پيش بازي چهارمين الكلاسيكوي فصل؛ نبرد نهايي
رئال براي غرورش ميجنگد بارسا براي فراموشي!
گروه ورزش
امروز و از ساعت 17:45 به وقت تهران چهارمين و آخرين ديدار الكلاسيكوي فصل بين دو تيم بارسلونا و رئال مادريد برگزار ميشود. سيد لو، ورزشينويس مشهور در گاردين نگاهي به اين بازي متفاوت انداخته است كه در ادامه خواهيد خواند.
به گزارش روزنامه اعتماد و به نقل از گاردين، آنها سه بار مقابل رقيب ديرينهشان شكست خوردهاند، اما يك پيروزي ميتواند راه را براي حفظ عنوان قهرماني لاليگا براي شاگردان آنچلوتي باز كند.
بازيكنان رئال مادريد صبح چهارشنبه وقتي به محل تمرين خود در والدبباس رسيدند، با هفت عروسك خرسي روبهرو شدند كه به رديف روي فضاي سبز اطراف چيده شده بودند. عروسكها پيراهن سفيد به تن داشتند و پرچمي در مقابلشان نصب شده بود، در كنار چند پرچم اسپانيا كه در آن لوگوي باشگاه رئال جاي تاج سلطنتي را گرفته بود، روي آن نوشته شده بود: «گرازيه، اينتر» يعني (ممنونيم اينتر) . سهشنبه شب تيم سيمونه اينزاگي كاري را انجام داده بود كه خود رئاليها در اين فصل هنوز انجامش ندادهاند. حالا شايد نوبت آنها باشد، يك فرصت آخر براي نجات تنها باقيمانده از فصلي كه تا اينجاي كار همه عناوينش به تيم ديگري تعلق داشته است.
چهارشنبه صبح بارسلونا حذف شده بود: نه خبري از ليگ قهرمانان بود و نه سهگانه. همين مساله خودش به تنهايي به اندازه كافي براي خوشحالي يا دستكم دلخوشي مادريديها كافي بود. هر چند شايد تنها خوشحالي باقي مانده، چون اگر وسوسه شويم و از آنها بپرسيم: «فقط همين؟» پاسخ ممكن است اين باشد: «در واقع نه، هنوز چيزي مانده.»
چهار روز پس از حذف اروپايي بارسلونا، ورزشگاه مونتجويك ميزبان چهارمين الكلاسيكوي فصل 25-2024 خواهد بود، آن هم در چهارمين استاديوم متفاوت. مادريد سه ديدار قبلي را با نتايج ۴-۰، ۵-۲ و ۳-۲ باخته و در نتيجه اين شكستها، رقيب صدرنشين لاليگاست و همچنين سوپرجام و كوپا دل ري را نيز برده است. اگر رئال چهارمين الكلاسيكو را هم ببازد، بارسا قهرمان لاليگا هم ميشود؛ تيم هانسي فليك با اين برد احتمالي هفت امتياز جلو ميافتد در حالي كه فقط ۹ امتياز ديگر باقي ميماند. به اين معنا كه قهرماني براي بارسلونا در دسترس ميشود و مادريد بدون هيچ جامي فصل را تمام ميكند.
اما اگر رئال ببرد...؟ اگر رئال پيروز شود، ناگهان همه چيز تغيير ميكند. با يك برد، رئال فقط يك امتياز عقب خواهد بود و سه بازي باقيماندهاش نسبت به بارسا سادهتر هستند: مايوركا، سويا و رئال سوسيداد. در طرف مقابل بارسلونا بايد در دربي برابر اسپانيول به ميدان رود و سپس با ويارئال مدعي سهميه ليگ قهرمانان و اتلتيك بيلبائو بازي كند. كارلو آنچلوتي گفت: «ما هنوز ضعفهاي كوچكي داريم، اما شانسمان بيشتر ميشود. اين الكلاسيكو عملا تعيينكننده خواهد بود.» فده والورده هم از آن به عنوان «بازي فصل» ياد كرد.
البته اين تكيه كلامشان است؛ «اين بازي قرن است، حتي اگر در سال هشت بار تكرار شود.» اين جمله يكي از بازيكنان سابق بارساست. اما والورده خيلي هم اشتباه نميكند. براي رئال، دستكم، اين تنها چيزي است كه باقي مانده. بزرگترين رقابت فوتبالي دنيا از سال ۱۹۰۲ تاكنون ۲۶۰ بار برگزار شده و يك روزنامه متعلق به آن زمان صحنه را چنين توصيف كرده بود: «بانوان ظريفي با لباسهاي تنگ شده در كمر، صورتهايي با پودر برنج؛ آقايان موقري با لباسهاي تيره كه گل ميخك در دكمه سوراخشان جلوهاي به لباس داده؛ جوانان خوشپوش با يونيفورمهاي براق؛ نظاميهايي در جليقههاي تنگ و شلوارهايي شبيه گاوبازها و خوشگذرانهايي با كلاه سيلندري و عصاهاي دستهمرمري كه دزدكي وارد شدهاند.» و هر بار اين تقابل، كليت فصل را تعريف ميكند. هر چند به ندرت به اين وضوح يك بازي تعيينكننده قهرماني بوده است.
نزديكترين نمونه در سالهاي اخير شايد ۲۰۱۲ باشد، زماني كه كريستيانو رونالدو گل برتري را در نوكمپ زد و با آن حركت معروف «آرام باشيد» هواداران را وادار به سكوت كرد و پپ گوارديولا عملا قهرماني را به رقيب داد يا سال ۲۰۰۹، زماني كه بارسا در برنابئو ۶-۲ پيروز شد و به تلاش خستگيناپذير اما بعيد رئال پايان داد. در هر دو مورد، تيم صدرنشين با ۴ امتياز اختلاف وارد شد و اين فرصت را داشت تا اختلاف را به ۷ امتياز برساند، مثل حالا و در هر دو بار تيمي كه از نظر امتيازي جلو بود، برد و جام تثبيت شد. اما حتي آن بازيها هم اينقدر در هفتههاي پاياني نبود. با شروع بازي عصر يكشنبه، در هفته ۳۵ در حالي كه تنها سه هفته باقي مانده، متوجه ميشويم اين بازي همه چيز خواهد بود.
با اين حال بايد بپذيريم كه اين الكلاسيكو واقعا حس «بازي فصل» را ندارد؛ نه هيجان روزهاي منتهي به آن ديده ميشود و نه آن بار دراماتيك معمول وجود دارد. چيزي در فينال كوپا دل ري، دو هفته پيش وجود داشت كه حس پايان ميداد. به ياد بياوريد صحنههايي كه بازيكنان رئال در پايان بازي بطري و يخ به سمت داور پرتاب ميكردند همراه با آن انفجار احساسي. آن واكنش عصبانيتي بود عليه خاموش شدن چراغ اميد. براي مادريدي كه توسط آرسنال از ليگ قهرمانان حذف شده بود و واقعيت محتوم خورده بود توي صورتش آن شب پرده افتاد؛ انگار كه اين فصل به پايان رسيده و پروندهاش بسته شده بود. آينده، جايي آن سوي ماه مه بود و صحبتها و پرسشها جاي ديگري متمركز شده بودند: سوالها در مورد آنچلوتي اين نبود كه آيا ميرود يا نه، بلكه اين بود كه كي ميرود؟ ژابي آلونسو چه زماني ميآيد؟ كدام بازيكنان همراهش ميآيند؟ كدام بازيكنان در ليست خروج هستند؟ و چطور بايد به درستي با كارلتو خداحافظي كرد؟
در همين حال، طبيعي بود كه تمركز بارسلونا معطوف به اينتر شود؛ چيزي حتي بزرگتر در حال شكلگيري بود كه البته محقق نشد و روياي سهگانه از بين رفت. براي بارسلونا، شكست در عين غرور بود، در يكي از تماشاييترين نيمهنهاييهايي كه كسي به ياد ميآورد؛ اما دردناك هم بود. براي مادريد، اين شكست نوعي آسودگي بود و شايد يك يادآوري دوباره: اينكه بارسلونا شكستناپذير نيست، اينكه هنوز كار تمام نشده، هنوز لاليگايي باقي مانده كه ميتوان برايش جنگيد. شايد حتي يادآور همان فينال كوپا بود؛ جايي كه رئال با وجود نابود شدن توسط بارسلونا در نيمه نخست و باخت در كل بازي در نيمه دوم طغيان كرد و آن احساس حقارت عميق، دستكم براي مدتي كنار زده شد و آنها تا آستانه پيروزي پيش رفتند.
با توجه به فصلي كه رئال پشت سر گذاشته و با وجود حس نوعي فروپاشي كامل سيستم باشگاه، فصلي كه در آن رئال نتوانسته تيم قدرتمندي را شكست دهد و ۱۲ گل از بارسا خورده، تقريبا مضحك به نظر ميرسد اگر در نهايت قهرمان لاليگا شود. اينكه بتوانند ادعا كنند موفقتر از بارسا بودهاند، چراكه لاليگا ارزش بيشتري از كوپا دل ري دارد. چرا مضحك است؟ تفاوتها انكارناپذير است: بارسا در حال گذراندن يكي از بهترين فصول تاريخ خود است؛ از فوريه در صدر جدول بوده، به ركورد ۱۰۰ گل نزديك شده و در ۱۴ بازي اخير ۱۳ برد و يك تساوي كسب كرده. در مقابل، رئال فصلي را گذرانده كه انگار محو بوده و با اين حال، در اين نقطه قرار گرفته. پس ديگر آنقدرها هم غيرممكن نيست.
پيروزي گرچه براي رئال يك اجبار است، اما حالا به يك فرصت نيز تبديل شده؛ يك شانس دوم يا شايد سوم يا چهارم ولي قطعا آخرين فرصت. بهويژه براي كيليان امباپه؛ كسي كه با زدن ۳۶ گل، نميتوان گفت ناكام بوده، اما هيچ كس هم او را يك موفقيت بيقيد و شرط نميداند. مگر اينكه بتواند اين لحظه را از آنِ خود كند؛ همانطور كه در فينال كوپا تا آستانهاش رفت، اما در بسياري شبهاي ديگر موفق نشد. بازيكني كه قرار بود فصل متعلق به او باشد، حالا آن را از دست رفته ميبيند، درست عين سقوط تيم. در حالي كه پاري سن ژرمن بدون او به فينال ليگ قهرمانان رسيده و لامين يامال شايد حتي از او سبقت گرفته باشد و ستاره شماره يك فوتبال لقب گيرد.
براي بارسلونا هم اين بازي يك فرصت است و اگر از الكلاسيكوهاي قبلي درس بگيريم، آنها از اين موقعيت استقبال ميكنند. اما حالا اين فرصت به يك وظيفه هم تبديل شده، براي اينكه نگذارند تمام آن هيجان، تمام آن شور و شادي، در نهايت به نااميدي و ناكامي ختم شود. اينكه تلاش كنند فصلي طولاني، همانقدر لذتبخش تمام شود كه بيشتر اوقاتش بوده.
فصل، بيشك، طولاني بوده. هر دو تيم با مصدوميت و خستگي به بازي امروز رسيدهاند. هيچ كدام مدافعان كناري اصلي خود را در اختيار ندارند؛ اگرچه بارسا به بازگشت احتمالي آلخاندرو بالده خوشبين و اميدوار است روبرت لواندوفسكي كه در ميلان به عنوان يار تعويضي وارد شد، بتواند بازي را از ابتدا آغاز كند. شش بازيكن تركيب اصلي بارسا در تمرين روز پنجشنبه حضور نداشتند.
در سمت رئال، به نظر ميرسد آردا گولر جاي رودريگو را بگيرد؛ آنچلوتي قصد دارد بر قدرت خط مياني بيفزايد. اما اين بازي بيش از اينكه مسالهاي فيزيكي يا فني باشد، نبرد ذهني است. آنچه در سن سيرو رخ داد، بهترين اتفاق براي مادريد بود: بارسلونا شكست خورد و مهمتر از آن، آسيب ديد. بازي آنها به وقت اضافه كشيده شد و بازيكنان خسته و خالي از انرژي بازگشتند. هميشه در الكلاسيكو يك عنصر رواني وجود دارد، اما اينبار، شايد بيش از هميشه، اين موضوع به سطح آمده است. شكست در ايتاليا چه تاثيري بر بارسا گذاشته؟ بر رئال چه تاثيري دارد؟
بارسا بيباك بازي كرد، اما براي بسياري از بازيكنان جوان اين تيم، اين اولين ضربه واقعي دوران حرفهايشان بود. آيا اين شكست آنها را تحت تاثير قرار ميدهد؟
رونالد آرائوخو گفت: «فكر نميكنم؛ اين تيم ذهنيتي فوقالعاده دارد.» اريك گارسيا تاكيد كرد: «اين ما را تحت تاثير قرار نميدهد، بلكه تاثير عكس دارد.» او افزود: «اين تيم فراتر از همه انتظارات ظاهر شده.» هانسي فليك به بازيكنانش گفت كه وقتي به خانه برگشتند، در آينه نگاه كرده و به خود افتخار كنند. دو روز بعد، آنها با هم يك دورهمي گرفتند، با كمي غذا و كمي تراپي تا براي آخرين نبرد آماده شوند. لامين يامال گفت: «يكشنبه يك فينال است.» هرچند نه آن فينالي كه سهشنبه شب آرزويش را داشت.