من و كارسينوم سروز پاپيلاري درجه پايين
يك درصد بدشانسي سلولي
غزل لطفي
گاهي اوقات زندگي چارهاي نميگذارد جز اينكه مستقيم به ترسهايمان نگاه كنيم و بعد آنقدر قوي بشويم كه از ترسهاي بزرگمان عبور كنيم. دقيقا شرايطي كه الان من در آن قرار دارم؛ سالها از ترس اينكه با بيماري مواجه نشوم مراجعه به پزشك را در حداقليترين زمانهاي ممكن انجام ميدادم و الان در شرايطي هستم كه قرار است درباره مراحل درماني، سخت بنويسم. واضحتر بگويم؛ روي تخت شيميدرماني دراز كشيدهام و در حالي كه به يك دستم سرم وصل است در حال نوشتن اين يادداشت در نوت گوشيام هستم. ترس بزرگم را مستقيم نگاه ميكنم؛ با اعتماد كامل به پزشكم درمان را شروع كردهام و داروي شيميدرماني را نوشدارو و پادزهري ميبينم كه قرار است من را نجات دهد. به نظرم علاوه بر درمان بايد به غلبه بر اضطراب هم با اهميت ويژه نگاه كنيم تا بتوانيم دوباره به سلامتي كامل دست پيدا كنيم. به قول نازنين متيننيا «ما فقط يكدرصد بدشانسي سلولي آوردهايم و بايد فقط در همين حد به اين بيماري نگاه كنيم.» راستش مديريت استرس در اين شرايط تقريبا كاري محال است و براي مني كه در آغاز بيماري به تعطيلات نوروز برخورد كردم و درمان با تاخير آغاز شد، غلبه بر اضطراب سختتر هم شد. آنچه بر ترس دامن ميزند و البته در دنياي امروز ما كه با تكنولوژي اجين شدهايم، گريزي هم از آن نيست، سرچ در فضاي مجازي است. اما بنا بر تجربه اين روزها ميگويم به حداقليترين پاسخهاي صحيح خواهيم رسيد. من هم در همين لوپ معيوب گرفتار شدم؛ سرچ كردم و ترسيدم، از چت جيپيتي پرسيدم و بيشتر ترسيدم و …. ميدانم كه توصيه موكد، پرهيز از هرگونه جستوجو در فضاي مجازي است، اما نميشود و نه من ميتوانم و نه ديگران!
وقتي در شرايطي سخت قرار ميگيريم ابتدا بايد بپذريم كه به كمك نياز داريم و به قول دكتر خانيكي هيچ كمكي را رد نكنيم. همراهي خانواده، نزديكان و دوستان، بخش مهمي از همين كمكهاست كه در كاهش اضطراب هم موثر است. انتخاب پزشكي كه بتوانيم بهطور كامل به او اعتماد كنيم هم كمك بزرگي است كه خودمان به خودمان ميكنيم تا درمان به بهترين نحو ممكن آغاز شود. پزشك حاذق معجزه ميكند. راه را مشخص ميكند و درمان با انگيزه آغاز ميشود. دكتر گرجي پس از دريافت تمام مستندات (سونو، امآرآي و پاتولوژي و …) برايم توضيح ميدهد كه با اينكه راه سختي در پيش داريم، اما بهبودي حتما حاصل ميشود و خيال من را راحت ميكند كه اوضاع تحت كنترل است. اعتماد به پزشك معالج بخش بزرگي از مديريت استرس و موفقيت درمان است. در شرايط درمان بيماريهاي سخت از حضور تراپيست هم نبايد غافل شد. در واقع بخشي از تيم درمان است كه بار عصبي را بسيار كاهش ميدهد. حالا من درمان را شروع كردهام و با اميد به خدا و كمك و همراهي همه به حصول سلامتي مطمئن هستم. در بخشهاي بعدي از مراحل درمان خواهم نوشت.