• 1404 پنج‌شنبه 11 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6032 -
  • 1404 پنج‌شنبه 11 ارديبهشت

ظرفيت اروپا در مذاكرات؛ سازنده يا تخريبي؟!

نصرت‌الله تاجيك

در مورد ادعاي رويترز درباره تمايل ايران براي ديدار با نمايندگان تروييكاي اروپايي در آستانه نشست دور چهارم مذاكرات بايد گفت كه تهران در اين زمينه بازي هوشمندانه‌اي را آغاز كرده است. در عين حال ملاقات هيات ايراني با طرف‌هاي اروپايي در اين شرايط نبايد به عنوان مشاركت اروپا در اين دوره از ساختار مذاكرات ايران و امريكا تلقي شود. دليل اين امر آن است كه اين ملاقات‌ها، در واقع، مشابه اقداماتي است كه ايران هفته گذشته در ارتباط با روسيه و چين انجام داد؛ بنابراين، بايد در همان سطح ارزيابي شود و نه بيشتر. ورود اروپا به اين ساختار، در‌حالي مطرح مي‌شود كه ايران از منظر تاريخي و ژئوپليتيكي، اروپا را در حوزه تمدني خود و طرفين در حوزه امنيت ملي يكديگر تعريف مي‌شوند. اما واقعيت اين است كه به دليل اشتباهاتي كه اروپا در برجام مرتكب شد، اعم از عملكرد ضعيف در اجراي تعهدات يا ترك فعل آن و ناتواني در ايفاي نقش موثر، رضايت كامل از سوي ايران نسبت به عملكرد اروپا وجود ندارد. اگر به تحليل‌هاي رسانه‌اي توجه كنيد، مشخص است كه در ميان مسوولان و تحليلگران ايراني تلقي چندان مثبتي نسبت به استقلال تصميم‌گيري اروپا ديده نمي‌شد و نمي‌شود! بر همين اساس، اين دوره از مذاكرات عملا ميان ايران و ايالات‌متحده جريان دارد و گفت‌وگو با اروپا بيشتر جنبه اطلاع‌رساني دارد. در واقع، مي‌توان گفت كه هدف ايران، استفاده از ظرفيت سازنده اروپا براي كاهش قدرت تخريبي آن، چه در تاثيرگذاري بر آژانس بين‌المللي انرژي اتمي و چه درخصوص مكانيسم ماشه، است. تحقق اين اهداف منوط به آن است كه اروپا نيز خود و انتظاراتش را در همين چارچوب تنظيم كند و زياده خواهي نكند!  از اين رو، به نظر من در حال حاضر موضوع اصلي آن است كه اگر اروپا از زياده‌خواهي دست بردارد و از ظرفيت مكانيسم ماشه براي تحميل نظرات خود سوءاستفاده نكند، منافع ايران در اين خواهد بود كه اروپا را در جريان روند مذاكرات قرار دهد؛ البته نه الزاما در تعيين نتيجه آن. ايراني‌ها انتظار دارند كه اروپا عملكرد ناقص گذشته خود در برجام را جبران كند. مي‌دانيم كه برجام حاصل يك روند پيچيده در تفكر حقوقي و سياسي اروپا بود كه حتي براي متخصصين نيز تا حدي پيچيده به نظر مي‌رسيد. اين توافق، بازتابي از فرهنگ سياسي و بدبيني مزمن اروپاست كه امروز نيز همچنان در رفتارهاي آنها ديده مي‌شود. بنابراين، اكنون كه ايران و امريكا وارد اين دوره از مذاكرات شده‌اند اميدوارند روند ساده‌تري را طي كنند و از ورود به مباحث پيچيده حقوقي و سياسي اجتناب شود. البته ما هنوز تجربه‌اي از اين روند ساده كه موردنظر ترامپ است كه زود به توافق برسيم، تجربه و تصور دقيقي نداريم و لذا اين روند را با احتياط بايد طي كنيم! پس به نظر مي‌رسد كه هدف اصلي ايران، قرار دادن تمامي طرف‌هاي برجام، از‌جمله روسيه، چين و اكنون اروپا، در جريان فرآيند مذاكرات است و نه لزوما دخالت دادن آنها كه با تعدد بازيگران باز كلاف سردرگم شود! همچنين اروپا، در شرايطي كه از‌سوي ايالات‌متحده وارد عرصه مذاكرات نشده، از اين وضعيت استقبال كرده است. در واقع، اين ابتكار عمل ايران بايد ازسوي اروپا مورد قدرداني قرار گيرد؛ به‌ويژه با توجه به ترك فعلي كه اروپا در توافق برجام داشته و نيز تحولات شهريور ۱۴۰۱ كه اروپا با اشتباه محاسباتي حتي از برقراري ملاقات با ديپلمات‌هاي ايراني خودداري مي‌كرد، به گونه‌اي كه در آن مقطع، نه تنها در ايران بلكه در خاك اروپا، تماس‌هاي ديپلماتيك با ايران عملا به حال تعليق درآمد. در چنين شرايطي، پيشنهاد ايران براي بازگشت به گفت‌وگو، عمق نگاه تهران را به نمايش مي‌گذارد؛ نگاهي كه بر حل‌وفصل مسائل از مسير ديپلماسي و مشاركت جمعي تاكيد دارد. پس با اين توضيح، به نظر مي‌رسد اروپايي‌ها بايد قدردان چنين ابتكاري از سوي ايران باشند. نبايد فراموش كرد كه متاسفانه در جريان برجام نيز فرانسه و در مواردي بريتانيا، برخوردهايي دور از اخلاق ديپلماتيك داشتند. گاه با زبان تهديد سخن مي‌گفتند و حتي فرانسه، آخرين كشوري بود كه تنها تحت فشار وزير خارجه امريكا، به امضاي برجام تن داد. در مراحل بعدي نيز، نقش تخريبي برخي بازيگران اروپايي، به‌ويژه بريتانيا، مشهود بود. اكنون نيز شاهد آن هستيم كه در دو هفته گذشته، وزير خارجه بريتانيا دو بار به عمان سفر كرده تا درباره موضوعات مطرح‌شده ميان طرفين رايزني كند و اطلاعاتي كسب نمايد. اروپايي‌ها اكنون نسبت به اين روند بسيار حساس هستند و بخشي از اين حساسيت، به موضوع جنگ روسيه با اوكراين بازمي‌گردد. آنها ايران را متهم به همكاري نظامي با روسيه مي‌كنند. با اين حال، اروپا بايد بپذيرد كه همكاري ميان ايران و روسيه در هر زمينه‌اي، لزوما به معناي قرار گرفتن ايران در برابر اروپا نيست. ايران، در واقع، در پي تامين منافع ملي خود است، فارغ از نقش‌آفريني طرف‌هاي ثالث. اين طرف ثالث ممكن است اوكراين، اروپا، كشورهاي عربي يا امريكا باشد. ايران، روسيه را به عنوان همسايه بزرگ خود با ظرفيت‌هاي بين‌المللي گسترده، از‌جمله حضور در سازمان ملل، تلقي مي‌كند و هدفش بهره‌گيري از اين روابط در راستاي منافع خود است، نه ايستادن در برابر بازيگران ثالثي كه با روسيه مشكل دارند. نكته قابل توجه و درستي كه بايد به آن اشاره كرد، اين است كه دونالد ترامپ تمايلي به حضور ساير طرف‌ها در توافق با ايران ندارد و خواهان توافقي مستقيم و دوجانبه است. با اين حال، موضوعي كه در اينجا مطرح مي‌شود، جنبه حقوقي دارد: ترامپ از چه منظري وارد گفت‌وگو با ايران شده است؟ آيا اين مذاكرات مبتني بر دستورالعملي از نهادهاي بين‌المللي مانند سازمان ملل متحد يا شوراي امنيت است؟ يا اينكه رييس‌جمهور امريكا صرفا از جايگاه قدرت سياسي و حقوقي خود بهره مي‌گيرد و از اين مسير وارد مذاكره شده است؟ اينها پرسش‌هايي حقوقي‌اند كه بايد مورد بررسي و پاسخ قرار گيرند. واقعيت امر آن است كه در حال حاضر، مذاكرات به‌طور عمده ميان ايران و ايالات‌متحده در جريان است و اينكه امريكا و شخص ترامپ تا چه اندازه علاقه‌مند به مشاركت اروپا در اين روند هستند، موضوعي جدي و قابل تأمل است كه بايد تحليل شود ولي تلقي من اين است كه خيلي راضي نيست. همان‌گونه كه پيش‌تر نيز اشاره كردم، ملاقات ايران با طرف‌هاي اروپايي به‌هيچ‌وجه به معناي تغيير ساختار اين دور از مذاكرات نيست. اروپا دغدغه‌هايي دارد اما نبايد انتظار ورود مستقيم به مذاكرات را داشته باشد؛ همان‌طور كه ايران با روسيه و چين نيز مذاكراتي داشت كه در همان سطح ارزيابي مي‌شود، نه فراتر از آن. به نظر من، تنها نهادي كه داراي جايگاه بين‌المللي واقعي در اين زمينه است و طبيعتا بايد نظارت بر آينده برنامه هسته‌اي ايران را براي راستي‌آزمايي برعهده داشته باشد، آژانس بين‌المللي انرژي اتمي است. ممكن است در مراحل خاصي، نياز به حضور اين نهاد وجود داشته باشد. با اين حال، بعيد مي‌دانم كه ساير بازيگران، به‌ ويژه در شرايط فعلي، ظرفيتي براي تغيير ساختار مذاكرات وجود داشته باشد. اروپا در حال حاضر صرفا در جريان روند مذاكرات قرار مي‌گيرد و نه وارد چارچوب اصلي آن. درخصوص مكانيسم ماشه نيز بايد گفت حقيقت، اين مكانيسم در برجام، در برابر حقي كه به ايران با عنوان اسنپ ‌بك داده شده بود، به اروپا نيز حقي اعطا كرد. مطابق برجام، ايران حق دارد در صورتي كه امريكا و ساير اعضاي توافق به تعهدات خود در قبال ايران عمل نكنند، تعهدات خود را كاهش دهد. ايران نيز در مراحل مختلف از اين حق استفاده كرده و رسيدن به سطح غني‌سازي ۶۰درصدي، حاصل بهره‌گيري از همين مكانيسم اسنپ‌‌بك بوده است. در اين شرايط، مكانيسم ماشه حقي است كه اروپا در چارچوب برجام داراست؛ به اين معنا كه در صورت عدم پايبندي ايران به تعهدات خود، اروپا مي‌تواند با فعال‌سازي اين مكانيسم، تحريم‌هاي اوليه يا اشاعه‌اي را كه پيش‌تر ازسوي شوراي امنيت سازمان ملل لغو شده بودند، مجددا اعمال كند. در اين زمينه، چند نكته حائز اهميت است: نخست آنكه به عقيده من، اين روند بايد از مسير مذاكره پيگيري شود نه از طريق تهديد يا سوءاستفاده از مكانيسم ماشه به عنوان ابزاري براي تحميل ديدگاه‌هاي سياسي به ايران. دوم اينكه، نبايد رويكردي اتخاذ كنيم كه اين موضوع به پاشنه‌آشيل سياست خارجي ما بدل شود. به بيان ديگر، با وجود احتمال فعال شدن مكانيسم ماشه توسط اروپا -به‌ويژه در صورتي كه مذاكرات ايران و امريكا به نتيجه نرسد- بايد با واقع‌بيني به موضوع نگريست. در حال حاضر، ايران تحت تحريم‌هاي ثانويه ايالات‌متحده قرار دارد؛ تحريم‌هايي كه به‌ شكلي هوشمند اعمال شده‌اند و نه ‌تنها شدت آنها كمتر از تحريم‌هاي اوليه شوراي امنيت نيست، بلكه در مواردي تاثيرگذاري مخرب‌تري نيز داشته‌اند. بنابراين، حتي اگر تحريم‌هاي اوليه بازگردند، گرچه تبعات منفي براي اقتصاد ايران خواهند داشت، اما نبايد موجب برخوردي انفعالي يا از دست دادن ابتكار عمل از سوي ايران شود. ايران نيز، در مقابل، ابزارهايي براي اقدامات متقابل دراختيار دارد؛ همان‌گونه كه گاه مطرح شده يا در دستور كار قرار گرفته كه اگر اروپا بخواهد مكانيسم ماشه را فعال كند، تهران نيز گام‌هاي متقابلي بردارد. به همين جهت به عقيده من بايد تلاش كرد تا با اروپا وارد مذاكره شد،پيش از رسيدن به موعد مقرر، يعني اكتبر ۲۰۲۵‌ كه دو ماه نيز براي طي مراحل سازوكار نياز دارد. اقدام ايران در پيشنهاد مذاكره با اروپا، حتي با وجودي كه اروپا در ساختار مذاكرات حضور ندارد، در همين چارچوب قابل تحليل است: تمايل ايران به در جريان قرار دادن اروپا، به ‌منظور جلوگيري از فعال‌سازي مكانيسم ماشه. در مجموع، بايد تلاش كرد مساله از طريق گفت‌وگو حل شود، اما در عين حال نبايد تصور شود كه بازگشت تحريم‌هاي اوليه، بحراني بسيار فراتر از وضعيت فعلي خواهد بود، زيرا اكنون نيز ايران تحت شديدترين تحريم‌هاي ثانويه امريكا قرار دارد كه چه‌بسا اثرگذاري بيشتري نيز داشته‌اند. درنهايت، بايد توجه داشت كه ايالات‌متحده نيز مخالفتي با استفاده اروپا از مكانيسم ماشه ندارد؛ چه مذاكرات به نتيجه برسد و چه نرسد، امريكا از تحت فشار بودن ايران براي كسب امتياز بيشتر استقبال مي‌كند. در اين زمينه، اختلافي جدي ميان واشنگتن و اروپا وجود ندارد. اجازه بدهيد يك جمع‌بندي داشته باشيم:  ايران چون نسبت به مسيري كه امريكا دارد دنبال مي‌كند مطمئن نيست لذا تلاش مي‌كند ارباب برجام را نيز در جريان روند مذاكرات قرار دهد. اين روش و استراتژي هوشمندانه‌اي است ضمن آنكه مكانيسم تضميني نيز از دل همين مشاركت دادن قدرت‌هاي جهاني بيرون مي‌آيد. لذا توجه به نكات زير مفيد است:  ۱- ظرفيت و بازي‌هاي اروپايي‌ها بر ما معلوم است! اما اروپا از منظر تمدني و حوزه امنيت ملي طرفيني و مسائل مشترك قرابت بيشتري به ما نسبت به امريكا دارد و حفظ آنها در كنار خود مفيد است.  ۲- اينكه برجام حاصل فرهنگ و دغدغه اروپايي بود و پيچيدگي آن‌هم حاصل اين دو، شكي نيست و ممكن است هر نوع موافقتنامه‌اي با امريكا متفاوت‌تر باشد، اما ما هنوز تجربه‌اي در اين زمينه نداريم و لذا نبايد در كنار گذاشتن اروپا و روش اروپايي عجله كنيم.  ۳- در دوره برجام ما از همكاري با اروپا ضرر نكرديم! شايد آنها تمام ظرفيت با ما كار نكردند كه بخشي هم به سيستم‌هاي داخلي ما مربوط بود اما همين كه پشت سر ترامپ نرفتند، منفعت ما بود.   ۴- اروپا در معادله ايران و امريكا اگر قدرت سازندگي‌اش به نفع ما كم باشد اما قدرت تخريبي‌اش زياد است! ۵- ناراحتي اروپا از ايران برآيند دو مولفه همكاري ايران با روسيه و كنار گذاشتن از مذاكرات توسط امريكا است! تلخي كام اروپا و موضع‌گيري‌هاي علني آنها در رسانه‌ها هست! هم بايد صبور بود و هم دايم بايد با آنها گفت‌وگو داشت. ۶- اگرچه نزديك شدن ايران به روسيه سبب تخريب رابطه ايران و اروپا شد اما:  ۱- اين در ضمن نشان‌دهنده قدرت تخريبي ايران و به‌هم زدن توازن در اروپا هم هست و ۲- ماجراي شهريور ۱۴۰۱ سبب اشتباه محاسبه اروپا نسبت به ايران شد و اروپا بايد مابه ازا بدهد. پس هر دو عامل تخريب اين دوره رابطه ايران و اروپا متوجه اروپا است و امتيازاتي به نفع سياست خارجي ايران در مذاكره آينده ايران و اروپا به سبد ايران مي‌ريزد! و اين بايد مبناي استراتژي و اهتمام ايران باشد.  ۷- به نظر مي‌رسد استفاده از كارت اروپا در مقابل امريكا و وضعيت نامعلوم پيش رو كه جنبه‌اي از آن در دور سوم هم رخ نشان داده شايد بد نباشد. مهم آن است كه ما تحليل درست از تصوير كنوني مذاكرات و كارت‌هاي قدرت همه اطراف داشته باشيم و با يك استراتژي و برنامه مشخص وارد مذاكره با اروپا شويم نه آنكه مذاكره با اروپا را در اين قالب ببينيم كه فقط جنسمان جور شود! ان‌شاءالله!    

ديپلمات بازنشسته و استاندار پيشين

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون