قانون مقابله با فروش علم!
بنابراين در مورد فروش علم نيز بايد اين مسير را طي كرد. دانشگاههاي ما كه در گذشته چنين وضعي نداشتند، چرا و چه عواملي موجب شكلگيري اين پديده زشت شده است؟ آيا مبارزه با آن عوامل ضرورت ندارد؟ مثل نشت آب است كه موجب نم كشيدن ديوار ميشود. حتي اگر بتوان تمام محيط را صددرصد ايزوله كرد كه نميتوان، با وجود منبع نشت آب، دير يا زود اين محيط دوباره مرطوب شده و نم خواهد كشيد. اقدام اساسي خشك كردن منبع نشت است.
2- نكته ديگري كه مهم است، پرسش از انجام اقدامات اداري خاص وزارتخانههاي بهداشت و درمان به ويژه علوم است كه مانع از شكلگيري چنين پديدهاي ميشود. مقاله و پاياننامه جعلي مثل هشت هزار توماني جعلي است. جعل پول خلاف قانون است و مجازات دارد، ولي اگر صندوقدار بانك باشيم، موظف هستيم كه پول جعلي را از پول واقعي تشخيص دهيم. مثلاً 10 هزار توماني جعلي را اگر به بانك ببريم، متصدي باجه بانكي متوجه ميشود. وضعيت او با مردم عادي فرق ميكند. ولي من و شما هم كه تخصصي در اين مورد نداريم، نبايد فريب بخوريم و هشت هزار توماني جعلي را بپذيريم. زيرا چنين پولي در واقعيت خارجي وجود ندارد. پاياننامه و مقاله خريداري شده به مثابه هشت هزار توماني جعلي است، كه استاد راهنما و استاد مشاوري كه متوجه نشوند دانشجوي ارايهدهنده مطلب، نويسنده واقعي آن نيست، بهتر است كه از سمت استاد راهنمايي و مشاوري بركنار شوند. اين نشان ميدهد كه هيچكدام از اين دو نفر در طول تهيه پاياننامه همكاري لازم و ضروري با دانشجو نداشتهاند. دانشجويي كه پاياننامه بخرد و به استاد دهد، مثل كسي ميماند كه نيم كيلو سير خورده از ده متري بوي دهانش علامت ميدهد كه ناهار چي خورده. فقط كسي متوجه اين واقعيت نميشود كه فاقد حس شامه باشد. بنابراين مشكل اصلي نه در فروش پاياننامه از سوي برخي شركتها و افراد و نه حتي در خريد آنها از سوي دانشجويان، بلكه در متوجه نشدن استادان راهنما و مشاور است، حال اين مشكل را چگونه ميخواهيم با قانون حل كنيم؟ بر فرض كه جلوي توليد رسمي اين نوع مقالات و پاياننامهها گرفته شد، بيسوادي و بيتعهدي و بيمسووليتي آن استاد را چه كار خواهيم كرد؟ به علاوه چگونه ميتوان جلوي پاياننامهفروشي را گرفت؟ اين كار غيرممكن است. مدتي پيش مطلع شدم كه دسترسي به بانك اطلاعات پاياننامهها بسيار سخت شده است، پرسيدم چرا؟ گفتند براي اينكه دانشجويان يكي از پاياننامهها را كپي ميكنند و به استادان ميدهند! گفتم اين شيوه نادرست است، بايد مشكل آن استاد را حل كنيد و نه مشكل اين سرقت را. اينطور كه شما ميرويد، بايد دسترسي به هر نوع مطلبي را مسدود كرد، چرا كه ممكن است عدهاي سوءاستفاده كنند. اين نحوه عمل مصداق بارز، سرنا را از طرف گشادش زدن است. مبارزه قانوني با جرم، لزوما به از ميان رفتن آن نميانجامد، بايد شرايط ديگر را نيز در اين مبارزه لحاظ كرد.