده و من در اين كتاب شعرهاي متعلق به اين گروه را بيشتر مي‌پسندم.
در اينجا بايد تاكيد كنم كه منظور من برتري ذاتي شعر برون‌گرايانه يا اجتماعي بر شعر غنايي نيست. عنصر ليريك يا غنايي در ذات شعر است و به عبارتي شايد بتوان گفت تضمين‌كننده ماندگاري آن. من اين گروه از شعرهاي كتاب «قتل عام» را به اين دليل موفق‌تر مي‌دانم كه از تجربه‌هاي عيني و ملموس مايه گرفته است و حاصل نوعي نگاه ژرف به يك رويداد يا امر بيروني است.
شعر «ارتفاع» كه به نظرم يكي از بهترين شعرهاي اين كتاب است از اين قبيل شعرهاست. اين شعر از ديدگاه يك كارگر جوشكار كه بالاي برجي بلند مشغول جوشكاري است، نوشته شده است. كارگري كه جان خودش را به خطر انداخته براي ساختن اسكلت برجي كه خود او سهمي در آن ندارد و طبيعتا حق دارد به روز استقلال كه مايه تفاخر صاحبان برج است، دهن‌كجي كند.
اين شعر از دو جهت مهم است؛ يكي از اين جهت كه شاعر توانسته به قول نيما از خودش فاصله بگيرد و در چيزها و كسان ديگر مستغرق شود و از زبان آنها سخن بگويد. اينكه مي‌گويند و به درستي هم مي‌گويند كه بخشي از كسالت‌آور بودن شعر امروز ما به خاطر حديث نفس بودن آن است يعني شاعر از چيزي سخن مي‌گويد كه هيچ ربطي به ديگران ندارد، راه چاره‌اش همين توصيه نيماست: توانايي فراتر رفتن از خود و ديدن جهان با همه زير و بم و جزيياتش.
اما اين شعر از منظري ديگر هم مهم است. شاعر به جاي برجسته كردن حرف شعر، فرم آن را برجسته كرده است. به اين سطرها كه فرم شعر روي آنها شكل گرفته است دقت كنيد: 
«ارتفاع همه‌چيز را كوچك مي‌كند»
«ارتفاع همه‌چيز را به هم نزديك مي‌كند»
«بايد همه‌چيز در تعادل باشد»
«بايد به چيزي برسم كه سنگيني اشيا را در شش سوي من تقسيم كند»
در اين سطرها انگار شاعر دارد از قوانين فيزيك صحبت مي‌كند يا انگار دارد درس‌هاي ايمني در محيط كار را مرور مي‌كند اين يعني برجسته كردن فرم روايت. 
چيزي كه اجزاي اين شعر را به هم جوش داده است همين تمهيد است كه در فرم شعر به ‌كار رفته اگر جز اين بود شعر به يك گزارش و يك شعار تبديل مي‌شد. 
شعر كوتاه «نان» هم روايت مرگ تراژيك كارگري است كه در سيلوي گندم كار مي‌كند و زير آوار خروارها گندم دفن مي‌شود.
در اين شعر وزن دقيق گندم گفته مي‌شود. دوازده ميليون كيلوگرم، سه هزار و پانصد هكتار گندمزار و سر آخر مي‌پرسد: يعني چند قرص نان؟
در اينجا گويي ما با يك مساله رياضي سر و كار داريم. به عبارت ديگر حرف اصلي شعر در فرم آن بيان شده است. يا به عبارت ديگر فرم شعر است كه حرف شعر را برجسته كرده است. در چند شعر ديگر اين مجموعه با چهره‌ها و رويداد‌هاي اجتماعي روبه‌رو مي‌شويم مثلا با اعتراض رانندگان كاميون و مواردي از اين قبيل. شعر تهران يكي از اين قبيل شعرهاست. در اين شعر زرق و برق از چهره تهران كنار زده مي‌شود تا تهران اعماق به چشم بيايد: 
«تهران زيرزميني‌ست كه بالاي يك برج زندگي مي‌كند» (ص20) 
 حرفم را كوتاه كنم به نظرم اين مجموعه با همين تعداد شعر خوب ما را اميدوار مي‌كند كه در آينده شاهد درخشش‌هاي بيشتري در شعر حامد بشارتي باشيم‌. جا دارد كه قدردان نشر حكمت كلمه و آقاي فرياد ناصري هم باشيم كه نسبت به كتاب‌هايي كه منتشر مي‌كند به ويژه كتاب‌هاي شعر احساس مسووليت دارد و با ايجاد چنين فرصت‌هايي به معرفي شعر نسل جوان اهتمام مي‌ورزد.


    در يك نگاه كلي شعرهاي اين كتاب را به دو گروه مي‌توان تقسيم كرد: يك گروه دربرگيرنده شعرهايي است كه حالت غنايي در آن غلبه دارد و طبيعتا معطوف به درون شاعر، به احساسات و عواطف، عشق، نوستالژي، طبيعت، مرگ و موضوعاتي از اين قبيل است. گروه دوم دربرگيرنده شعر‌هايي است كه معطوف به بيرون، به امر اجتماعي و تا حدودي سياسي است.
    بشارتي در گروه دوم از شعرهاي خود خلاقانه‌تر عمل كرده و من در اين كتاب شعرهاي متعلق به اين گروه را بيشتر مي‌پسندم. به اين دليل كه از تجربه‌هاي عيني و ملموس مايه گرفته و حاصل نوعي نگاه ژرف به يك رويداد يا امر بيروني است.
    منظور من برتري ذاتي شعر برون‌گرايانه يا اجتماعي بر شعر غنايي نيست. عنصر ليريك يا غنايي در ذات شعر است و به عبارتي شايد بتوان گفت تضمين‌كننده ماندگاري آن. 
- اين مجموعه با همين تعداد شعر خوب ما را اميدوار مي‌كند كه در آينده شاهد درخشش‌هاي بيشتري در شعر حامد بشارتي باشيم‌.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون