پساتحريم
به دور از اختلاف سليقهها و ديدگاهها، جناحبنديها و صفبنديهاي متداول اكنون بايد حاكميت در يك فراخوان از همه اهل نظر دعوت به عمل آورد و با برگزاري جلسات همانديشي و جلب نظر صاحبنظران خصوصا در حوزه اقتصادي استفاده از تجربيات داخلي و خارجي و فعال كردن مراكز علمي و پژوهشي زمينه ارايه نظرات و طرح ايدههاي نو از همه ظرفيت فكري جامعه استفاده شود.به نظر ميرسد فاصله بين توافق و تاريخ اجرا فرصتي چند ماهه است كه ميتوان از آن به صورت مطلوب استفاده كرد.2- كانونهاي آسيبپذير و نقاط كور در مسير پيشرفت و توسعه شناسايي شود. اين كانونها ميتواند در حوزه قوانين اجرا يا نظارت وجود داشته باشد. به هر طريق تجربه نشان داده است نقاط كوري وجود دارد كه آسيبهاي جدي از آن ناحيه وارد ميشود. شناسايي دقيق و رفع اين موانع بسيار مهم است. اين نقاط و كانونها يكشبه ايجاد نشدهاند همچنين در كوتاهمدت از بين نميروند. برنامهريزي دقيق لازم است و زمان كافي براي شناسايي و رفع آنها فلذا بايد از فرصت زماني استفاده شود وگرنه خود اين موانع ميتواند نتيجه كار را تغيير دهد.3- اهميت دادن به برنامه. متاسفانه در گذشته و خصوصا در دوران طلايي كه ميلياردها دلار پول از محل جهش قيمت نفت به اقتصاد ايران وارد شده بود ما شاهد يك بيبرنامگي و بيتوجهي به برنامهريزي بودهايم. خوب به خاطر داريم كه گفته ميشد بايد برنامه توسعه را به كمد انداخت و درش را هم بست. عدم باور به برنامهريزي تا جايي پيش رفت كه سازمان مديريت و برنامهريزي با قدمت دهها ساله تعطيل شد و شوراهاي مختلف برنامهريزي يكي بعد از ديگري تعطيل شدند و اين نشان ميدهد يك برنامهگريزي وجود دارد كه در دوران هشت ساله احمدينژاد به اوج خود رسيد. ولي فراموش نكنيم اين برنامهگريزي منحصر به آن دوران نبوده و ريشه تاريخي دارد. براي درك اين واقعيت كافي است به طرحهاي عمراني زيادي در كشور سر بزنيم كه فاقد توجيه اقتصادي لازم هستند.فرودگاههايي كه با پول هنگفت ساخته شد ولي پرواز ندارد، جادهها و اتوبانهايي كه بهرهبردار لازم را ندارد، مدارسي كه دانشآموز ندارد، بيمارستانهايي كه بيمار كافي ندارد و...همه اينها بدون كارشناسي و برنامهريزي دقيق، جانمايي درست و صرفا بر اثر فشارهاي سياسي از سوي كانونهاي قدرت ساخته شده و امروز جز اتلاف منابع ثمري نداشته و آن هم در روزگار كمبود منابع، اكنون بايد ضرورت توجه به برنامهريزي علمي و دقيق مورد امعان نظر قرار گيرد.يك ريال بدون توجيه اقتصادي نبايد خرج شود و دستگاههاي نظارتي بايد سفت و سخت بگيرند و فراموش نكنيم كه مقصران ديروز هيچگاه بازخواست نشدند و باور داشته باشيم كه فرصتسوزيها عملي بوده است كه كار را به اينجا رسانده.4- وسر آخر اينكه برنامهها اگر دقيق و خوب تدوين شده باشد بايد توسط يك تيم مجرب و حرفهاي اجرا شود. سوال اينجاست كه آيا تيم اجرايي دولت و ساختار اداري ما اين توان را دارد، اين مهم به مديران و كارگزاران متعهد پاكدست، حرفهاي، شجاع و پرتلاش و با انگيزه نياز دارد. نگراني اينجاست كه تيم اجرايي دولت كه تركيبي است از مديران قدرتمند، متعهد و از يكسو مديران سالخورده، با تجربه اما كمتحرك يا مديران جامانده از دولت پيش كه بيشترشان كارنامه چندان مطلوبي ندارند. از سوي ديگر بدنهاي فشل و بيانگيزه كه گهگاه سرخوردهاند.آيا آنها ميتوانند وظيفهاي چنين خطير را برعهده بگيرند؟ به نظر ميرسد دكتر روحاني به واسطه تمركز بر مساله هستهاي كمتر توانسته روي بهينهسازي ساختار مديريتي و اجرايي كشور كار كند و هنوز در حوزه اجرا گهگاه از مديراني بر سر كار هستند كه اعتقادي جدي به دولت و تغييرات ايجاد شده ندارند. تحولخواه نيستند، با مردم همصدا نيستند و متاسفانه در پاكدستي بعضي از آنها ترديد وجود دارد.سپردن چنين ماموريتي بزرگ به چنين مجموعهاي شايد دور از تدبير باشد فلذا ضرورت يك خانهتكاني و اصلاح ساختاري جدي وجود دارد و بهترين فرصت، بهترين برنامه، بهترين منابع اگر به دست انسانهاي بيكفايت سپرده شود مسلما خروجي مناسب نخواهد داشت. پس ضرورت دارد يك تجديد نظر به عمل آيد همانطور كه وعده آقاي روحاني چنين بوده و انتظار رايدهندگان چنين است.اميد است اين فرصت تاريخي يا بزنگاه تاريخي به باد داده نشود و ثابت كنيم ما ايرانيان لياقت بيش از اينها را داريم و شايسته بهترينها هستيم.