آنچه را بايد انجام ميدادم در حالت چراغ خاموش انجام دادم
در وزارت كشور جوانگرايي كردم
دغدغه من در خصوص استفاده ابزاري از جوانان در ايام انتخابات و فضاي تبليغات دوران انتخابات مسالهاي است كه نه از امروز، بلكه از ابتداي دوران فعاليت مديريت اجراييام در سيوچند سال گذشته وجود داشته و اين حرف حقي است. در دوراني كه مسووليت وزارت كشور داشتم حدود سالهاي 60 تا 64 به جوانان توجه داشتم و از نيرو و پتانسيل آنها استفاده كردم. زماني كه رفتم (وزارت كشور)؛ معاون سياسي كه ايشان شخصيتي متدين و مومن بود، كه بعدها وزير ارشاد نيز شد، با اينكه با من هم حزبي بود و در شوراي مركزي در كنار ما قرار داشت بعد از قدرداني از ايشان خواستم كه تشريف نياورد و از جوانان دعوت و استفاده كردم. البته اين وزارتخانه معاونان ديگر هم داشت كه با آمدنم از آنها تشكر و در نهايت خداحافظي كردم و آقاي عباس آخوندي را كه آن زمان هنوز باجناق من نشده بود و يك جوان دانشجو بود به عنوان معاون سياسي منصوب كردم و همچنين احمد پورنجاتي، احمد مسجدجامعي و حتي ابراهيم نبوي (طنز نويس كه به آن سوي مرزها رفته و الان با ما نيست) را در سمتهاي مختلف قرار دادم. حتي وقتي دوران من تمام شد آقاي مهندس موسوي، نخستوزير وقت به من گفته بود يكي از كارهاي خوبي كه شما در وزارت كشور انجام داديد همين جوانگرايي بود.
هميشه به دوستان خودم در تشكلهاي سياسي يادآور شدهام كه شما ستاد انتخاباتي را در آستانه انتخابات راه مياندازيد، از نيروي جوان و بدنه جوان جامعه بهره ميگيريد اما همين كه انتخابات تمام شد به جاي آنكه به كادر سازي بپردازيد و پس از انتخابات هم از نيروي فعال جامعه بهره بگيريد همهچيز را فراموش ميكنيد. اين اشكال و نقص در همه جناحهاي سياسي متاسفانه وجود دارد.
تصميمگيري در خصوص مساله حصر و رفع آن تنها در حوزه اختيارات مقامات عالي نظام است و بر حسب منافع ملي و خط قرمزها تعيين ميشود. بنابراين نه آقاي روحاني و نه هيچ كس ديگري توانايي ورود و تصميمگيري در خصوص اين موضوع را ندارند. رهبري بارها در خصوص مسائل داخلي خط قرمزهاي خود را مشخص كرده است. بنابراين اين مساله با گفتن و توصيه حل نخواهد شد. بلكه اگر مقامات عالي مصلحت بدانند و تشخيص بدهند مساله حل خواهد شد.
مقام معظم رهبري هيچ حساسيتي روي گروههاي سياسي ندارند. در دولت آقاي روحاني وزير از حزب مشاركت و يا مسوولي از حزب كارگزاران فعاليت ميكنند كه مورد تاييد ايشان است، ايشان روي جناحها بحثي ندارند اما در مساله فتنه كه تعريف خودشان را دارند خط قرمزهايي را مطرح ميكنند. خط قرمز هم يعني چراغ قرمز، پس نبايد از آن عبور كرد.
من مانند انتخابات رياستجمهوري در گذشته به حسب ظاهر به عنوان يك جريان مطرح نبودم؛ اما به عنوان شخص خودم آنچه را بايد انجام ميدادم در حالت چراغ خاموش انجام دادم. البته صراحتا هم ميگفتم كه كانديداي من كيست. در ادامه هم هر جا لازم بود از دولت حمايت كردم. راجع به مسائل هستهاي هم من از اول قسمت پر ليوان را ديدم و نسبت به نتيجه و دستاورد مذاكرات كاملا خوشبين بودم.
من معتقدم بايد روي اين حرف مقام معظم رهبري كه دو سال پيش فرمودند راي مردم حقالناس است بيشتر توجه كرد و اين حقالناس بايد حفظ شود. شما ميتوانيد از اين كدها بسيار خوب استفاده و بسترسازي براي شركت بيشتر مردم تلاش كنيد. همچنين دستگاههاي تصميمگيرنده و شوراي نگهبان بايد به گونهاي عمل كرده كه همه نيروها در انتخابات حضور پيدا كنند. به هر حال بايد همه گروههاي سياسي توجه داشته باشند كه كسي نبايد در عرصه انتخابات قهر كند.
معتقدم زنان بايد در تمام عرصه حضور داشته باشند، منتهي بايد خودشان هم تلاش كنند. من در مجلس پنجم در خصوص تصويب قانون حضور قاضي زن در دادسراها تلاش كردم اما نكته مهمي كه وجود دارد اين است چند در صد از زناني كه امروز در مجلس حضور پيدا كردهاند در جهت احقاق زنان تلاش كردهاند؟خانمها خودشان قدر خودشان را نميدانند، زنان هيچ تشكل رسمي ندارند. يك تشكل جامعه زينب در جريان اصولگرايي و يك مجمع زنان در جريان اصلاحطلبي وجود دارد كه اينها فعال نيستند. متاسفانه زنان تشكل جدي راه نينداختهاند. خوب است بدانيد خانمهايي كه بعد از انقلاب به مجلس آمدند خيلي بيشتر بودند ولي در همين مجلس كنوني طرح و يا نظرات ضد بانوان از سوي زنان نماينده مطرح ميشود، اين را بدانيد كه ما در قانون اساسي هيچ محدوديتي براي خانمها نداريم، از اين رو اگر زنان خود فعال شوند ميتوانند انتظارات را برآورده كنند.