تهران و باكو خيلي دور خيلي نزديك
حامد خسروشاهي
ضربالمثلي آذري هست كه ميگويد: «تو ميتواني همسرت را خودت انتخاب كني، اما حق انتخاب همسايه با تو نيست.» ايران و جمهوري آذربايجان، با پيوندهاي ريشهدار تاريخي، فرهنگي و ديني ناگزيرند همسايگاني براي هميشه باقي بمانند، اما اين همسايگي، همچون هر رابطه ديرپايي، گاه با مهر و گاه با ملال آميخته بوده است. اكنون، سفر مسعود پزشكيان، رييسجمهور ايران به باكو در شرايطي حساس انجام ميشود: زماني كه روابط تهران و باكو، پس از افتوخيزهاي سالهاي اخير، به فرصت تازهاي براي ترميم و ارتقا نياز دارد. از پايان جنگ دوم قرهباغ در سال ۲۰۲۰، كه معادلات قفقاز جنوبي را دگرگون كرد، روابط ايران و جمهوري آذربايجان وارد مرحلهاي جديد و البته پرفراز و نشيب شد. طرحهايي چون دالان موسوم به زنگزور، نزديكي سياسي-اطلاعاتي جمهوري آذربايجان با رژيم صهيونيستي و گسترش نفوذ تركيه باعث بروز تنشهايي بيسابقه در مناسبات دو كشور شد. اين موارد در سايه نگرانيهاي ايران از تهديدات امنيتي در مرزهاي شمالي، فضا را سردتر كرد. پزشكيان در اين سفر، علاوه بر تيم سياسي، هياتي بزرگ از استانداران استانهاي شمال غربي ايران (آذربايجان شرقي، اردبيل، زنجان، آذربايجان غربي) و تجار و بازرگانان ايراني را كنار خود داشت. اين تركيب، پيام روشني دارد: تاكيد بر ظرفيتهاي اقتصادي، تجاري و ارتباطي ميان دو كشور، بهويژه استانهاي مرزي. توسعه همكاريهاي گمركي، حملونقل جادهاي و ريلي، پروژههاي عمراني در نوار مرزي و بهرهگيري از مسيرهاي ترانزيتي شمال-جنوب، از مهمترين محورهاي اصلي گفتوگو و رايزني ميان روساي جمهوري دو كشور بود. نبايد فراموش كرد كه مرزهاي ايران و آذربايجان، اگرچه كوتاهند، اما اهميت راهبردي بالايي دارند. كريدور شمال- جنوب و در حقيقت اتصال بنادر جنوبي ايران ازجمله چابهار از مسير جاده و ريل به باكو و از آن رهگذر به سرزمينهاي شمالي، ميتواند در پروژههاي ترانزيتي اوراسيا و اتصال بنادر جنوبي ايران به قفقاز و روسيه، نقشي كليدي ايفا كند. با توجه به تحريمهاي غرب عليه روسيه و به دنبال آن افزايش اهميت كريدور شمال-جنوب، فرصت بينظيري براي تعميق همكاريها فراهم شده است. با اين حال، بدون رفع سوءتفاهمهاي سياسي و امنيتي، اين فرصتها بالفعل نخواهند شد. از سوي ديگر، يكي از موانع اصلي در مسير عاديسازي كامل روابط، حادثه حمله مسلحانه به سفارت جمهوري آذربايجان در تهران در بهمن ماه ۱۴۰۱ است؛ رويدادي كه همچنان سايهاش بر روابط باقي مانده است. الهام علياف، رييسجمهور آذربايجان، هفته گذشته در دانشگاه آدا صريحا اعلام كرد تا زماني كه عامل حمله محاكمه و مجازات نشود، نميتوان از عاديسازي همهجانبه سخن گفت. او در عين حال سفر قريبالوقوع رييسجمهور ايران را مهم توصيف كرد و خواستار مناسبات خوب با تمام همسايگان، از جمله ايران شد. در حادثه حمله به سفارت، فردي با سلاح كلاشنيكف وارد ساختمان شد و رييس گروه حفاظت سفارت را به قتل رساند و سه نفر ديگر را زخمي كرد. اگرچه رسانهها از صدور حكم قصاص براي مهاجم خبر دادهاند، اما هنوز اين حكم اجرا نشده و اين تاخير، به يكي از نقاط حسّاس در روابط دو كشور بدل شده است. سياست خارجي جمهوري آذربايجان همواره بر يك اصل مهم بنا شده است: موازنه بين بازيگران خارجي. تجربه سالهاي گذشته نشان داده هرگاه مقامات ايراني و آذري ديدار كردهاند، باكو با فاصلهاي اندك پذيراي مقامي از اسراييل يا قدرتهاي غربي نيز بوده و بالعكس. اكنون نيز درحالي كه مسعود پزشكيان به باكو سفر داشته رسانههاي اسراييلي از تدارك سفر قريبالوقوع بنيامين نتانياهو خبر دادهاند؛ سفري كه البته هنوز از سوي مقامات آذربايجان رسما تاييد نشده اما با منطق ديپلماسي موازنهاي باكو همخواني كامل دارد! تقريبا در هر مقطع حساس، باكو كوشيده است همزمان روابطش را با تهران، مسكو، آنكارا، واشنگتن و تلآويو متوازن نگاه دارد.
آخرين مقطع مهم همكاري ايران و جمهوري آذربايجان به ارديبهشت سال گذشته بازميگردد؛ زماني كه ابراهيم رييسي و الهام علياف در مراسم افتتاح سد مشترك خداآفرين روي رود ارس شركت كردند. آن روز، اميدهاي زيادي براي آغاز فصل جديدي در روابط دوجانبه ايجاد شد. اما بازگشت اين هيات به فاجعهاي دردناك ختم شد؛ سقوط هليكوپتر حامل رييسجمهور و وزير امور خارجه ايران در ورزقان كه به شهادت همه سرنشينان انجاميد. اين حادثه، ايران را در شوك سياسي عميقي فرو برد و به طور غيرمستقيم بر فضاي روابط خارجي كشور نيز سايه افكند. سفر پزشكيان، از اين جهت نيز حامل بار نماديني است: تلاشي براي برقراري دوباره گفتوگوها و احياي مسير تعامل پس از يك دوره ركود و حادثه. هر چند فضا براي گفتوگو فراهم شده، اما چالشهايي نيز در كمين است.
حضور اطلاعاتي رژيم صهيونيستي و تلاشهاي موذيانه براي برهم زدن روابط دو همسايه همچنان مهمترين نگراني تهران است؛ موضوعي كه بدون تعيين مرزهاي شفاف در حوزه امنيتي، ميتواند دوباره بر روابط سايه بيفكند. اختلافات مربوط به پروژههاي ترانزيتي، بهويژه حساسيتهاي ايران نسبت به تحولات منطقه زنگزور و نقشههاي تغيير ژئوپليتيكي، از ديگر موارد اختلافي است. نگاه محتاطانه جمهوري آذربايجان نسبت به سياستهاي منطقهاي ايران، بهويژه در ارتباط با ارمنستان، نيازمند تدابيري دقيق و اعتمادساز است. همچنين صداهاي ناساز كه در محافل رسانهاي دو كشور عليه اين روابط بلند است، از اعتماد متقابل ميكاهد.
در اين فضا، استفاده حداكثري از ظرفيت استانهاي مرزي، تدوين راهبردهاي شفاف براي مقابله با تهديدات امنيتي، توسعه پروژههاي ملموس اقتصادي، و تقويت ارتباطات دانشگاهي و نخبگاني، حضور شركتهاي ايراني در بازسازي مناطق تازه آزادشده جمهوري آذربايجان، ميتواند به تقويت پيوندها كمك كند. همچنين، نهادينه كردن گفتوگوهاي منظم ميان دو كشور، راهي براي جلوگيري از بروز بحرانهاي ناگهاني خواهد بود.
همانگونه كه ضربالمثل آذري در آغاز اين يادداشت متذكر شد، همسايگي يك تقدير است، نه يك انتخاب.
ايران و جمهوري آذربايجان، اگرچه ممكن است از نظر سياستهاي منطقهاي گاه اختلافاتي داشته باشند، اما اشتراكاتشان در فرهنگ، تاريخ و منافع اقتصادي، راههاي پرشماري براي همكاري ميگشايد. سفر پزشكيان به باكو، اگر با تدبير، صراحت و آيندهنگري نتايجي ملموس به دنبال داشته باشد، ميتواند گامي موثر براي بازسازي اين مسير همسايگي باشد؛ مسيري كه از آن، هم ايران و هم جمهوري آذربايجان سود خواهند برد.
پژوهشگر مسائل قفقاز جنوبي