كنج و كاو
سيد علي ميرفتاح
به گنجشك مورد نظر گفتند «دكل نفتي ميخواهي؟» گفت چيزي بگو كه با كنج و كاو من مناسبت داشته باشد. اين خيلي حرف مهمي است. بحث «ظرفيت» را نبايد دستكم گرفت. اصلا هر كاري كه بخواهيد بكنيد نميتوانيد ظرفيت را لحاظ نكنيد. يعني اگر شنيديد صاحب اين قلم اختلاس هزار ميلياردي كرد، تحقيق نكرده باور نكنيد. براي اينكه ظرفيت اين حقير در حد دو، سه ميليون هم نيست. كوزهاي است قسمت چند روزهاي. اما در دولتهاي نهم و دهم ظاهرا يك رشد و «توسعه» ـ توسعه به معني اتم كلمه ـ اتفاق افتاده كه چيزهاي زيادي در آن جا ميشود. سكوي نفتي، دكل نفتي، برج ايفل، كنكورد، بويينگ هفتصد و چهل و هفت، چندين سازمان و بنياد معتبر و علمي. غيب كردن اشياي حجيم و عظيم هنري است كه ديويد كاپرفيلد هم بعيد است به آن آراسته باشد. فعلا آنچه در دنيا رواج دارد ظاهر كردن است. شب ميخوابيد، صبح بيدار ميشويد ميبينيد يك ساختمان 10 طبقه ظاهر شده است. موشك تا ديروز نبود، امروز هست. هتل نبود، هست و قس عليهذا. اما اينجا برعكس است و توانايي غيب كردن منحصر بهفرد است. فقط شما كه با اين ظرفيت چنين هنري در غيب كردن داريد، نميشد چند سال پيش موقع فضولي آژانس اتمي فردو و نطنز را هم غيب ميكرديد كه آن فلان فلان شدهها تحريم وضع نكنند و دردسر براي ملت درست نكنند. يعني كسي كه بتواند دكل غيب كند، تجهيزات هستهاي نميتواند؟ بالاخره اينها يك جا كه بايد خيرشان به ملت برسد. بالاخره از اين هنر و از اين ظرفيت يك جا كه بايد به نفع ملت استفاده كنند و البته از ديگر هنرهايشان هم نبايد غافل شد. هنر حاشا البته مثل غيب كردن، جنبههاي نمايشي ندارد و مردم حاضر نيستند پول بدهند و بليت بخرند و تماشا كنند اما بالاخره هنر است و هنرمندش هر كجا برود قدر ببيند و بر صدر بنشيند. ديوار حاشا بلند است، شايد به همان بلندي دكل اما خودش هنري است كه آدم نه تپق بزند، نه رنگش عوض شود، نه نفسش نامنظم شود و نه... تازه سرشان را بالا ميگيرند، براي هم نوشابه باز ميكنند و از بابت راستي و درستي همديگر را ميستايند و خبر از غيب ميدهند... رو را بروم هي... خوب شد گفتم. «رو داري» هم هنري است كه جاي تامل و درنگ دارد.