• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5747 -
  • ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت

اسماعيل گرامي‌مقدم از مشكلات بينايي صديقه وسمقي در بازداشت مي‌گويد

خطر از بين رفتن بينايي يك بازداشتي

مهدي بيك اوغلي

26اسفندماه بود كه خبر بازداشت صديقه وسمقي محقق و اسلام‌پژوه ايراني منتشر شد. چهره‌اي كه فعاليت‌هاي خود را از سال 59 با روزنامه‌نگاري در روزنامه اطلاعات آغاز كرد و پس از آن دامنه وسيعي از مشاغل و سمت‌ها از عضويت در دوره اول شوراي اسلامي شهر تهران تا عضويت در هيات علمي دانشكده الهيات دانشگاه تهران، دكتراي فقه و مباني حقوق اسلامي را پشت سر گذاشت.

فارغ از ابعاد حقوقي پرونده صديقه وسمقي كه در حيطه بررسي‌هاي حقوقي و قضايي قرار دارد، موضوعي در خصوص وسمقي وجود دارد كه لازم است در خصوص آن صحبت شود. بر اساس اعلام خانواده وسمقي، او از بيماري اختلال شبكيه چشم رنج مي‌برد و پس از بازداشت به دليل عود شدن بيماري، ديد مركزي او از بين رفته است. با توجه به تاكيدات موكد رييس دستگاه قضايي و ساير مسوولان كشورمان بر صيانت از حقوق افراد به نظرم مي‌رسد لازم است هرچه سريع‌تر در خصوص اين بانوي ايراني مطابق قانون رفتار شود.

اسماعيل گرامي مقدم كه او نيز از نابينايي ديد مركزي رنج مي‌برد و در دهه 80 خورشيدي بيش از 5ماه را در زندان انفرادي به سر برده، در گفت‌وگو با اعتماد ضمن اشاره به ابعاد دردآور بيماري اختلال شبكيه چشم از مقامات مسوول مي‌خواهد كه نسبت به آزادي هرچه سريع‌تر صديقه وسمقي اقدام كنند. گرامي مقدم با تشريح حس و حال فرد نابينا پس از ورود به بازداشتگاه و زندان مي‌گويد: « وقتي يك انسان سالم وارد زندان يا انفرادي مي‌شود، نخستين فشاري كه متحمل مي‌شود، استرس شديد است. به گفته پزشكان، اين استرس به نقاط حساسي از بدن حمله مي‌كند كه نخستين بخش آن، چشم و شبكيه افراد است. به همين دليل است كه در روزهاي ابتدايي زندان، اغلب افراد از درد چشم، سردردهاي شديد و تنگي نفس صحبت مي‌كنند.برخي از اين فشارها آني هستند و برخي تا مدت‌ها پس از آزادي همراه فرد است. »او در ادامه مي‌گويد: « با ورود فرد نابينا به سلول، سردردهاي شديد، تپش قلب بالا و خطرناك، استرس فراوان و مشكلات تنفسي به سراغ فرد مي‌آيد. در اين حالت امكان وقوع هر فاجعه ناخواسته‌اي وجود دارد.»

گرامي مقدم به نقل از همسر وسمقي اعلام مي‌كند كه او ديد مركزي خود را به‌طور كامل از دست داده است. اعتماد در راستاي پيگيري وظايف انساني و اخلاقي و با عنايت به همراهي مسوولان قضايي در موارد اينچنيني اين گزارش را مهيا كرده تا كمكي به تحقق مطالبات فردي شود كه فشار بسياري را متحمل مي‌شود. اعتماد بدون اينكه قضاوتي درباره پرونده ايشان داشته باشد و داوري خاصي درباره ديدگاه‌هاي وسمقي صورت دهد، در اين گزارش از منظر انساني و اخلاقي به مطالبات يك بازداشتي معلول پرداخته كه مطابق قانون نبايد در بازداشت نگه داشته شود.

درباره مشكل كم‌بينايي صديقه وسمقي مسائلي را مطرح كرديد مي‌فرماييد اين مشكلات تا چه اندازه جدي است؟

40روز است كه از بازداشت سركار خانم صديقه وسمقي مي‌گذرد، امروز كه براي چندمين بار با خانواده و همسر محترم ايشان صحبت كردم، متوجه شدم كه نگراني‌هاي بسياري درباره ايشان وجود دارد. مستحضر هستيد كه خانم وسمقي به جرم تبليغ عليه نظام در بازداشت به سر مي‌برند؛ 2عنوان جرمي درباره ايشان وجود دارد كه نخستين مورد اعلام عمومي عدم شركت در انتخابات و مورد بعدي هم مرتبط با نظراتي بوده كه ايشان در خصوص حجاب اجباري مطرح كرده‌اند. اين دو گزاره به عنوان تبليغ عليه نظام جمع‌بندي و پرونده‌اي عليه ايشان تشكيل شده است. فارغ از ديدگاه‌هاي مطروحه كه به‌طور طبيعي بايد در دادگاه به آن رسيدگي شود و صحبت درباره آن از عهده صلاحيت من و امثال من خارج است، هر زنداني از حق و حقوقي برخوردار است. شخصا از خانواده‌اي مذهبي هستم، خودم و خانواده‌ام باور به حجاب داريم و از آن دفاع مي‌كنيم، البته استفاده از رويكردهاي سلبي و اجباري را در بحث حجاب مغاير دين مبين اسلام مي‌دانيم. خانم دكتر وسمقي در حوزه فقهي و ديني تحصيلات و آثار علمي و تحقيقاتي بسياري دارند و سال‌ها عضو هيات علمي دانشكده الهيات دانشگاه تهران بوده‌اند. ايشان ديدگاه‌هايي را در خصوص حجاب دارند كه تحليل اين ديدگاه‌ها چه از منظر قانوني و چه از منظر فقهي و ديني كار افراد متخصص و قضات است. اما بحثي كه من قصد دارم درباره آن صحبت كنم، بحث انساني، ديني و اخلاقي و در راستاي سلامتي ايشان است.

شفاف‌تر توضيح مي‌دهيد، آيا خطري سلامتي خانم وسمقي را تهديد مي‌كند؟

روشن است كه صديقه وسمقي داراي اختلال شبكه چشم بوده و سال‌ها به عنوان يك خير فعال در رسيدگي به امور نابينايان در موسسه RP كه در زمينه اختلال‌هاي شبكيه چشم فعاليت مي‌كند حضور داشته است. ايشان سال‌ها به عنوان مديرعامل اين موسسه براي كمك به بيماران نابينا حضور داشته و پس از آن عضو افتخاري اين ساختار بوده است. شواهد بسياري وجود دارد كه مي‌گويد طي 40روز اخير برخوردهاي قانوني و شرعي در خصوص سلامتي ايشان صورت نگرفته است. همان قانوني كه مي‌گويد، وسمقي جرمي مرتكب شده و بايد در دادگاه صالحه به آن رسيدگي شود به صراحت مي‌گويد با فردي كه داراي معلوليت است و از منظر فيزيكي توان تحمل كيفر را ندارد بايد به گونه‌ ديگري برخورد شود. ايران به كنوانسيون جهاني حمايت از معلولان پيوسته و مفاد اين قوانين بايد رعايت شود.

10 روز است كه از انتقال صديقه وسمقي به بيمارستان فارابي جهت انجام معاينات چشمي مي‌گذرد؛ البته اظهرُ‌من‌الشمس بود كه خانم وسمقي دچار اختلال شديد شبكيه هستند. اما به هر حال مسوولان براي اطمينان بيشتر و قطعيت افزون‌تر اقدام به اعزام ايشان كردند. روشن است كه با اين وضعيت نمي‌توانند تحمل كيفر زندان و انفرادي را داشته باشند و طي اين 10روز مطابق قانون مي‌بايست ايشان آزاد مي‌شدند.

شما خودتان با چالش‌هايي در بينايي‌تان روبه رو هستيد و تجربه دستگيري و زنداني شدن هم داشتيد. مي‌فرماييد، تحمل كيفر زندان بدون بهره‌مندي از بينايي به چه معناست؟

هرچند صحبت كردن درباره دوران انفرادي و زندان واقعا سخت است، اما به نظرم خوب است مخاطبان بدانند درباره چه موضوعي صحبت مي‌كنيم. وقتي يك انسان سالم وارد زندان يا انفرادي مي‌شود، نخستين فشاري كه فيزيك و روان او متحمل مي‌شود، استرس شديد است. به گفته پزشكان، اين استرس به نقاط حساسي از بدن حمله مي‌كند كه نخستين بخش آن، چشم و شبكيه افراد است. به همين دليل است كه در روزهاي ابتدايي زندان، اغلب افراد از درد چشم، سردردهاي شديد و تنگي نفس صحبت مي‌كنند.برخي از اين فشارها آني هستند و برخي تا مدت‌ها پس از آزادي همراه فرد است. در اين شرايط ورود فرد نابينا يا كم‌بينا به زندان، فشار محتملي را به چشم و ساير نقاط حياتي فرد وارد مي‌سازند.فردي كه كم‌بينايي شديد دارد و وارد زندان (چه بند انفرادي و چه بخش عمومي) مي‌شود عملا تمام ارتباطات و حواس او با خارجي قطع مي‌شود. مانند يك موجود زنده بي‌تحرك در قفس باقي مي‌ماند. تنها امكان ارتباط هر فردي با محيط چشم است؛ در سلول انفرادي گوش نداريد، چرا كه تلويزيون و راديو و ماهواره و...وجود ندارد. فردي هم همراه شما نيست كه بخواهيد با او مكالمه كرده و گفت‌وگو كنيد. تنها راه باقي مانده ارتباطي كه افراد از طريق آن با جهان پيراموني ارتباط مي‌گيرند، چشم است كه از طريق آن قرآن و مفاتيح و ...خوانده مي‌شود يا به چهارديواري انفرادي نگاه مي‌شود. وقتي فردي دچار نابينايي و كم‌بينايي باشد عملا همه مسيرهاي ارتباطي او با جهان مسدود مي‌شود. در اين شرايط سردردهاي شديد، تپش قلب بالا و خطرناك، استرس فراوان و مشكلات تنفسي به سراغ فرد مي‌آيد. در اين حالت امكان وقوع هر فاجعه ناخواسته‌اي وجود دارد. خانم وسمقي در اين شرايط قرار دارد و با توجه به رويكرد دستگاه قضايي براي حفاظت از شهروندان، لازم است به معلوليت چشم ايشان توجه شود.

اين فشارها آيا مشكلي را براي خانم وسمقي به وجود آورده است؟

بر اساس اعلام خانواده، خانم وسمقي طي 40روز اخير، بينايي مركزي خود را از دست داده است. با توجه به اينكه شخصا تجربه از دست دادن ديد مركزي‌ام در زندان را دارم، مي‌دانم براي فرد بيمار حضور در زندان چه اندازه تجربه دردناك و سنگيني است.البته ايشان در بند عمومي حضور دارند و بند عمومي و حياط پر رفت و آمد وشلوغ است. معلوليت چشمي ايشان ممكن است باعث بروز مشكلات جدي شود. ممكن است دربي باز گذاشته شود و اين درب به سر فرد كم بينا يا نابينا بخورد. از اين دست خطرات به كرات براي يك فرد نابينا در زندان وجود دارد. خطر برخورد با لبه‌هاي ديوار، درب‌هاي آهنين و...همچنان وجود دارد.‌اي كاش مسوولان قبل از وقوع فاجعه راه‌هاي پيشگيري را مرور مي‌كردند.

شما پس از حضور در زندان بينايي مركزي خود را از دست داده‌ايد؟

بله، متاسفانه به دليل فقدان رسيدگي كافي، من هم ديد مركزي‌ام را در زندان از دست دادم. شخصا مطلع هستيم كه ايشان قبل از حضور در زندان، ديد مركزي داشتند، اما پس از حضور در زندان اين مشكلات در بينايي ايجاد شد و ديد مركزي ايشان از دست رفت. با توجه به معلوليت ايشان در بينايي، مسووليت زندان‌بان‌ها و متوليان امر در خصوص نگهداري ايشان بسيار دشوار خواهد بود. وقتي يك زنداني نابينا در ميان زندانيان‌بينا قرار مي‌گيرد، همواره از سوي محيط كه مي‌تواند ديوار، درب، ديوار يا انسان‌هاي ديگر باشد مورد تهاجم قرار گيرد. چرا كه فرد نابينا يا كم‌بينا درك درستي از محيط ندارد. وجود كوچك‌ترين مانع بر سر راه ايشان ممكن است خطرات بسيار زيادي از جمله ضربه مغزي را داشته باشد. شنيدم خانم وسمقي درخواست يك مددكار (فردي كه همراه ايشان باشد و براي انجام امور راهنمايي كند) داشته كه با اين درخواست ايشان موافقت نشده است. بايد بدانيم كه زنداني سياسي يا عقيدتي با پاي خود به زندان نمي‌رود، بلكه از سوي حاكميت فراخوانده مي‌شود. بنابراين مهم است كه به نيازهاي زنداني مطابق قانون جواب داده شود.

به عنوان يك فعال سياسي به نظر شما در اين پرونده چه راهبردي بايد در پيش گرفته شود؟

بر اساس قانون با توجه به معلوليت چشمي شديد ايشان، هرچه سريع‌تر بايد فرمان آزادي ايشان صادر شود. در اينگونه موارد از مجازات‌هاي جايگزين براي فرد استفاده مي‌شود. در اين پرونده هم جزاي نقدي راهكاري است كه مي‌تواند مثمر‌ثمر باشد. شخصا ‌6‌سال حبس داشتم كه پس از 6ماه، جريمه نقدي جايگزين آن شد. نبايد فراموش كرد كه مسووليت نگهداري خانم وسمقي با مخاطراتي كه پيش روي ايشان وجود دارد با مسوولان زنداني و مسوولان قضايي است.چه از منظر حقوق بشر و قانون اساسي، چه از نظر رافت اسلامي و چه از منظر شريعت اسلامي و قانون مجازات اسلامي، نگهداري ايشان قطعا خلاف اين اصول بوده و قطعا بايد آزاد شوند. اميدوارم مسوولان قضايي و ضابطان با رافت اسلامي و انساني برخورد كرده و زمينه آزادي ايشان را فراهم سازند. به‌طور كلي بايد از اقداماتي كه ممكن است منجر به وقوع فاجعه شود خودداري كرد. در اين خصوص آزادي وسمقي مي‌تواند از وقوع فاجعه جلوگيري كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون