• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5746 -
  • ۱۴۰۳ چهارشنبه ۵ ارديبهشت

نويسنده وطن‌دوست

شهرداد روحاني

دكتر محمدعلي اسلامي‌ندوشن، نويسنده‌اي خردمند و وطن‌دوست بود كه در آثارش توجه خاصي به مسائل فرهنگي و مشكلات اجتماعي داشت. او با تكيه بر گنجينه كهنسال ادبي و معنوي ايران‌زمين سعي مي‌كرد تا مردم را با آموزه‌هاي اخلاقي و معنوي آشنا كند و اين خدمت بزرگي بود كه او به مردم كشور ما كرد. استاد مصطفي ملكيان، در گزارشِ گفت‌وگويي كه در انتهاي كتاب «شهرزاد قصه‌گو» درج شده، به همين نكته پرداخته و مي‌گويد كه دكتر اسلامي‌ندوشن مي‌كوشيد با تاكيد بر فرهنگ و تمدن ايراني براي برگرفتن نقاط قوت اين فرهنگ و تمدن، ميراث گذشته را براي كساني كه در معرض اين هستند كه اين ميراث را فراموش كنند، زنده نگه دارد. ملكيان مي‌گويد: «البته وقتي شما ميراث گذشته فرهنگ و تمدن‌تان را به ديگران گوشزد مي‌كنيد ممكن است بر مولفه‌ها و عناصر مختلف آن فرهنگ و تمدن تاكيد كنيد، باز در اينجا هم دكتر اسلامي‌ندوشن بيشتر بر مولفه اخلاق و ادب در فرهنگ و تمدن ما تاكيد مي‌كند. مي‌شود كه فرض كنيد تاكيد كرد بر معماري يك فرهنگ و تمدن و به‌طور كلي‌تر بر هنر يك فرهنگ و تمدن، مي‌شود بر فناوري يك فرهنگ و تمدن تاكيد كرد، مي‌شود بر علومي كه در آن فرهنگ و تمدن پديد آمده‌اند يا باليده‌اند يا به اوج رسيده‌اند، تاكيد كرد و البته بر چيزهاي ديگري در يك فرهنگ و تمدن تاكيد كرد. اما دكتر اسلامي‌ندوشن وقتي تاكيد بر فرهنگ و تمدن گذشته ما ايرانيان و ميراث فرهنگي مي‌كند، بيشتر بر اخلاقِ برآمده از فرهنگ و تمدن ايراني تاكيد مي‌كند و از اين جهت وطن‌دوستي دكتر اسلامي‌ندوشن نيز همراستاست با اخلاق‌گرايي او. وقتي كه مثلا آثار كساني مثل فردوسي يا حافظ يا سعدي يا مولانا را مورد بررسي قرار مي‌دهد و خوانندگان را تشويق مي‌كند كه به آثار اين بزرگان رجوع كنند باز جنبه اخلاقي‌اي كه در آثار اين بزرگان هست مورد تاكيد او است.»

دكتر اسلامي‌ندوشن، روشنفكري بود كه هم به فرهنگ و تمدن ايران نظر داشت و هم به فرهنگ و تمدن غرب و از اين جهت، در معرفي هر دو بسيار كوشا بود. او با استفاده از بياني ساده، عميق و گيرا و با توجه به شعر و نثر كهن فارسي، ارتباط بسيار گرمي با خوانندگان آثارش داشت كه ملكيان آن را چنين شرح مي‌دهد: «روشنفكري دكتر اسلامي‌ندوشن، ريشه در سنت فرهنگي خود ما دارد و مردم ما با اين سنت خوگر و خوگير شده‌اند. بنابراين كسي كه سخن خودش را به فردوسي، سعدي، حافظ و خيام مستند مي‌كند، مردم را با سخن آشنايي مواجه مي‌كند و مردم سخن عجيب و غريب و بيگانه‌اي از او نمي‌شنوند. البته دكتر اسلامي‌ندوشن در ترجمه‌هايش به حسب اقتضاي كار ترجمه به هر حال از شاعران و نويسندگان غرب ترجمه مي‌كند، اما آثار ترجمه شده ايشان نسبت به آثار تاليفي ايشان بسيار اندك است و آن هم منافاتي با سخن من ندارد. آنجا به عنوان يك آكادميسين كار مي‌كند، اما وقتي كه به عنوان يك روشنفكر قلم مي‌زند واقعا هر چيزي را به آثار بزرگان ادب فارسي مستند مي‌كند و اين براي مردم هيچ‌گونه گريزندگي‌اي پيش نمي‌آورد و مانع عاطفي بين نويسنده و خواننده ايجاد نمي‌كند، چون نويسنده و خواننده اسم اين شخصيت‌ها را حتي اگر در روستا هم بزرگ شده باشند از پدر، پدربزرگ و مادربزرگ خود شنيده‌اند.»

دكتر اسلامي‌ندوشن، در ميان آثار ادبي قديم بيش از همه عاشق شاهنامه بود. به قول او شاهنامه كتابي است كه از زندگي حرف مي‌زند، بنابراين هر چه در زندگي هست، در اين كتاب هم هست، از جمله عشق! چنانكه او تاكيد دارد؛ ما در شاهنامه با عشق، به‌طور طبيعي و روشن روبه‌رو هستيم. بدون تكلف، با مشاركت جسم و جان، هر دو. روبه‌رويي زني است با مردي كه در آن غريزه ذاتي انسان تلطيف و با تمدن آراسته شده. نمونه‌هاي آن از همه برجسته‌تر در دوره باستاني، دلدادگي زال و رودابه، بيژن و منيژه، تهمينه و رستم و كتايون و گشتاسب است. عجيب است كه در تمام اين عشق‌ها، زن پيشقدم مي‌شود و اين خود مي‌نمايد كه تا چه اندازه خواست طبيعي ادامه نسل (كه زن امانتدار آن است) به كار مي‌افتد. به قول اسلامي‌ندوشن، در ميان عشق شاهنامه و عشق غزل‌هاي فارسي تفاوت عمده‌اي ديده مي‌شود، گرچه هر دو در سرچشمه به هم مي‌رسند. اوضاع و احوال ايران در دوران بعد از اسلام به گونه‌اي است كه عشق با عرفان آميخته مي‌شود، اين است كه مثلا در نزد حافظ مي‌تواند در يك بيت از جسم حرف باشد و در يك بيت از جان. اما به قول اسلامي‌ندوشن: «به‌طور كلي عشق در شاهنامه، پرورده وصال است و در تغزل دوران بعد، پرورده هجر. يعني ماهيت عشق در گرو كام‌نيافتگي است. نمونه بارز آن را مي‌توان گفت كه مجنون است. اين هر دو نوع، هر يك زاييده زمان خود هستند. يكي حاصل دوران گردن‌فرازي كشور و ديگري حاصل دوران فرود. اما اين وجه مشترك در هر دو نوع بايد، مانعي بر سر راه داشته باشد. عشق در مانع، رشد و بالندگي مي‌يابد. منتها در دوران باستاني، مانع‌ها از پيش پا برداشته مي‌شوند و كار به وصال مي‌انجامد، در دوران بعد بر اثر مانع، عشق در هجر درازمدت دوام مي‌يابد.»

موسيقيدان

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون