• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5717 -
  • ۱۴۰۲ سه شنبه ۱۵ اسفند

درنگي بر چهارمين «جشنواره موسيقي موغام»

هر آينه مصايب موسيقي اقوام

رضا حسيني بقانام*

منطقه آذربايجان هم موسيقي مقامي و هم موسيقي رديف دستگاهي دارد. ما در موسيقي رديف دستگاهي به دستگاه، موغام و به رديف، موغامات مي‌گوييم. در مناطق مختلف ايران يا موسيقي رديف دستگاهي وجود دارد يا موسيقي مقامي؛ ولي در آذربايجان هر دوي اينها وجود دارد. موسيقي مقامي همان موسيقي عاشيقي است و موسيقي رديف دستگاهي نيز همان موسيقي موغامي است. متاسفانه به اين موضوع كسي توجه نمي‌كند و تاكنون در جشنواره‌هاي فجر و نواحي تقريبا هيچ‌گونه تمركزي به موسيقي رديف دستگاهي يعني همان موسيقي موغامي آذربايجان نشده و هرگاه هم توجهي بوده تحت رقابت‌هايي براي موسيقي مقامي بوده است. 
اوايل سال ۹۰ بود كه سازمان فرهنگي و هنري شهرداري تبريز تصميم گرفت با همكاري انجمن موسيقي، جشنواره‌اي رقابتي صرفا تخصصي در زمينه موسيقي رديف دستگاهي آذربايجان يا همان موغامي، بين نوازندگان و خوانندگان برگزار كند. اين جشنواره در دو دوره برگزار شد و بعد از آن به دليل مسائل اداري و فني و... برگزار نشد. دوره سوم آن در دوره كرونا برگزار شد و سپس با يك‌سال تاخير، بالاخره با همه كاستي‌ها امسال چهارمين دوره آن برگزار شد. در اين جشنواره شركت‌كننده‌هاي بسياري از استان‌هاي كشور حاضر بودند؛ از آذربايجان شرقي، غربي، اردبيل، زنجان، همدان، تهران و لرستان شركت‌كننده داشتيم. اين جشنواره طي چهار روز برگزار شد.
به اين بهانه قياسي خواهم داشت ميان موسيقي مقامي و موغامي كه در آذربايجان اينها را داريم؛ موسيقي مقامي در تمامي مشرق زمين وجود دارد؛ از تركان چين گرفته تا شرق اروپا اقوام ترك، فارس، عرب و هندي نيز آن را دارند. مبحث تبديل مقام به دستگاه به دوره قاجار برمي‌گردد و تا آن زمان هيچ تفاوتي بين موسيقي مقامي آذربايجان، اعراب و ايران وجود نداشته كما اينكه تئوري و نظريه موسيقي در آثار صفي‌الدين ارموي، عبدالقادر مراغه‌اي و فارابي شبيه به هم و همجنس هستند؛ ولي مساله اينجاست كه ما در شيوه تبديل مقام به دستگاه در دوره قاجار حرف و سخن داريم، هرچند شواهدي هم مبني بر اين تبديل در دوره صفوي موجود است. در اين دوره تنها چيزي كه تفاوت را به وجود آورده كلام و زبان است، در حقيقت ماهور در موسيقي رديف دستگاهي فارسي، تركي و عربي يكي است و تنها در پرده‌هاي سازها تفاوت جزیي وجود دارد ولي بعدها تغييراتي صورت گرفته كه نه تنها در موسيقي تركي و فارسي، بلكه در موسيقي جاهاي ديگر هم ديده مي‌شود و دستگاهي كه در آثار قاجار و پهلوي مي‌شنويم در حال حاضر نمي‌شنويم هرچند كه عموما بيشترين تفاوت در كلام و زبان وجود دارد مثلا در موسيقي فارسي از سعدي غزلي خوانده مي‌شود ولي در تركي از فضولي و صراف تبريزي و نباتي مي‌خوانند درحالي كه غزل همان غزل است تنها تفاوت در زبان است همچنانكه مثلا در دستگاه ماهور، سيستم دستان‌بندي و مُدال آنها نيز مثل هم است.
با همه اين احوال بايد توجه داشت كه ما به عنوان جزيره‌اي در ميان كشورهاي دنيا زندگي نمي‌كنيم، ما هم جزیي از دنيا و مناطق و فرهنگ‌هاي دنيا هستيم و نمي‌توانيم جدا از دنيا باشيم در حالي كه سال‌ها سعي شده كه چيزي جداي از دنيا و تافته جدا بافته به نظر آيد ولي امكان‌پذير نيست. در دوره‌اي بحث تهاجم فرهنگي در تلويزيون رواج پيدا كرده بود. نسلي كه هر روز خود را با امكانات و تكنولوژي به‌روز مي‌كند، طبيعتا نيازهايي دارد كه يكي از آنها موسيقي است. در دنيا جامعه‌اي بدون موسيقي نداريم يعني ممكن است جامعه‌اي داشته باشيم كه هنر ديگري در آن پيشينه نداشته باشد ولي جامعه‌اي بدون موسيقي نداريم و از آمازون گرفته تا ژاپن همه جوامع موسيقي خاص خود را دارند. ما وقتي نتوانيم فرهنگ‌مان را به دليل تفاوت‌هاي ايدئولوژيك، اعتقادي و فرهنگي به نسل جوان انتقال دهيم چه اتفاقي خواهد افتاد؟ نسل جوان كه به موسيقي نياز دارد با اين وجود چه مي‌كند؟ موسيقي در كشور ما و در همه كشورهاي خارجي وجود دارد و در نهايت مي‌آيد و اين فرهنگ را جايگزين فرهنگ خود مي‌كند. زماني كه توجهي به فرهنگ خودتان نداشته باشيد، فرهنگ شما رو به زوال رفته و از بين مي‌رود. در كشور ما مخصوصا در صد سال اخير اين اتفاق افتاد، درست است كه در دوره پهلوي اول و دوم به موسيقي فارسي توجه كافي شده است ولي به موسيقي ديگر اقوام اعم از ترك و بلوچ هيچ توجهي نشده و همچنان بعد از گذشت سال‌ها، در اين مناطق دانشگاه موسيقي نداريم و به اين نوع موسيقي بي‌توجهي مي‌شود.
تنها هنرستاني كه در تبريز وجود دارد بودجه چنداني ندارد و هنوز نه آموزش و پرورش مسووليت آن را بر عهده مي‌گيرد و نه اداره ارشاد. هنرستان موسيقي تبريز، هنوز يك معلم استخدامي ندارد و همه نيروهاي آن حق‌‌التدريس هستند و اين به آن معناست كه دولت آنها را به رسميت نمي‌شناسد و طبيعتا وقتي شما در اين دنياي تكنولوژي، به فرهنگ خودتان اهميت ندهيد فرهنگ ديگري، در قلب و ذهن نسل جوان جاي مي‌گيرد.
من بارها در جشنواره‌هاي مختلف گفته‌ام كه موسيقي موغامي آذربايجان چه فرقي با موسيقي دستگاهي فارسي دارد؛ گفته‌ام كه اصل و اساس اين تفاوت كاربرد و كاركرد زبان در اين نوع موسيقي است، آذربايجاني‌ها زبان خودشان را دارند، داستان‌ها و افسانه‌ها و اساطير خودشان را دارند، بايد اين موسيقي در اين حوزه به رسميت شناخته شود. چرا براي موسيقي سنتي يا بهتر بگويم موسيقي رديف دستگاهي فارسي، ما جشنواره داريم و رقابت برگزار مي‌كنند و داورهاي متخصص اين كار فارغ از سطح و جايگاه، مي‌آيند و كارهاي جوان‌ترها را قضاوت مي‌كنند ولي براي موسيقي رديف دستگاهي آذربايجان نداريم؟ يا تاكنون كسي به آن توجه نكرده يا به عمد به آن بي‌اعتنايي كرده‌اند. ما بايد به انواع موسيقي‌ها و گوناگوني موسيقي ملل ديگر توجه كنيم.
جشنواره‌اي كه اخيرا اوايل اسفندماه در تبريز با همه كم و كاستي‌ها و مشكلات در چهار دوره برگزار شده آن هم طي 12 سال، ما نمي‌دانيم سال آينده چه مي‌شود؟ اصلا جشنواره برگزار مي‌شود يا خير؟ چون فعلا دبيرخانه دايمي ندارد و در رديف بودجه هم هيچ‌گونه اعتباري به اين نوع جشنواره‌ها اختصاص داده نمي‌شود. امروز ممكن است رييس مجموعه، به خاطر علاقه شخصي به فرهنگ، اعتباري را به اين كار اختصاص دهد، اما معلوم نيست روساي ديگري كه در آينده مي‌آيند هم اعتباري براي آن در نظر بگيرند يا نه. متاسفانه با كارهاي تخصصي سليقه‌اي برخورد مي‌شود و اين يك ضعف بزرگ است.
اگرچه مسوولان امر براي برگزاري اين دوره از جشنواره مثل همه جشنواره‌هاي ديگر دوستان و آشنايان خود را مسوول كردند و دايره آن را نه تخصصي، بلكه با روابط تعيين و آثار را داوري و قضاوت كردند كه اين همواره يكي از ضعف‌هاي جشنواره‌هاي ايران است اما بايد توجه داشت، تنها برگزاري آن، فرصت غنيمتي است، چرا كه جشنواره موسيقي موغام، فرصت خوبي براي جواناني است كه موسيقي رديف دستگاهي آذربايجان را كار مي‌كنند و تاكنون روي صحنه نرفته‌اند، اين جشنواره فرصتي است كه اين جوانان صحنه را تجربه كنند و كساني كه قصد دارند در اين حوزه رقابتي داشته باشند، بفهمند كه چه چيزي يادگرفته‌اند و در چه جايگاهي قرار دارند، كنار هم قرار بگيرند و یكديگر را بشناسند.
در برگزاري اين جشنواره نكته‌اي كه بيشتر به چشم من خورد، بي‌برنامگي در جريان برگزاري بود البته در اين باره نمي‌توان كسي را مقصر دانست، چرا كه بي‌برنامگي در تمام ايران وجود دارد. متاسفانه امسال در خصوص داوري‌ها حرف‌هاي بسياري بود و چنگي به دل نمي‌زد. من به‌طور كلي به اين شيوه داوري انتقاد جدي دارم و به نظرم مي‌توانست خيلي بهتر از اينها آثار داوري شود ولي با همه كم و كاستي‌ها، خوشحالم كه در اين اوضاع بد اقتصادي و شرايط فاجعه‌آميز فرهنگي در كشور حركتي انجام شد كه جوانان روي صحنه بيايند و استعدادهايي شناسايي شود مثلا در جشنواره‌هاي گذشته جوانان و نوجواناني كه براي خوانندگي حضور داشتند، بعدها در جشنواره موغامي باكو، موفقيت كسب كرده و مقام آوردند كه اين مساله براي ما خيلي ارزشمند بود. در آنجا كه متخصصان خيلي قوي‌تر از ما هستند شركت‌كننده‌ها توانستند نظر داورها را جلب كنند؛ اين نكته روزنه اميدي است كه نشان مي‌دهد بهتر از اين‌ هم خواهد شد ولي اميدوارم براي سال‌هاي بعد كم و كاستي‌هاي اين جشنواره مرتفع شود و حداقل يك گام پيش‌تر برود.  اما اين جشنواره‌ها كه برگزاري آنها هم با اين همه مشكلات روبه‌رو است، اگر به بهترين شكل ممكن برگزار شوند باز هم كافي نيستند، بايد ساختار و بستر را مهيا كرد، يادآوري كنم كه متاسفانه در هيچ يك از استان‌هاي آذربايجان دانشگاه موسيقي اعم از دولتي يا آزاد نداريم، به‌رغم سال‌ها درخواست و طومارنويسي تاكنون با جواب رد روبه‌رو شديم. تصور كنيد در هيچ كدام از دانشگاه‌هاي هنر تبريز، اردبيل، اروميه، زنجان و همدان رشته موسيقي وجود ندارد و تمامي افرادي كه در اين جشنواره‌ها شركت مي‌كنند عموما هنرجوياني هستند كه در آموزشگاه‌هاي آزاد نزد اساتيد آموزش ديده‌اند. البته بايد به اين نكته اشاره كنم كه نمي‌توان گفت جشنواره‌ها آكادميك نبوده‌اند ولي اكثر دانش‌آموخته‌هايي كه در اينجا داريم به دليل اينكه اين رشته را در ايران نداشته‌ايم در جاي ديگري مثل تركيه يا كشور آذربايجان و... تحصيل كرده و برگشته‌اند.
* پژوهشگر و نوازنده تار

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون