• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5474 -
  • ۱۴۰۲ چهارشنبه ۱۳ ارديبهشت

درباره كتاب «راشومون، عشق من» گزيده و ترجمه عباس كريمي

كندوكاوي در باب حقيقت!

تينا جلالي

«راشومون» « Rashomon» ساخته آكيراكوروساوا (1950) يكي از مهم‌ترين و شناخته‌شده‌ترين آثار سينماي جهان به شمار مي‌رود كه از همان سال‌هاي ابتدايي ساخت تا به امروز كه بيش از هفتاد سال از حيات آن مي‌گذرد مخاطبان زيادي را به خود جذب كرده و همچنان هم محل ارجاع بسياري از كارشناسان سينماست. فيلمي درباب حقيقت و چگونگي دستيابي به واقعيت. در واقع «راشومون» كندوكاوي نيرومند و بحث‌انگيز درباره ماهيت حقيقت به شمار مي‌رود.
 از منظري ديگر راشومون را مي‌توانيم يكي از مهم‌ترين درام‌هاي دادگاهي تاريخ سينما هم بدانيم كه روايتش به گونه‌اي است كه مخاطب با تماشاي آن به چالش «قضاوت» دعوت مي‌شود. قصه فيلم درباره يك سامورايي است كه به همراه همسر خود از جنگلي عبور مي‌كنند، راهزني به آنها حمله مي‌كند. يك هيزم‌شكن، يك راهب و يك مامور هم، جسته و گريخته چيز‌هايي از اين واقعه را ديده‌اند. حال همه اين آدم‌ها در محضر قاضي (تماشاگران) حاضر مي‌شوند تا روايت خود را از اين ماجرا نقل كنند. فيلمي كه يك داستان را از منظرهاي متعدد (با نقش‌آفريني بازيگراني چون توشيرو ميفونه، ماسايوكي موري، ماچيكو كيو، تاكاشي شي مورا و مينورو چياكي، كي چي جيرو اوادا) روايت مي‌كند و حالا ما مخاطبان هستيم كه بايد به اصل و حقيقت ماجرا پي ببريم.
 اين فيلم كه توسط آكيرا كوروساوا و شينوبو هاشي موتو براساس دو داستان كوتاه از ريونوسوكه آكوتاگاوا نوشته شده اولين فيلم كوروساوا بوده كه خارج از ژاپن مورد تحسين قرار گرفت و شير طلايي جشنواره ونيز و جايزه اسكار بهترين فيلم غيرانگليسي‌زبان را براي خالقش به ارمغان آورد و اساسا كوروساوا را به شهرت جهاني رساند.
به تازگي نشر نيلوفر كتابي تحت عنوان «راشومون، عشق من» با گزيده و ترجمه عباس اكبري منتشر كرده كه به آناليز اين فيلم در بخش (داستان، فيلمنامه، نقد) مهم تاريخ سينما مي‌پردازد.
اين كتاب مشتمل بر سه بخش داستان، فيلمنامه، نقد و بررسي است، در بخش اول زندگينامه ‌نويسنده ريونوسوكه آكوتاگاوا و ديدگاه هنري و فلسفي وي همراه با دو داستان «راشومون» و «در بيشه» كه مبناي اقتباس فيلمنامه قرار گرفته، توضيح داده شده. در بخش دوم، فيلمنامه «راشومون» با حذف شماره نماها و تقسيم براساس صحنه‌ها و انتخاب عنوان مناسب براي هر صحنه تنظيم و به صورت مرسوم براي مخاطب توضيح داده مي‌شود. بنابراين اين بخش ترجمه صرف فيلمنامه نيست كه در اصل و به اصطلاح «فيلمنامه آماده براي فيلمبرداري» باشد.
در بخش سوم كتاب، خواننده با آناليز فيلم مواجه مي‌شود و تجزيه و تحليل مفصل «راشومون» به قلم دو تن از استادان دانشگاه نيويورك كه حدود دو دهه بعد از توفيق فيلم، نگارش شده مي‌خوانيم. همچنين براي آشنايي بيشتر با سينماي ژاپن، «مدرنيسم در آثار ژاپني‌ترين فيلمساز ژاپن» يعني ميزوگوشي آخرين فصل كتاب را به خود اختصاص مي‌دهد. 
اكبري در مقدمه كتاب درباره هسته اصلي فيلم راشومون كه «حقيقت» است، نوشته: «پس از جنگ جهاني دوم پيشرفت علم به حدي رسيد كه ايمان راسخ دانشمندان به علم دچار خدشه شد و همان‌ها كه مي‌گفتند تنها و تنها معيار شناخت بشر، علم است به علم شك بردند و معتقد شدند كه با علم بشري نمي‌توان به «حقيقت» دست يافت. بر اين اساس نسبي شدن «حقيقت» كه ريشه در ديدگاه فلسفي نيچه و بعد‌تر ديدگاه علمي اينشتين و نظريه نسبيت وي داشت عام‌تر شد و زاويه ديد كه مخاطب از چه موضعي به سوژه مي‌نگرد و چقدر از حقيقت را مي‌بيند، در مجلات و رسانه‌هاي جمعي راه يافت و شايع شد كه هرگز به حقيقت نخواهيم رسيد. اين موضوع درباره همه‌چيز اعمال شد و كار به جايي رسيد كه ترديد همگان نسبت به هر حادثه يا خبري نيز مصداق يافت. هنرمندان نيز بي‌نصيب نماندند و بسياري فيلم‌ها را با سبك و سياق مقتضي در اين باره ساختند و دستاوردهاي بشري از جمله تكنولوژي را زير سوال بردند. فيلم «راشومون» دستيابي به حقيقت را براي بشر ممكن نمي‌داند. با خواندن فيلمنامه و ديدن فيلم متوجه اين نكته خواهيم شد.»
پشت جلد كتاب به پاراگرافي از گفته‌هاي آكيراكوروساوا اشاره مي‌شود: «ژاپني‌ها به‌شدت منتقد فيلم‌‌‌هاي ژاپني هستند. بنابراين، خيلي عجيب نيست كه يك خارجي بايد مسوول ارسال فيلم من به جشنواره ونيز باشد. همين موضوع در مورد باسمه چوبي ژاپني هم صادق بود: اول خارجي‌ها بودند كه به اين چيزها علاقه‌مند شدند و قدرتش را دانستند. ما ژاپني‌ها خيلي كم به داشته‌هامان فكر مي‌كنيم. درواقع، راشومون آنقدرها هم خوب نبود، فكر نمي‌كنم. ولي خب، وقتي عده‌‌اي به من گفتند كه پذيرش اين فيلم از شانس و اقبال من بوده است، اين‌طور جواب دادم كه به اين دليل اين حرف‌ها را مي‌زنيد كه فيلم به هرحال ژاپني است و در عجبم كه چرا ما اين‌قدر كم به داشته‌هامان فكر مي‌كنيم؟ چرا پاي فيلم‌هامان نمي‌ايستيم؟ از چي مي‌ترسيم؟

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون