گزارش «اعتماد» از فشارها به مديريت فوتبال براي شكسته شدن حكم استيناف
احتمال بازگشت راهآهن به ليگ برتر
گـروه ورزش| فدراسيون فوتبال بار ديگر در دوراهي عجيبي قرار گرفته است. اينبار حكم قطعي صادر كردهاند اما مثل هميشه فشارهاي بيروني موجب شده است تا آنها از رايي كه صادر شده است عقبنشيني كنند. چنين رويكردي براي نخستين بار نيست كه اتفاق ميافتد. در همين فدراسيون بود كه تباني قهرمان ليگ برتر فوتسال اثبات شد اما همان تيم به صورت شگفتانگيزي در ليگ قهرمانان فوتسال آسيا به عنوان نماينده ايران حضور يافت. در همين فدراسيون بود كه تباني سرمربي يك تيم ليگ برتري ثابت شد اما محروميتش بيشتر از يك فصل به طول نينجاميد. حالا خبر رسيده فشارها براي شكسته شدن حكم كميته استيناف براي سقوط باشگاه راهآهن به مديران وارد شده است. به اين ترتيب هيچ بعيد نيست به زودي اين خبر منتشر شود كه راهآهن در ليگ برتر ماندگار شده است.
توجه اهالي فوتبال امروز بيش از هر زمان ديگري به فدراسيون و سازمان ليگ معطوف شده است. يك ماه تا شروع ليگ برتر پانزدهم باقي مانده و بلاتكليفي در دو پرونده «سقوط باشگاه راهآهن» و «بررسي تباني باشگاه مس كرمان» دردسرهاي زيادي براي مديران ارشد فوتبال ايران به همراه داشته است. در چنين شرايطي امروز همه منتظر هستند تا ببينند تصميم نهايي درباره سرنوشت اين دو پرونده چه خواهد بود و اين بحران چگونه مديريت خواهد شد. امروز سرنوشت دو پرونده «سقوط باشگاه راهآهن» به دليل استفاده از موتومبا و «بررسي تباني باشگاه مس كرمان» تمام معادلات و برنامهريزيهاي فوتبال ايران را به هم ريخته است؛ پروندههايي كه اگر به ترتيب با سقوط راهآهن به ليگ دسته يك و سقوط مس كرمان به ليگ دسته دوم همراه شود، علاوه بر باشگاههاي راهآهن و مس كرمان مدعيان جديدي پيدا ميكند. تيمهايي همچون نساجي مازندران، مس رفسنجان و پيكان در هر تصميمي بر اساس اين دو پرونده صاحب حق ميشوند. در اين رابطه در خبرها آمده كه با توجه به تجديدنظرخواهي و اعتراض رسمي باشگاه راهآهن، امكان تغيير سهباره در حكم نهايي اين پرونده جنجالي وجود دارد. آن هم در شرايطي كه در راي كميته استيناف به صراحت قيد شده بود كه اين تصميم قطعي و لازمالاجرا است و قابل تغيير نخواهد بود.
ايسنا در گزارشي نوشته: رييس و نايبرييس دوم فدراسيون فوتبال به دنبال حاشيههاي به وجود آمده پيرامون صدور اين راي به دادسرا احضار شدند و بعد از اين جلسه بود كه شايعاتي پيرامون امكان لغو حكم كميته استيناف در محافل ورزشي منتشر شد. به هر صورت طبق اخباري كه در رسانهها منتشر شده بود، دادستاني تهران به عنوان متولي تعيين تكليف اموال بابك زنجاني كه باشگاه راه آهن نيز از اموال او محسوب ميشود نسبت به راي كميته استيناف فدراسيون كه منجر به سقوط اين تيم به ليگ دسته يك شد شديدا معترض بود و به همين منظور علي كفاشيان و مهدي تاج براي اداي پارهاي توضيحات به دادستاني تهران احضار شدند. برآيند حاصل از اين جلسه پذيرش اعتراض و اقدام در اين خصوص بوده است. همچنين دادستاني با لحاظ مراتب حكم صادره از مرجع استيناف را كاملا غيرقانوني دانسته و آن را برخلاف حق ميداند لذا مستنداً به ماده ۵۱ آييننامه كميته انضباطي درخواست تجديدنظرخواهي ويژه نسبت به آن را دارد. حال مشخص است كه راي كميته استيناف كه خيليها فكر ميكردند نقطه پايان تمام آن جنجالها خواهد بود، باز هم امكان دارد تغيير كند. به نوعي همهچيز دوباره از سر خط شروع شد.
مديريت فوتبال ايران درباره وضعيت به وجود آمده هر تصميمي اتخاذ كند، با جنجال و حاشيه همراه خواهد بود. و اين موضوع حقيقتي تلخ براي آنها است. در صورتي كه راي اين دو پرونده با سقوط راهآهن و مس كرمان به ليگهاي پايينتر همراه شود و در صورت تصميم فدراسيون فوتبال و سازمان ليگ مبني بر برگزاري مجدد ديدار پليآف، بايد دو ديدار پليآف ديگر كه شامل چهار بازي رفت و برگشت ميشود، برگزار شود. نساجي مازندران با سقوط مس كرمان به رده دوم جدول گروه «الف» صعود خواهد كرد و در اين صورت به عنوان مدعي حضور در بازي پليآف ميان تيمهاي دوم گروههاي «الف» و «ب» ليگ دسته يكم خواهد بود. همين طور باشگاه مس رفسنجان كه يك بار در ديدار پليآف شركت كرده و در مقابل مس كرمان ديدارش را واگذار كرده بود در صورت اثبات تخلف باشگاه مس كرمان و سقوط به دسته پايينتر به احتمال بسيار قوي مدعي حضور در بازي پليآف مقابل نساجي مازندران خواهد شد. بر اين اساس برنده ديدار پليآف گروه «الف» و «ب» ليگ دسته يك خواستار برگزاري ديدار پليآف نهايي مقابل باشگاه پيكان به عنوان تيم 15 جدول ليگ پانزدهم است.
اين مساله اما در همين احتمالات ختم به خير نميشود. اگر تصميم نهايي سقوط راهآهن و ابقاي مس كرمان باشد، پيكان با صعود به ليگ برتر در رتبه پانزدهم جدول قرار ميگيرد. به اين ترتيب با تبرئه باشگاه مس كرمان از تخلف اين تيم همانطور كه در حال حاضر نيز اعلام كرده خواستار برگزاري ديدار مجدد پليآف مقابل پيكان است، چرا كه آنها پيش از اين مقابل استقلال خوزستاني به ميدان رفته بودند كه با سقوط راهآهن در يك رده بالاتر قرار گرفته و نبايد در ديدار پليآف به ميدان ميرفت.
آخرين معادله هم در ابقاي راهآهن و سقوط دوباره پيكان به ليگ دسته اول و همچنين سقوط مس مربوط ميشود. با ابقاي باشگاه راهآهن و تبرئه اين باشگاه از اطلاع نسبت به تخلف موتومبا بازيكن اين تيم و نيز اثبات تخلف باشگاه مس كرمان و سقوط اين تيم به ليگ دسته دوم اينبار استقلال خوزستان تيم متضرر دو پروندهاي است كه هماكنون در كميته استيناف و كميته اخلاق در جريان است. با احتمال اثبات تخلف مس كرمان و سقوط اين تيم، نساجي مازندران به عنوان تيم دوم جدول گروه «الف» معرفي خواهد شد و بايد در ديدار پليآف مقابل تيم دوم گروه «ب» كه مس رفسنجان است به ميدان ميرفت بنابراين تيمهاي نساجي مازندران و مس رفسنجان در صورت سقوط مس كرمان قطعا مدعي برگزاري مجدد ديدار پليآف هستند. اين در حالي است كه در صورت تغيير حكم كميته استيناف اينبار پيكانيها به شكلي سخت به اين اتفاق معترض خواهند شد و بدون شك مقابل چنين تصميم جنجالبرانگيزي سكوت اختيار نخواهند كرد.
همهچيز حالا به جلسه چند روز پيش مسوولان فوتبال با دادستاني مربوط ميشود. گويا توافقات اوليه قبل از صدور اين حكم براي واگذاري راهآهن صورت گرفته بود. خريدار مشخص است و ميزان پرداختي نيز نزديك به 14 ميليارد تومان برآورد شده بود و حتي پيش پرداخت به حساب دادستاني واريز شده بود. اما صدور اين حكم باعث شده است اين معامله در آستانه فسخ قرار بگيرد. نكته قابل توجه اينجاست كه با سقوط راه آهن به ليگ دسته اول ارزش امتياز اين تيم هم از 14 ميليارد ريزش شديدي پيدا خواهد كرد و همين مساله هم يكي از مشكلات به وجود آمده درباره پروندههاي مذكور بوده است.
حالا با توجه به تمام اين مشكلات به وجود آمده، آن هم در فاصله يك ماه مانده به شروع مسابقات ليگ برتر و بلاتكليفيهاي چندين باشگاه مديران فدراسيون با چالش و چند راهي سختي روبهرو شدهاند. بدون شك هر گونه تصميمي با احتساب اينكه هيچ يك نافي راي ديگري نشوند آنها را در مخمصهاي جديد قرار خواهد داد. تيمهاي معترض در اين دو پرونده با اتخاذ هرگونه تصميمي به ميزاني منافعشان درگير هستند كه اين موضوع تاج و كفاشيان را حسابي درگير خواهد كرد. آنها بايد هرچهسريعتر تصميم بگيرند، آن هم در وضعيتي كه فوتبال ايران ضعف و فقدان «مديريت بحران» را در خود ميبيند!