• 1404 يکشنبه 21 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6040 -
  • 1404 يکشنبه 21 ارديبهشت

ادامه از صفحه اول

پرانتز باز، شيوا ارسطويي، پرانتز بسته

چه، او در دهه شصت به عنوان امدادگر مدتي در جبهه‌ها بود و اين حضور، آن‌طور كه از «نويسنده» انتظار مي‌رود، توشه‌اي شد براي داستان‌هايش. او عضو «كارگاه شعر و قصه رضا براهني» بود و اگر اين گفته ابوتراب خسروي را كه سرانجام اين استاد است كه به موفقيت شاگرد خود مي‌بالد و نه برعكس، بايد گفت ارسطويي با آثارش مي‌تواند در حكم «فخر» استاد هم باشد، در كنار چند نويسنده و شاعر ديگر البته. از زمره نويسندگاني نبود كه ادبيات را جداي از امر سياسي مي‌دانند. نه به اين معنا كه ضرورتا داستان‌هايش در پس‌زمينه‌اي سياسي روايت مي‌شد؛ بلكه معتقد بود روايت داستاني بايد واكنشي به تنگناهايي باشد كه «انسان» بودن انسان را از يدِ اختيار او درآورده و تحت سيطره مي‌گيرند. او حتي در داستان‌هايي كه ظاهرا نسبتي با موضوعات اجتماعي ندارند، نويسنده‌اي به قاعده اجتماعي است و به باور من حتي سياسي. به تاثير از اين باور كه زبان ادبي -در معناي مدرن كلمه- در خدمت چيزي جز خود اثر نبايد باشد. ابزار شدن زبان را ابزار شدن انسان مي‌دانست. در بزنگاه‌هايي، بيرون از آثار خلاقه و مثلا در گفت‌وگويي با نشريه‌اي، نظرش را صريح‌تر مي‌گفت. خيلي پيش‌تر از آنكه مساله برابري حقوق زنان در ايران به شكل يك تمهيد مطالبه‌گرانه دربيايد، نزديك به دو دهه قبل از وقايع 1401، ارسطويي در گفت‌وگويي به شرايط موجود انتقاد كرده و گفته بود: «انسان بودن در اين شرايط مشكل است، زن بودن مشكل‌تر.» نوشته كوتاه حاضر البته در حكم يادكردي از اوست كه چند روزي است از دنيا رفته. در چنين يادداشتي‌ بنا نيست و ممكن هم، كه همه ‌چيز درباره نويسنده درگذشته بيان شود؛ نه فضاي حاضر اين مجال را مي‌دهد و نه در تداول يادداشتي سوگواره از اين دست مي‌گنجد؛ وگرنه هم خصوصيات فردي و شخصيتي‌اش جاي حرف بسيار دارد و هم چند اثر ضعيف‌ترش كه به گمانم اين دومي دخلي به جايگاه او در تاريخ ادبيات ندارد. مگر نه اين است كه مقام نويسنده را آثار مهمش مي‌سازند و نه آثار ضعيف يا حتي متوسط او؟  از او كتاب‌هاي متعددي منتشر شده كه بعضي‌هايشان بسيار بيشتر از - بي‌تعارف- رنجش‌هايي كه بسياراني از رفتارهايش داشتند و نيز در فاصله‌اي بعيد از آثار كم‌اهميتش، سال‌ها و دهه‌ها و ‌اي بسا بيشتر، خواننده خواهند داشت و حتي محرك نوشتن و آموختن خواهند بود. عبارتي كه به تمثيل در حصر پرانتز به پايان خود رسيده‌، تنها جان هوشمند نويسنده است و نه‌ -به قول اخوان- «يادگار و دفتر و ديوان»اش.


بانك‌هايي كه از فرهنگ فقط غرفه مي‌خواهند

در جامعه‌اي كه با نابرابري فرهنگي، شكاف آموزشي و كاهش سرانه مطالعه مواجه است، نمي‌توان از نهادهاي اقتصادي تأثيرگذار انتظار بي‌تفاوتي داشت. اگر قرار است عدالت اجتماعي محقق شود، يكي از پيش‌شرط‌هاي آن، تحقق عدالت فرهنگي است. و اين عدالت بدون مشاركت ساختارمند نظام بانكي ممكن نيست. در سطح سياست‌گذاري اقتصادي كشور، امروز بيش از گذشته نياز به بازنگري در شاخص‌هاي ارزيابي عملكرد بانك‌ها در حوزه مسووليت اجتماعي احساس مي‌شود. اختصاص درصد مشخصي از بودجه تبليغات به برنامه‌هاي فرهنگي، تعريف مشوق‌هاي مالياتي براي مشاركت در ترويج كتاب‌خواني، و الزام به انتشار گزارش‌هاي شفاف عملكرد فرهنگي، مي‌تواند اين مشاركت را از حالت شعاري خارج كند. بانك‌هايي كه توان ساخت آزادراه، پالايشگاه يا پروژه‌هاي پتروشيمي را دارند، مي‌توانند در ساخت زيرساخت‌هاي فرهنگي نيز نقش‌آفرين باشند؛ اگر اراده‌اي جدي براي ايفاي مسووليت اجتماعي وجود داشته باشد. كتابخانه هم نوعي سرمايه‌گذاري است؛ اما در آينده‌اي كه اگر امروز به آن توجه نكنيم، ممكن است با هزينه‌هاي اجتماعي گزاف‌تري مواجه شويم. نمايشگاه كتاب فرصتي است براي مرور اين غفلت‌ها. بانك‌هايي كه از فرهنگ فقط غرفه مي‌خواهند، دير يا زود بايد پاسخ دهند كه سهم واقعي‌شان در ساختن جامعه آگاه، برابر و پايدار چيست.
نماينده مراغه و عجب‌شير و عضو كميسيون اقتصادي مجلس شوراي اسلامي

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون