• 1404 يکشنبه 14 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6034 -
  • 1404 يکشنبه 14 ارديبهشت

شايعه در سينماي ايران از حسادت تا واقعيت

بيژن همدرسي

در جهان هنر، صحنه آنچه ديده مي‌شود، تنها بخشي از واقعيت است؛ آنچه در پسِ پرده جريان دارد، گاه به‌مراتب تئاتريك‌تر، دراماتيك‌تر و هولناك‌تر است. يكي از اين پشت‌پرده‌ها، جريان پيچيده و مخرب شايعه است. شايعه در ذات خود، خبري است تاييد نشده، اما در فضاي هنر، بدل به ابزاري مي‌شود براي تخريب، حذف، جهت‌دهي افكار عمومي و حتي بازي‌هاي سياسي. در سينماي ايران، جايي كه شهرت، موفقيت و جايگاه اجتماعي هنرمندان در لحظه‌اي مي‌تواند متحول شود، شايعه نه‌ تنها يك آسيب فرعي، بلكه پديده‌اي ساختار يافته و مزمن است.

 

شايعه؛ محصول يك صحنه رقابت بي‌رحم

سينما، بيش از آنكه صرفا صنعت يا هنر باشد، ميدان ديده‌ شدن و رقابت است. رقابتي كه در آن هر كس آرزو دارد «بر صحنه» بايستد، اما تنها معدودي از گمنامي به روشنايي مي‌رسند. در چنين رقابتي، حسادت پنهان، اما نيرومند، رشد مي‌كند و شايعه، نقش تيغي دارد كه رقيب را بدون خونريزي، از ميدان خارج مي‌كند. بسياري از هنرمندان، قرباني شايعاتي مي‌شوند كه نه براساس سند، بلكه صرفا براساس «موفق ‌بودنشان» شكل مي‌گيرد. گاهي ديده‌ شدن يك بازيگر جوان يا ورود يك كارگردان نوگرا به جشنواره‌اي بين‌المللي، موجي از زمزمه‌ها را به ‌راه مي‌اندازد: «رابطه داشت»، «پشتش گرمه»، «با فلان نهاد بسته»، «اخلاق درستي نداره». اينها اغلب از زبان كساني خارج مي‌شود كه خود در مسير همان رقابتند و ناخودآگاه، حس شكست را با تخريب ديگري جبران مي‌كنند.

 

شايعه و ناآگاهي؛ رسانه‌هايي بي‌اخلاق

مردم بي‌ملاحظه

شايعه‌پراكني در فضاي هنر، فقط كار گروهي خاص نيست؛ بلكه متاسفانه بخشي از جامعه در آن مشاركت مي‌كند. كساني كه خبرها را بدون تحقيق بازنشر مي‌كنند، در گروه‌ها، كامنت‌ها و حتي گفت‌وگوهاي دوستانه، آتش شايعه را شعله‌ورتر مي‌سازند. اينها نه نفوذي‌اند نه بازيگر سياسي؛ فقط ناآگاهند. فرهنگ عمومي ما كمتر به تفكيك شايعه از خبر متعهد است. براي بسياري، «شنيده‌ام» معادل «مي‌دانم» شده و «نقل‌قول» بهانه‌اي براي بي‌مسووليتي است. اما همين ناآگاهي، مي‌تواند آينده يك هنرمند را نابود كند يا اعتبار هنري يك پروژه را زير سوال ببرد.

 

از منافع سياسي تا جنگ‌هاي پنهان

در برخي موارد، شايعه نه‌ فقط از دل حسادت، بلكه از بطن منافع بزرگ‌تر تغذيه مي‌شود. هنرمندان مستقل، معترض يا منتقد، بيش از ديگران در معرض شايعات هدف‌دار قرار مي‌گيرند. بعضي رسانه‌ها، آگاهانه يا از سر وابستگي، با ساختن اتهام‌هاي اخلاقي، اقتصادي يا سياسي، هنرمند را تخريب مي‌كنند تا حرفش نشنيده بماند. در چنين مواردي، شايعه ديگر صرفا يك لغزش كلامي نيست؛ بلكه پروژه‌اي حساب‌شده براي حذف است.

 

شايعه؛ زخم رواني، فراموشي اجتماعي

بسياري از هنرمندان ايراني، پس از توفان شايعات، در انزوا، افسردگي يا خودسانسوري فرو مي‌روند. بعضي ديگر براي حفظ جايگاه، تن به ملاحظاتي مي‌دهند كه خلاقيتشان را از بين مي‌برد. اما فاجعه اصلي، جايي است كه مردم ديگر هيچ هنرمندي را تمام‌قد نمي‌پذيرند؛ همه ‌چيز را مشكوك مي‌دانند، به‌راحتي قضاوت مي‌كنند و در دلشان اين جمله را زمزمه مي‌كنند: «حتما يه چيزي هست...»

 

راهي براي رهايي

مبارزه با شايعه، تنها از مسير رسانه‌هاي مسوول، هنرمندان شجاع و آگاهي عمومي ممكن است. بايد فرهنگ تحقيق، مدارا و رازداري را در جامعه هنري نهادينه كرد. هنرمند، با تمام ضعف‌ها و قوت‌هايش، شهروندي است كه نياز به امنيت رواني و حيثيتي دارد. اگر اين امنيت از بين برود، ما نه ‌تنها انسان‌ها كه هنر و حقيقت را قرباني خواهيم كرد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون