• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5146 -
  • ۱۴۰۰ چهارشنبه ۲۰ بهمن

نگاهي به فيلم «دسته دختران» به كارگرداني منيره قيدي

جنگ چهره ندارد

سارا برومند

 

سينماي ايران سال‌ها با رويكرد مشخصي به ژانر دفاع مقدس پرداخته و چند سالي ‌است كه با فاصله گرفتن از فضاي غالب، شاهد فيلم‌هاي متفاوتي در اين ژانر هستيم. كمتر فيلمي تاكنون با محوريت زنان در اين ژانر ساخته شده و حضور زنان به خصوص در قامت مدافعان موثر در خط مقدم مورد غفلت قرار گرفته است. 
منيره قيدي پيش از اين با فيلم ويلايي‌ها؛ زنان را محور فيلم خود قرار داده و با بازسازي، همان رنگ و بوي فيلم‌هاي ژانر مقدس به تصوير كشيده است. اما در تجربه اخير او فيلم‌ «دسته دختران» با تجربه متفاوت و متوهرانه‌اي رو‌به‌رو هستيم. فيلمي بيگ‌پروداكشن با ميزانس‌ها و كادرهاي خيره‌كننده كه سينماي ايران كمتر به خود ديده است.
منيره قيدي اين‌بار به جاي سينمايي قصه‌گو به دنبال تجربه‌اي فرماليستي رفته است. در اين تجربه ابايي نيز ندارد كه ارجاعاتي به فيلم «جعبه ‌پرنده» به كارگرداني سوزان بير كه در زمان اكران‌ها با جنجال‌هايي روبه‌رو بود، بدهد تا به مخاطب يادآور شود با چه نوع سينمايي رو‌به‌رو است. 
ويژگي مثبت فيلم اين است كه ساختار فرماليستي آن در خدمت مضمون اصلي فيلم قرار دارد و به نوعي جهان‌بيني مدنظر كارگردان نسبت به جنگ را دستمايه قرار مي‌دهد. 
به نظر هرگاه بخواهيم به حضور زنان در جنگ بپردازيم نام كتاب «جنگ چهره زنانه ندارد» مانند سرتيتري كليدي مطرح شود. هر چند اين كتاب به دنبال تصوير حضور زنان و رشادت‌هاي آنان است، اما به نوعي ديدگاهي كه زنان را از جنگ كنار مي‌گذارد، تداعي مي‌كند. اما مضمون مهمي كه در فيلم دسته دختران مطرح مي‌شود، بي‌چهرگي جنگ با وجود محوريت زنان است. فيلم با آنكه زنان و رشادت‌هاي آنان را دستمايه قرار داده اما در خلال آن به چهره غيرانساني جنگ اشاره دارد و اينكه نه تنها جنگ چهره زنانه ندارد كه چهره مردانه نيز ندارد. هر چند كه تلاش مي‌كند با اشاره به ويژگي‌هاي زنانه چون تراشيدن موها، اكسسوري زنانه و ارجاعاتي از اين دست زنانگي فيلم را حفظ كند. 
فيلم به درستي قصه نمي‌گويد، هرچند در خلال فيلم خرده‌داستان‌هاي مينيمال زنان فيلم را روايت مي‌كنداما نشان مي‌دهد در جريان جنگ چطور انسان‌ها و انسانيت از اولويت خارج مي‌شود و جنگ و تلاش براي پيروزي و نجات و در گزينه جنگ ايران و عراق دفاع از خاك در اولويت قرار مي‌گيرد. شخصيت اصلي در اين فيلم به نوعي جنگ است. 
در لحظه‌لحظه فيلم كه صحنه‌هاي اكشن جنگي به زيبايي تصوير مي‌شود؛ شاهد هستيم كه چگونه در لحظه، احساسات مختلف سراغ شخصيت‌هاي فيلم مي‌آيد و چطور تجربه اين احساسات در آوار جنگ مجال بروز و ظهور پيدا نمي‌كند. سوگواري، خشم، غم، شادي و مهر تجربه‌هاي لحظه‌اي در هم آميخته‌اي هستند كه ادراك انسان در خلال جنگ از تجربه آنها عاجز است و در نهايت تروماي جنگ را براي افراد درگير آن رقم مي‌زند. 
جلوه‌هاي ويژه، فيلمبرداري و تدوين در اين فيلم اهميت ويژه‌اي دارند و تجربه متفاوتي را رقم زده‌اند. جلوه‌هاي ويژه جنگ و آوار آن را به خوبي تصوير مي‌كند و فيلمبردار با كادربندي‌هاي جسورانه و اكستريم كلوزآپ‌ها و فيلترهاي متفاوت آنها را تصوير مي‌كند و تدوين غيرتداومي تلاش براي تجربه‌اي نو در سينماي ايران را رقم مي‌زند. 
سكانس‌هاي فيلم هر يك براي خود هويت مستقلي دارند و كارگردان براي هر سكانس معنا و تعابير خاص مختص آن را به مخاطب منتقل مي‌كند. در سكانسي كه زنان فيلم از خط مقدم به شهر باز مي‌گردند تنهايي آنان در تلاش براي موثر بودن در جنگ نمايش داده مي‌شود كه ساختار اين سكانس در تضاد معنا‌دار با سكانس شلوغ بعدي كه سكانس مسجد است، قرار مي‌گيرد.
در تمام فيلم اين ناهمگوني سكانس‌ها به چشم مي‌آيد و فيلم را از ساختاري منسجم دور مي‌كند. هر چند اين روند كمتر تجربه شده براي سينماي ايران تجربه قابل توجهي است؛ اما نكته‌اي كه در آن مورد غفلت قرار گرفته است، حفظ عناصر بومي در فيلم است. هر چند كه فيلم مي‌تواند از زمان و مكان خود فاصله بگيرد اما در اين فيلم ما با تجربه‌اي بي‌مكان و بي‌زمان رو‌به‌رو نيستيم و فيلم به جنگ ايران و عراق و رشادت زنان در آزادسازي خرمشهر مي‌پردازد و همين نكته اين الزام را ايجاد مي‌كند كه فيلم از عناصر بومي بهره ببرد و مخاطب ايراني را با ساختاري ناآشنا رو‌به‌رو نكند. هرچند تلاش‌هايي در اين زمينه مانند پوشش، فضاي مسجد و عناصري از اين دست شده اما اين عناصر به جاي بومي‌سازي مانند عناصري سنجاق شده به فيلم تحميل شده‌اند.  ضمن آنكه هر چند تدوين غيرتداومي براي هر سكانس هويت مستقلي قائل است؛ اما به هر حال فيلم هويتي منسجم دارد و در همين ساختار متفاوت در تدوين لازم است كه انسجام فيلم حفظ شود و مخاطب اين ساختار ناهمگون را مشهود حس نكند و فيلمبرداري فيلم همچون كادرهاي از هم پراكنده و ناهمگون به شكلي گل درشت تصوير نشود. 
در هر حال دسته دختران با پرداختن به محوريت زنان در جنگ در خط مقدم، در جلوه‌هاي ويژه، تدوين و بازي اغلب بازيگران آن فيلم قابل دفاعي است كه با آنكه قرار است جنگ را تصوير كند اما با عشق آغاز مي‌شود و با عشق پايان مي‌يابد. پايان‌بندي‌اي عالي كه هزينه زنان در جنگ را به رخ مي‌كشد و مخاطب را درگير تجربه آنچه ديده از سالن سينما روانه مي‌كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون