ادامه از صفحه اول
مهاجرت بيضابطه و پيامدهاي پنهان
از سوي ديگر، بهرهمندي اين جمعيت از يارانه سوخت، حملونقل، نان، برق و گاز كه متعلق به مردم ايران است، فشار شديدي بر بودجه عمومي كشور وارد ميكند. در حالي كه دولت ايران براي هر ليتر بنزين يارانهاي بيش از ۵۰۰۰ تومان يارانه پرداخت ميكند، خودروهاي فرسوده و بعضا غيرمجاز مهاجران، سهم بزرگي از اين يارانه را بدون بازگشت به چرخه مالي كشور مصرف ميكنند. اما شايد يكي از مهمترين و كمتر ديدهشدهترين ابعاد اين موضوع، امنيت ملي و عمومي است. در حوزه امنيت عمومي، گزارشها از افزايش جرايم خرد و در برخي مناطق، ايجاد باندهاي خلافكارانه توسط اتباع خارجي حكايت دارد. اين امر در كنار عدم ثبت هويت دقيق، خطر نفوذ عناصر مجرم، قاچاقچي و حتي تروريستي را افزايش ميدهد. در حوزه امنيت ملي، تجربه كشورهايي چون پاكستان، تركيه، لبنان و اردن نشان ميدهد كه در صورت نبود سياستگذاري دقيق، حضور جمعيتهاي مهاجر بيهويت، ميتواند منجر به ايجاد مناطق خودمختار، نفوذ اطلاعاتي بيگانگان و بحرانهاي قومي و فرقهاي شود. در گزارش سازمان ملل (UNHCR, 2023) آمده است كه در پاكستان، عدم مديريت جمعيت مهاجر افغانستاني باعث افزايش نفوذ شبكههاي تروريستي و بيثباتي منطقهاي شده است. در بُعد اقتصادي، رشد كارگاهها و مراكز توليدي با مديريت و نيروي كار تماما خارجي، به پديدهاي نگرانكننده در ايران تبديل شده است. در برخي شهركهاي صنعتي، از تأسيسات بازيافت گرفته تا كارگاههاي نساجي، ديگر نه كارفرما ايراني است و نه كارگر. اين وضعيت نهتنها تهديدي براي اشتغال نيروي كار داخلي است، بلكه به كاهش كيفيت استانداردهاي كار، فرار مالياتي، پرداخت دستمزدهاي زير حداقل، و ضعف در رعايت حقوق كارگري دامن زده است.
نمونه مشابه اين وضعيت را ميتوان در مناطق مهاجرنشين حاشيهاي در كشورهاي حاشيه خليجفارس نيز مشاهده كرد، جايي كه تبعيضهاي سيستماتيك و ضعف در حقوق كار منجر به بحرانهاي اجتماعي شده است. در عين حال، نميتوان منكر اين واقعيت شد كه مهاجرت، چنانچه با سازوكارهاي قانوني، اقتصادي و فرهنگي دقيق مديريت شود، ميتواند فرصتهايي نيز ايجاد كند. از جمله ورود نيروي كار ارزان، ايجاد بازار مصرف جديد و بهرهگيري از مهارتهاي مهاجران در حوزههايي كه كمبود نيروي بومي وجود دارد. اما تحقق اين فرصتها تنها در سايه حكمراني شفاف، قانونمداري و برخورد با تخلفات امكانپذير است، نه در شرايط رهاشدگي و بينظارتي. اكنون زمان آن فرارسيده كه جمهوري اسلامي ايران، با بازنگري در قوانين مهاجرت، ايجاد بانك اطلاعاتي جامع اتباع خارجي، و پيادهسازي سياستهاي منطبق با واقعيتهاي امروز، به سوي مهار اين بحران ملي گام بردارد. همانگونه كه بسياري از كشورها نظير استراليا، ژاپن، و كشورهاي اروپايي، ورود مهاجر را مشروط به نياز بازار كار، شناخت هويتي، و پيماننامههاي مشخص كردهاند، ايران نيز بايد ميان مهاجرت قانوني و مديريتشده و مهاجرت بيضابطه و غيرقابلكنترل، تمايز قائل شود. در غير اينصورت روند كنوني ميتواند در آيندهاي نه چندان دور، از يك مساله حاشيهاي به يك بحران تمامعيار در ابعاد اقتصادي، اجتماعي، امنيتي و حتي هويتي براي ايران بدل شود.
ترامپ و تغيير نام خليجفارس؟!
تنها ميتوان حدس زد همانطور كه او از ايلان ماسك حق دلالي گرفت تا ارزش سهام كمپاني تسلا بالا برود، احتمالا براي سفر به كشورهاي عربي منطقه حق دلالي ويژه پيشنهاد كرده است. اعلان تغيير نام خليجفارس را بايد به حساب هويت و ماهيت دلالمنش ترامپ گذاشت. منتها تاريخ و جغرافيا را دلالها تغيير نميدهند. سه سال ديگر ترامپ براي هميشه ميرود و مدتي بعد ميميرد، اما خليجفارس براي هميشه خليجفارس ميماند.
اعلام تغيير نام خليجفارس به همه ايرانيان با هر رنگ و نشان و گروه و گرايش نشان داد كه دولت امريكا نه تنها دشمن نظام جمهوري اسلامي ايران است؛ بلكه دشمن ملت ايران و كشور ايران است. دشمن تاريخ و تمدن و فرهنگ ايران است. شايد در اين موضع ترامپ اين نكته مثبت وجود داشته باشد، آناني كه به ترامپ دلبسته بودند و همه تخممرغهايشان را در سبد ترامپ چيده بودند، به روشني ببينند كه ترامپ در كدام سمت تاريخ ايستاده است! خودشان در كدام سمت تاريخند؟! در سمت خليجفارس!
روزنامهنگار و تاريخپژوه
خليجفارس؛ پهنه صلح يا درياي خون؟!
چنانكه دكتر عباس عراقچي، ديپلمات برجسته كشورمان نيز تاكيد كرده است، ايران هرگز با نامهايي چون درياي عمان، درياي عرب يا درياي سرخ مشكلي نداشته و ندارد، اما اگر برخي كشوركهاي منطقه با تكيه بر دلارهاي نفتي و وعدههاي خيالانگيز سرمايهگذاري، بخواهند هويتي عاريتي براي خود بتراشند، و بدتر از آن، چشم طمع به جزاير سهگانه ايراني تنب بزرگ، تنب كوچك و ابوموسي داشته باشند، بايد بدانند كه تاريخ، بازيچه هوس و دلار نميشود.
ما پرچم صلح را برافراشتهايم، اما اگر حاكمان ناپخته منطقه به تحريكهاي خطرناك دل ببندند، خود مسوول عواقب سنگين آن خواهند بود.