• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3277 -
  • ۱۳۹۴ پنج شنبه ۴ تير

عبدالله نوري: عبدالله نوري نه مي‌خواهد به مجلس برود و نه مي‌‌‌خواهد به جايگاه خاصي در حاكميت برسد

اصلاح‌طلبان بايد اعتمادسازي كنند

عبدالله نوري تغيير كرده است.  شيخي كه امروز سخن از لزوم شركت در انتخابات مي‌گويد و معتقد است حتي در انتخابات مجلس نهم بايد همه اصلاح‌طلبان پاي صندوق مي‌رفتند همان بزرگ اصلاحاتي است كه جملات توفاني‌اش در دادگاه ويژه روحانيت سينه به سينه بين اهالي اصلاحات مي‌گشت.  عبدالله نوري امروز مي‌گويد «من خودم دوره‌اي نظرم عدم مشاركت در انتخابات بود. » همان دوره بود كه سازمان ادوار تحكيم وحدت تلاش براي كانديداتوري‌اش را به حد نهايت رساند؛ اتفاقي كه نتيجه‌اش رد صلاحيت و بعد تحريم انتخابات بود.  نوري آن روز زير بار كانديداتوري نرفت و رفته رفته تغيير كرد.  چند روز پيش بود كه عباس عبدي طي يادداشتي به نقد گفت‌وگوي «اعتماد» با محمدرضا خاتمي پرداخت.  او در ميانه نقدش جمله‌اي مهم داشت كه مضمونش اين بود: ذات ثبات راي يا تغيير نظر نه فضيلت دارد و نه موجب نكوهش مي‌شود.  آنچه قضاوت ما را نسبت به تغيير يا ثبات افراد منصفانه مي‌كند اين است كه آنها بتوانند براي ثبات يا تغييرشان دلايل منطقي بياورند.  امروز هم به نظر مي‌رسد نوري در همين جايگاه است.  او براي تغييرش دليل دارد؛ دلايلي كه طي گفت‌وگويي با ماهنامه انديشه پويا برخي از آنها را بازگو كرده است.  گزيده‌اي از اين گفت‌وگو در ادامه مي‌آيد:

 

 امروز مجموعا اصلاح‌طلبان كم صحبت مي‌كنند.  شايد احساس مي‌كنند زمينه‌اي در حاكميت براي شنيدن صحبت‌هاي‌شان نيست يا محدوديت‌هايي وجود دارد كه باعث مي‌شود خيلي وارد مسائل نشوند.  شايد الان در بين كساني كه صحبت مي‌كنند من جزو كم‌صحبت‌ترين‌‌هاي‌شان نباشم.  سكوت من ظاهرش هم راديكال نبود.  
 اگر يك نفر بخواهد در چارچوب منافع ملي حركت كند، خيلي وقت‌ها مطالبي را كه فكر مي‌كند به لحاظ منافع گروهي بايد بگويد و فرياد بزند، شايد نبايد بگويد تا با منافع ملي تعارض نداشته باشد.  بعد اين دغدغه ايجاد مي‌شود كه اين حرفي كه حق است و من مي‌خواهم بزنم چه تاثيري دارد بر منافع كشور و حكومت چگونه مي‌خواهد از آن استفاده كند يا جرياناتي كه با حكومت مقابله مي‌كنند آنها چگونه از اين سخن بهره‌برداري مي‌كنند و ضررش به منافع ملي چيست.  لذا خيلي‌ها در چنين وضعيت پيچيده‌اي مجبور مي‌شوند سكوت پيشه كنند.  البته سكوت و كمرنگ شدن اظهارنظرها به ضرر منافع ملي است، اما وقتي طرف مقابل نمي‌خواهد حرف بزني شايد بهتر باشد تماشاچي باشي.  
 اين يك واقعيت است كه خيلي از نيروهايي كه تبديل به تماشاچي شدند به مرور هم از صحنه سياسي كشور حذف مي‌شوند و البته از تبعات سياست و سياست‌ورزي است.  
 اگر بشود كاري كرد كه يك گام ــ آن هم در جهت تامين منافع ملي ــ جلو رفت، بايد انجام داد اما اگر كاري بشود كه در نتيجه آن گامي به جلو برداشته نشود و يك گام هم به پس گذاشته شود، تماشاچي بمانيد بهتر است.  
من اين‌طور فكر نمي‌كنم كه دولت نمي‌تواند و نبايد كاري كند.  به نظر من دولت در چارچوب فعاليت‌هاي خودش و با تحمل مشكلات عديده‌اي كه داشته و دارد، مي‌تواند گام‌هايي را بردارد.  متهم كردن اصلاح‌طلبان به اينكه همه‌چيز را خراب كردند هم قبول ندارم.  فراموش نكنيم كه مشكلات متعدد و بعضا لاينحلي كه الان دولت با آنها دست به گريبان است، عمدتا ميراث دولتي است كه مورد تاييد حاكميت بود.  اصلاح‌طلبان هم به ميزان مسووليتي كه داشته‌اند، ممكن است بي‌تقصير نباشند اما مخالفان اصلاحات كاري به مشي اين جريان ندارند و ديده‌ايم كه با نيروهاي تندتر و كندتر چطور برخورد كرده‌اند.  
 بسياري از دوستان اصلاح‌طلب حرف‌شان را كه احساس مي‌كنند براي كشور و جامعه مفيد است، زده‌اند و هنوز هم مي‌زنند ولي متاسفانه پاسخ نقدهاي مشفقانه و خيرخواهانه‌شان را با تحمل هزينه‌هاي بسيار گرفته و مي‌گيرند.  لكن مجموعا، در جامعه، كساني كه آمادگي داشته باشند حرف‌شان را بزنند و پاي سختي‌هايش بايستند، كم پيدا مي‌شود.  
 من خودم دوره‌اي نظرم عدم مشاركت در انتخابات بود.  ولي الان جمع‌بندي‌ام اين است كه آن رويكرد اشتباه بود.  عدم مشاركت، ما را به جايي نمي‌رساند.  اگر بنا باشد برنامه‌ها و راهكارهايي براي آينده و فردايي بهتر براي كشور، اجرايي شود، از دل مشاركت در انتخابات است.  طرف مقابل هم چندان از مشاركت اصلاح‌طلبان خوشحال نمي‌شود.  به همين دليل اعتقادم بر اين است حركت به سمت تحريم و عدم مشاركت، هزينه‌اش براي طرف مقابل كمتر است.  با همين منطق در انتخابات دوره قبل مجلس هم من نظرم اين بود اصلاح‌طلبان بايد در انتخابات شركت كنند و تحريم انتخابات را براي كشور و منافع ملي مفيد نمي‌دانستم.  با روي كار آمدن دولت آقاي روحاني اهميت حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس نهم روشن شد.  در اكثر انتخابات بسياري از مردم به دلايل خاصي شركت مي‌كنند.  اگر شما به عنوان اصلاح‌طلب آمديد و از مردم خواستيد فلان مسير را بروند ممكن است آن مسير را انتخاب كنند اما اگر از اين فرصت استفاده نكرديد، مردم از ميان كانديداهاي موجود، يكي را به هر دليلي انتخاب مي‌كنند؛ خصوصا در انتخابات مجلس كه خيلي اوقات دلايل شركت مردم، قومي و محلي و بومي است.  
 اينكه برخي نيروهاي اصلاح‌طلب نخواهند سرمايه سياسي‌شان را پشت‌سر آقاي روحاني جمع بكنند، حرف غلطي نيست.  اگر يكي بگويد كه نبايد به گونه‌اي وانمود شود كه همه خواسته‌هاي اصلاح‌طلبان در دولت آقاي روحاني خلاصه شده، حرف درستي است.  اما يك زمان يكي مي‌گويد از دولت آقاي روحاني حمايت نشود، من مخالف اين نگاه هستم.  از دولتي كه در جهت بهبود اوضاع سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و مناسبات بين‌المللي گام‌هايي برداشته، وظيفه همه ما است كه حمايت كنيم و اصلاح‌طلبان هم اين كار را مي‌كنند.  اما اينكه برنامه‌ها و عملكرد آقاي روحاني مساوي با همه خواسته‌هاي اصلاح‌طلبان است، قطعا چنين نيست.  آيا اصلاح‌طلبان بايد خواسته‌هاي‌شان را محدود كنند به آن چيزي كه دولت آقاي روحاني انجام مي‌دهد؟ نه! خواسته‌هاي‌شان بايد سر جاي خودش باشد.  اصلاح‌طلبان بايد در دوره‌هاي مختلف متناسب با شرايط داخلي و خارجي در حوزه‌هاي گوناگون برنامه داشته باشند و در چارچوب برنامه‌شان ببينند كه دولت آقاي روحاني چند درصدش را انجام مي‌دهد و آنجا حمايت كنند و چند درصدش را انجام نمي‌دهد و آنجا روي خواسته‌هاي‌شان پافشاري كنند.  ضمنا جامعه هم بايد حس‌اش اين باشد كه خواسته‌هاي اصلاح‌طلبان سر جاي خودش وجود دارد.  
 مهم‌ترين گام براي بازسازي اصلاح‌طلبان اين است كه منسجم و يكپارچه بشوند.  همديگر را شناسايي كنند و به هم نزديك شوند.  اختلافاتي را كه احيانا بين آنها وجود دارد تا جايي كه مي‌توانند بايد كمرنگ كنند.  بايد با تشريك مساعي همديگر مقدمه‌اي را براي حضور در انتخابات مجلس شوراي اسلامي و مجلس خبرگان رهبري فراهم كنند.  جريان اصلاحات چون اصلاح‌طلب است و دنبال فروپاشي نيست، بايد براي حركت گام‌به‌گام برنامه‌ريزي كند و به اين منظور بايد با طرف مقابل در چارچوب اصول اصلاح‌طلبي تعامل كند و از ستيز فاصله بگيرد.  كشاندن اصلاح‌طلبان به بگومگوهاي سياسي و عكس‌العمل‌هاي تند، هدف برخي جريانات افراطي مقابل است براي غبارآلود كردن فضاي سياسي كشور و خارج از نظام نشان دادن جـــــريـــانـات اصــــلاح‌طلب.  اصلاح‌طلبان بايد بين خودشان همكاري را تقويت كنند و با طرف مقابل هم رقابت سالم داشته باشند و اعتمادسازي كنند.  اين اعتمادسازي به اين معنا نيست كه سكوت كنند و نسبت به خطاها و كوتاهي‌ها متذكر نشوند يا از مسير اصلاح‌طلبي منحرف شوند.  
 عبدالله نوري نه مي‌خواهد به مجلس برود و نه دنبال اين است كه به جايگاه خاصي در حاكميت برسد.  به نظر من در كشور ما به اندازه 290 نفر كارشناس عالم و متخصص جهت نمايندگي مجلس شورا يا براي عضويت در مجلس خبرگان رهبري افرادي وجود دارند كه بتوانند مشترك بين دوطرف باشند و احتياجي نباشد كه امثال نوري كانديدا شوند.  نه اينكه اصلاح‌طلبان با طرف مقابل ليست مشترك بدهند.  اصلاح‌طلبان مي‌توانند افرادي را مطرح كنند كه طرف مقابل‌ روي آنها حساسيت نداشته باشد.  
 اصلاح‌طلبان سطح مطالبات‌شان را مي‌توانند تا حداقل ممكن پايين بياورند.  حداقلي كه خودش يك حداكثري است؛ يعني حداكثري كه براي طرف مقابل قابل پذيرش باشد؛ مثل دولتي كه الان شكل گرفته است.  برخي افراد در دولت روحاني حضور دارند كه هم اصلاح‌طلبان و هم عقلاي جريان مقابل آنها را قبول دارند.  به نظر من مي‌شود مجلس را هم چنين سامان داد.  ما در مجلس آينده نبايد به دنبال مسائل حزبي و گروهي باشيم، بايد به منافع ملي فكر كنيم و برويم دنبال كساني كه مي‌توانند در مجلس منافع ملي را در بخش‌هاي مختلف تامين كنند.  بايد مجلسي متشكل از اقشار فرهنگي، دانشگاهي، صنعتگر، كارگر، حقوقدان و. . .  تشكيل شود.  اگر بحث را از حالت اصولگرايي و اصلاح‌طلبي به سمت بحث تخصصي ببريم و بگوييم مجلس مطلوب مجلسي است كه مثلا شخصيت‌هايي كه در سياست خارجي استاد هستند در آن حضور داشته باشند.  شما وقتي مي‌گوييد اصلاح‌طلب باشيم يا محافظه‌كار، ذهن‌تان از تخصص بيرون مي‌رود و فوري هم يك‌سري آدم‌هاي خاص به ذهن‌تان مي‌آيد.  خودمان را محدود مي‌كنيم به محدوده‌اي كه نام اصلاح‌طلبي بر آن گذاشته‌ايم.  بايد محدوده را باز كنيم و ببينيم كه قشر معلمان را كه خواسته‌هايي دارند از آموزش و پرورش چه كسي مي‌تواند نمايندگي كند.  چه اشكالي دارد كه چنين مجلسي داشته باشيم.  اين حالت شايد ذهنيت شوراي نگهبان را هم اصلاح كند.  اساسا نبايد دنبال اين باشيم كه بگوييم عبدالله نوري چون يك فرد سياسي است بايد به مجلس برود.  بايد بگوييم فلان حقوقدان مبرز، بهتر است در مجلس باشد.  
 به نظر من در انتخابات آينده، اين شعار مي‌تواند جا باز كند.  اصلاح‌طلبان بايد براساس برنامه صحبت كنند و صرفا سياسي صحبت نكنند.  
  مي‌گويم كه دو طرف بايد جنبه سياسي و جناحي به انتخابات ندهند.  كشور مشكلات جدي دارد و اين مشكلات مشكلاتي نيست كه فكر كنيم اگر اصلاح‌طلبان باشند درست مي‌شود و برعكس.  همه بايد مشاركت كنند و همه بايد به صورت جدي وارد صحنه شوند؛ شايد بشود قدري از مشكلات كاست.  
 من خوش‌بين هستم.  سعي مي‌كنم خوش‌بين باشم كه آقاي روحاني كاتاليزوري باشند براي گذار به شرايط مناسب‌تر.  اميدواري و خوش‌بيني من اميد يك آدم مستاصل نيست.  مستاصل را قبول ندارم، اميد يك فردي كه نسبت به آينده كشورش واقعا نگران است.  فقط اميدوارم و واقعا نمي‌دانم چه مي‌شود.  يك جريان ممكن است احساس‌اش اين باشد كه در اوج پيروزي و موفقيت قرار داريم.  يك جريان هم ممكن است احساس‌اش اين باشد كه ما در وضعيت هشدار هستيم و بايد تلاش مضاعفي بكنيم، شايد مقداري از شرايط هشدار فاصله بگيريم.  هم حاكميت و هم اصلاح‌طلبان بايد قبول كنند كه اگر همه با هم باشيم، شايد بتوانيم مقداري از خطرات فاصله بگيريم.  آن وقت همه كمي سعه‌‌صدر پيدا مي‌كنند و توقعات‌شان را پايين مي‌‌آورند و شايد بشود به نقطه مناسبي رسيد. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون