• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5498 -
  • ۱۴۰۲ پنج شنبه ۱۱ خرداد

نشر افق كتابي از نويسنده نامدار آلماني منتشر كرد

قصه‌هاي توراتي توماس مان

كتاب «خنوخ و قانون» نوشته توماس مان راهي كتابفروشي‌ها شد. به گزارش مهر، نشر افق كتاب «خنوخ و قانون» نوشته توماس مان را با ترجمه محمود حدادي منتشر كرد. اين كتاب ترجمه داستان‌هاي «خنوخ نوباوه» و «قانون» را شامل مي‌شود كه نتيجه آن ‌دوره از زندگي‌مان هستند. «خنوخ نوباوه» داستاني روحاني در حاشيه رمان «يوسف و برادرانش» است كه در سال‌هاي مهاجرت‌مان نوشته شد. قصه‌اي كه افتادن يوسف در چاه و فروخته‌ شدنش به مصريان را دستمايه قرار داده است. «قانون» هم داستاني ديگر در همين‌زمينه است كه انديشه‌هاي فرويد درباره حضرت موسي در آن ريشه دوانده‌ است. داستان اول، روايت خواب يوسفِ نوجوان از خنوخ نوباوه، پدربزرگ نوح است كه او را از پيامبران مي‌دانستند. در اين داستان يوسف اين خواب را براي بنيامين تعريف مي‌كند. توماس مان «خنوخ نوباوه» را با گريزهايي به عهد عتيق نوشته است. به شخصيت اصلي اين ‌داستان از آن‌رو لقب نوباوه داده‌اند كه مي‌گفتند از زمان كودكي‌اش دانايي و قدرت تفكري عجيب  و ذاتي داشته است. 
نوولاي «قانون» هم دربرگيرنده رخدادهاي متعدد زندگي حضرت موسي بر پايه روايت‌هايي از تورات است. راوي اين‌ قصه مي‌گويد موسي كه مي‌كوشيد با نوشتن و ارايه مفاهيمي ساده، جمعيتي را به ‌سختي از بيابان‌ها عبور دهد و به آنها شيوه زيستن بياموزد، گاه اسير فضاهايي خالي از اميد و احساس گمگشتگي مي‌شد.
در  بخش  دهم  داستان  «قانون»  مي‌خوانيم 
«چنين ‌تصوري خيلي هم مضحك نمي‌نمود، چون رفتاري كه موسي اينك از اين‌ بينوايان انتظار داشت از هر رسم انساني فراتر مي‌رفت و دشوار اگر كه پيش‌تر در ذهن هيچ انسانِ خاكي شكل گرفته بود. شنيدنش دهان اينان را باز گذاشت، زيرا وي دردم، پس از دف و رقص مريم بر تباهي مصريان، هر شادي بيشتر را بر اين تباهي منع كرد. اعلام كرد: فوج‌هاي برينِ يهوه خود دست مي‌افشاندند كه به ميان بيايند و با شما در سرود پيروزي‌تان هم‌خواني كنند، ولي آن‌ قدسي نهيب‌شان زده است كه «يعني چه! مخلوق من در دريا غرق مي‌شود و شما ترانه دم مي‌گيريد؟» موسي اين‌ سخن كوتاه اما شگفتي‌آور را به ميان توده برد و نه ‌فقط اين، كه بر آن افزود: «تو نبايد كه بر نابودي دشمن خود شادي كني، شادمان در دل از بدروزي او!» اين نخستين‌بار است كه توده جاهل - در شمار دوازده هزار و اندي تن، به پيوست آن سه هزار مرد جنگي- مستقيم تو خطاب مي‌گيرد. با اين‌ خطاب كه بر همگان شامل مي‌شد و همزمان نگاه را بر يكايك آنها، بر مرد و زن و پير و كودك، مي‌دوخت، گفتي انگشت نشانه را رو به هر تك‌سينه گرفته بودند: «بر تباهي دشمن خود فرياد شادي سر نده!» اين‌ زنهار راستي كه چه دور از طبع انساني بود! اين ‌فرمان ناطبيعي آشكارا با ناپيدايي خداي موسي كه مي‌خواست خداي ما باشد، پيوند مي‌يافت.»
اين ‌كتاب در ۱۲۰ صفحه، به قيمت ۱۰۰ هزار تومان  منتشر شده  است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون