تاسيان دومين سريال تينا پاكروان بعد از خاتون است كه از بهمن 1403 شروع شده و در حال حاضر بخشهاي مياني خود را سپري ميكند. سريالي كه در آغاز با ايرادات گاه و بيگاه برخي فعالان مجازي و رسانههاي منتسب به جريانات تندروي سياسي همراه شد و تا توقيف پيش رفت. ايراداتي كه اغلب به تصويرسازي از ايران قبل از انقلاب، نداشتن حجاب بازيگران و نابازيگران و شمايلسازي همراهكننده از ساواك مربوط ميشد اما اشكالات مطرح شده قسمتهاي ابتدايي سريال، بيشتر شبيه نوعي بهانهجويي، تسويه حساب سياسي و حتي انتقامجويي بود. مشكل اين طيف بيشتر شخص تينا پاكروان بود و حمايتي كه در سال 1401 از جنبش زن زندگي آزادي كرده بود و بقيه اشكالات مطرح شده از جمله شرب خمر و بيحجابي مواردي بود كه كمتر در نظر مخاطبان سريال و همچنين منتقدان در نظر گرفته ميشد.
اما روند سريال به خوبي قسمتهاي آغازين پيش نرفت تا مشخص شود اصولا پاكروان فيلمسازي است كه در شروع خوب عمل ميكند و تواناييهاي جذب مخاطب را دارد اما در ادامه به دلايلي كه گفته ميشود توان همراهكنندگي مخاطب تا انتها را از دست ميدهد. سريال نمايش خانگي خاتون ديگر مجموعه نمايشي پاكروان در مقام نويسنده و كارگردان نيز از چنين الگويي پيروي ميكرد و با وجود شروع خوب، ادامه خوبي پيدا نكرد به نحوي كه برخي از مخاطبان خود را از دست داد. حالا اين الگو گويي در تاسيان نيز تكرار شده است:
1- درام و قصهپردازي: تاسيان از قسمت هشتم تا دوازدهم وارد مسير افول و سقوط شد. مسيري كه شايد قبلتر هم نشانههايي از آن مشخص شده بود و در اين بخشهاي مياني شاهد حجم زياد اتفاقات بيخط و ربط، سهلانگاري در روايت و نامشخص بودن مسير روايي داستان هستيم به نحوي كه عدم تماشاي بخشهاي مختلف اين قسمتها نه تنها به كليت قصه ضربه نميزند بلكه باعث از دست ندادن بخش زيادي از وقت و انرژي مخاطب نيز خواهد شد. امير با بازي هوتن شكيبا به يكباره تصميم ميگيرد در كارخانه نجات اعلاميه پخش كند و جمشيد نجات به زندان ميافتد و همين زمينه نزديكي ارتباط امير و شيرين يا خسرو و شيرين را فراهم ميكند اما كدام ارتباط، كدام عشق؟
2- عشق در تصنعيترين شكل: تاسيان قرار بود سريالي عاشقانه باشد كه درونمايههاي ايران و وطنپرستي نيز در آن تعبيه و طراحي شده است. جمشيد نجات به عنوان يك ايراني وطن پرست نمونه و نماد اين ايران دوستي است كه زندگي و كار خود را فداي وطن خود كرده است. از سوي ديگر، رابطه امير و شيرين كه به خاطر عاشقانهتر شدن موقعيت امير خود را با اسم مستعار خسرو معرفي ميكند به سطحيترين و تصنعيترين شكل ممكن به وجود آمده و ادامه پيدا ميكند. مشخص نميشود كه چرا و چگونه امير به شيرين علاقهمند ميشود و الگوي عشق پسر فقير به دختر ثروتمند در سريال به كليشهايترين شكل ممكن اجرا ميشود. نه تنها عشق امير به شيرين مشخص نيست و عمق پيدا نميكند، عشق متقابل شيرين به امير نيز بدون هيچ نشانه و اثري به مخاطب القا ميشود و اصلا مخاطب سريال متوجه نميشود كه چرا و چه زمان شيرين به امير علاقهمند شده و آيا معرفت و همراهي او در دانشگاه و بازجويي در اتاق ساواك به شكلي ساده و عاشقانه! باعث نزديكي دختر به امير شده است؟ نقش شهرام به عنوان ضلع سوم اين مثلث عاشقانه نيز در نوع خود حايز اهميت است كه منفعل و بيخاصيتترين مثلث عشقي را پديد آورده است. از سوي ديگر بايد به موسيقي سروش انتظامي در اين رابطه عاشقانه اشاره كرد.
3- موسيقي پرحجم انتظامي: موسيقي سريال تاسيان ساخته سروش انتظامي فرزند مجيد انتظامي بزرگ است و سروش در نخستين سريال نمايشي خود انصافا لحظات موثر و موسيقي گوشنوازي را طرحي و اجرا كرده اما مساله مهم سوءاستفادهاي است كه تيناپاكروان در مقام فيلمساز از اين موسيقي داشته است. پاكروان به جاي قصه و شخصيتهاي همراهكننده و طراحي يك عشق موثر و عميق در روايتگري خود از موسيقي انتظامي براي پر كردن حفرهها و پوشاندن ضعفهاي سريال استفاده كرده است به نحوي كه حجم زيادي از موسيقي را در قسمتهاي مياني سريال شاهد هستيم به نحوي كه بدون هيچ پردازش عاشقانه، قرار است موسيقي جور اين خلأ عاشقانه را پر كند. به اين ضعف و اشكالات، كليپ چند دقيقهاي را كه در يكي از قسمتهاي دهم يا يازدهم پخش شد و به مرور وضعيت شخصيتهاي سريال پرداخت بايد اشاره كرد كه با موسيقي سروش انتظامي تزيين ولي يكي از بيكاركردترين بخشهاي سريال در اين 12 قسمت بوده است.
4- شخصيتپردازي ضعيف: درباره شخصيتپردازي ضعيف سريال ميتوان بررسي نمونهاي شخصيت امير با بازي هوتن شكيبا را مثال زد كه با وجود توانمندي بازيگر آن، نتوانسته شخصيتي باورپذير ارائه بدهد. امير از سويي كارگر چاپخانه است كه در مواقعي لات بازي در ميآورد و به دليل عدم سازش با پدر و خانوادهاش، در چاپخانه است و بعدتر خانه مجردي گرفته و شمايلي خياباني و ناسازگار از خود ارائه ميدهد در عين حال و در مواجهه با شيرين و احتمالا به جهت باورپذيري بيشتر عشق اين دو، امير شخصيتي كتابخوان، فيلمبين و اهل فلسفه و هنر معرفي ميشود كه خيلي شيك لباس ميپوشد و گاهي شمايل يك مرد متشخص را ارائه ميدهد اين ميزان نوسان و ناهمگوني در شخصيت امير به عنوان اصليترين و كليديترين شخصيت سريال تاسيان بهطور قطع به ساختار دراماتيك و باورپذيري شخصيتها ضرر زيادي خواهد زد كه بدون شك ماحصل ضعف در فيلمنامه و سهلانگاري سازندگان در شخصيتپردازي شخصيتها بوده است.
5- بازي و بازيگري: اين عدم تعادل و نوسانات فراوان در شخصيتپردازي در بازي بازيگران نيز مشاهده ميشود بهطوري كه گويا برخي بازيگران از خودشان و نه فيلمنامه و شخصيتپردازي سريال، براي باورپذيري كاراكتر خود استفاده كردند. جمشيد نجات با بازي بابك حميديان از بهترين نقشهاي تاسيان است كه از سوي بسياري از مخاطبان آن مورد تمجيد و تحسين قرار گرفت. مهسا حجازي، تاسيان را پله پرتاب خود كرد و احتمالا بعد از اين شمار زياد نقشها در نمايش خانگي به او پيشنهاد خواهد شد. نازنين بياني در نقش دختر جوان و شوخ و شنگ سريال، خوش ميدرخشد و دركمال تعجب انفعال مادرش در فيلم يعني هما نجات با بازي پانتهآ پناهيها را جبران ميكند. خيلي هنر ميخواهد كه بتواني از بازيگر خوبي به نام پناهيها چنين بازي معمولي، كليشهاي و تكراري را بگيريد و اين ماحصل شخصيتپردازي ضعيف پاكروان در قصه است كه جايي براي ظهور و بروز به بازيگران نداده است. مهران مديري هم كه همانند شمار زيادي از كارهاي سينمايي و تلويزيوني خود تنها در يك ژست مخوف، مرموز و درونگرا فرو رفته بدون اينكه اكت خاصي داشته باشد و احتمالا منفعل و بيخاصيت بودن بخشي از كاراكتر مرموز و درونگراي حامد رجبزاده عنوان خواهد شد.
6- دكورهاي ناموزون: تينا پاكروان اصولا به دكور و طراحي صحنه و لباس در كارهايش شهره است و عمدتا ميتوان ردپاي وسواس و دقت را در لباس تكتك بازيگران و طراحي دكور سكانسها مشاهده كرد اما در تاسيان به دليل شلوغ بودن، طولاني بودن يا هر چيز ديگر برخي لحظات و فضاها به نحو شرمآوري بد طراحي شده است بهطوري كه حتي دقت و وسواس سازندگان در برخي لحظات ناب فيلم را نيز تحتالشعاع قرار ميدهد. بهطور مثال، سكانسهاي زندان جمشيد نجات در قسمتهاي ده و يازده اينقدر ابتدايي و سرسري طراحي شده كه اگر فردي كه سريال را اصلا نديده، اين بخش از سريال را به عنوان بخش آغازين آن ببيند، عطاي ديدن آن را به لقايش خواهد بخشيد.
7- فيلمبرداري خستهكننده: ساختن فيلم و سريال تاريخي به دليل بازسازيهاي گسترده و سخت، از يك سو گران است و از سوي ديگر وقتگير و فرسايشي. اما حالا كه پاكروان به ساخت سريال تاريخي علاقهمند است بايد موجبات و ملزومات آن را نيز تدارك ببيند اما به نظر ميرسد تينا پاكروان با ساخت تاسيان نشان داده، فيلمساز مجموعههاي تاريخي عاشقانه نيست و ميتواند ادامه كار خود را با آثار سادهتر و كمحجمتر دنبال كند چرا كه آشكارا ردپاي ضعف و سهلانگاري در نماها و طراحيهاي سريال قابل رديابي است. درباره طراحي لباس و دكورها در بند قبل توضيح داده شد و بحث درباره فضاي بيش از حد رنگارنگ سريال و سيندرلايي ساخت زن ايران همچنان درباره تاسيان و آثار پاكروان پابرجاست، اما در ارتباط با فيلمبرداري كار نيز با اثري مواجهيم كه مملو از نماهاي بسته و سكانسهاي طولاني است. شايد توجيه فيلمساز و سازندگان در بسته بودن قابها، نزديك شدن بيشتر به آدمها و تاكيد بر روابط ميان شخصيتها مثل رابطه پدر دختري، دخترعمه و دختردايي، دو دوست و در نهايت عاشق و معشوق باشد يا اينكه اصولا درآوردن همه فضاهاي آن زمان براي فيلمسازي در حد و اندازه پاكروان كار سختي بوده است اما آنچه مشخص بوده اين است كه مخاطبان نيز محق هستند كه از تماشاي اين همه نماي كلوزآپ از كاراكترها و ديالوگهاي طولاني و شعاري كه بسياري از مواقع تصنعي و اغراق نمايانه نيز هستند، لذت نبرد.
8- يادبودها: يكي از به ظاهر تمهيدات و خلاقيتهاي سريال تاسيان، يادبود يا اداي ديني است كه به بزرگان سينما و ادبيات شده است و شاهد حضور چهرههايي شبيه به بهرام بيضايي، عباس كيارستمي، مسعود كيميايي و احمدرضا احمدي هستيم كه بدون هيچ دليل و منطقي وارد قاب دوربين ميشوند و برخي مواقع با كاراكترها گفتوگو ميكنند و گاهي نيز همانند بهرام بيضايي شاهد سخنراني آن و برخي ارجاعات تاريخي هستيم. اين گونه شمايل فانتزي و سانتيمانتال نه تنها شناخت و يادبودي از چنين بزرگاني ارائه نميدهد بلكه به ضد خود تبديل شده و به نظر ميرسد تنها راهكارهاي ساده و پيشپا افتادهاي براي پراندن چرت مخاطب و همچنين تيزر درست كردن در فضاي مجازي است كه براي مثال در سريال ما به بهرام بيضايي و عباس كيارستمي نيز اشاره شده و اين ويدئوها بتواند در شبكههاي اجتماعي وايرال و باعث بازديد سريال شود.
9- توقيف و ممنوعيتها: بحث توقيف سريال در قسمتهاي آغازين بهطور حتم به پربيننده شدن سريال كمك زيادي كرده چرا كه نگاه و رويكرد مخاطب ايراني اينگونه است سريالي كه توقيف شده را با حرص و ولع بيشتري دنبال ميكند به همين دليل حتي برخي گمانهزنيها مبني بر خود توقيفي سريال نيز منتشر شده بود كه صحت و سقم آن هنوز محل ايراد است.در هر حال، بحث بيحجابي كه بخشي از ممنوعيتهاي سريال متوجه آن بود و استفاده از مشروبات الكلي كه در قسمتهاي آغازين بيش از حد نيز نشان و روي آن تاكيد شد، جزو فرعيات سريال محسوب ميشود و به هيچ عنوان نميتوان ادعاي تحليل هنري داشت و از ابتدا به فضاسازي سريال كه استفاده از عرق و بيحجابي جزو ملزومات آن نيز بوده ايراد وارد كرد و نتيجه گرفت سريال، مجموعه ضعيفي است. به هر حال آنچه باعث ضعف و ايراد پيرامون تاسيان شده نه حجاب و شرب مشروب بلكه ساختار ضعيف قصهگويي و شخصيتپردازي آن بوده كه در بالا بدان اشاره شد.