سال 1400 يعني حدود چهار سال پيش كه خيلي هم دور نيست برخي محققان ايراني تحقيقاتي را انجام دادند و در مجله نيچر هم منتشر شد، نشان ميداد كه حجم باورنكردني از آبهاي زيرزميني كشور بين سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۵ ميلادي تخليه شده يا به زبان ديگر ايران ديگر زيرزمين آبي ندارد. گزارشهاي مركز ملي خشكسالي هم نشان ميدهد كه چشم اميد دوختن به آسمان هم براي حل ورشكستگي آبي ايران كافي نيست. در همان سال 1400 احد وظيفه، رييس مركز ملي خشكسالي و مديريت بحران سازمان هواشناسي گفته بود كه 20 سال ديگر زندگي در برخي شهرهاي ايران قابل سكونت نيست و حالا در سال 1404 بايد گفت كه 16 سال ديگر برخي شهرهاي ايران قابل سكونت نيست! برخي كارشناسان كاهش بارندگيها را سبب تدوام خشكسالي در كشور ميدانند و برخي ديگر نظر مخالف دارند و كاهش بارندگي و افزايش دما را مقصر شرايط كنوني نميدانند، بلكه معتقدند انسانها مقصرند و لاغير!
مهدي زارع، عضو شاخه زمينشناسي فرهنگستان علوم هم دهم تير 1403 در مصاحبهاي گفته بود اينكه برخي ميگويند خشكسالي در سال ديگر به پايان ميرسد واقعيت ندارد؛ خشكسالي فقدان بارندگي است و برخلاف رخدادهاي ناگهاني مانند سيلاب اغلب به عنوان يك پديده خزنده توصيف ميشود و در نهايت هم گفته بود كه پيشبيني و پايش خشكسالي البته دشوار است؛ بهويژه زماني كه بخواهيم شروع و پايان دوره خشكسالي را مشخص كنيم. بنابراين اظهارنظرهايي مانند آنكه خشكسالي در كشور ما دو سال ديگر تمام ميشود، عملا غيرعلمي يا حداقل شبهعلمي و فاقد استدلال و پايه درست است. البته اين موضوع را هم در نظر داشته باشيد كه آثار خشكسالي نيز از منطقهاي به منطقه ديگر متفاوت است و بهدليل تفاوتهاي اقليمي، آنچه ممكن است در يك نقطه از كشور خشكسالي تلقي شود، ممكن است در جاي ديگري خشكسالي نباشد. اما در ششم آبان 1402 اتفاق مهمي ميافتد و در جلسه شوراي عالي آب سند مهمي به نام «نقشه راه آب» مصوب ميشود و پيشبينيها اين است كه اگر تا حدي اين قانون اجرا شود، برداشت آب ممكن است در حد ۹۵ ميليارد مترمكعب در سال تثبيت شود و اگر نگاه همان باشد و سياست اجرايي همان، برداشت از ۱۰۵ ميليارد متر مكعب در سال فراتر خواهد رفت. 22 آذر همان سال 1402 يعني حدود چهل روز بعد سخنگوي صنعت آب در گزارشي كه منتشر كرد، نقشه راه آب كشور را تشريح كرد كه در اين نقشه راه توسعه پايدار ديده شده كه سه وجه دارد؛ ما به ازاي محيط زيستي كه آن را به سمت پايداري زيست بوم ميبرد، ما به ازاي اجتماعي دارد كه منجر به رفاه و ايجاد شغل ميشود و در نهايت ما به ازاي اقتصادي ما را به طرف درآمدزايي ميكشاند. همه اين اظهارنظرها بهانهاي شد تا گفتوگو كنيم با محمد درويش، كارشناس ارشد محيط زيست، مرتع و آبخيزداري و كنشگر محيطزيست.
ساختار اقليم ايران براي همگان شناخته شده است، اما همچنان اظهارنظرهاي ضد و نقيضي درباره اينكه خشكسالي تمام ميشود و وارد ترسالي ميشويم يا برعكس، همچنان ادامه دارد، چرا؟
اين اظهارنظرها واقعا غيرواقعي و غيرطبيعي است؛ يعني كسي كه اقليم ايران را بشناسد، ميداند كه اقليم ايران با توجه به قرار گرفتن در عرض جغرافيايي 25 تا 40 درجه نيمكره شمالي همواره متاثر از شرايط خشكسالي است و به صورت نادر هرچند وقت يكبار ما با يك دوره ترسالي كوتاهمدت هم ممكن است، مواجه باشيم. آن سخن مشهور پادشاه هخامنشي كه ميگويد خداوند اين كشور را از دروغ، دشمن و خشكسالي در امان نگه دارد، نشان ميدهد كه قدمت خشكسالي در كشور ما تا چه اندازه زياد است و كلا ما 7/89 درصد از خاكمان فراخشك، خشك يا نيمهخشك است، بنابراين هرگز نبايد اميدهاي واهي ايجاد كنيم كه ما وارد دورههاي ترسالي خواهيم شد و اين دورههاي خشكسالي به پايان ميرسد. ميانگين بارندگي ايران يكچهارم ميانگين جهاني است. يك زماني يك سوم بوده كه به خاطر تغيير اقليم الان به يك چهارم رسيده و حدود 210 تا 215 ميليمتر است و تلورانس اين رقم 5 تا 10 ميليمتر بيشتر نيست و ما بايد اين واقعيت را بپذيريم برمبناي اينبارندگي، چيدمان توسعهمان را طراحي كنيم.
كشورهايي در جهان هستند كه يك چهارم همين بارندگي را هم ندارند. يعني با بارندگي 50 ميليمتر در سال روزگار ميگذرانند و از قضا جزو ثروتمندترين كشورهاي جهان هستند. كشورهايي هم در جهان هستند كه 10 برابر اين ميزان بارندگي را دارند و جزو فقيرترين كشورهاي جهان هستند. بنابراين وابسته كردن خودمان به شرايط خشكسالي يا ترسالي يك طور فرار به جلو است و نشان ميدهد آدمهايي كه پستهاي حساس و كليدي را در اين كشور برعهده دارند فهم درستي از شرايط بومشناسي كشور ما ندارند.
آقاي درويش به نظر شما با توجه به اينكه ما سالهاست كه درگير اين خشكسالي هستيم، آيا واقعا ميشد در اين سالها با يك برنامهريزي درست اين شرايط را درست كرد يا مشكل فقط برنامهريزي نيست و فرهنگسازي هم لازم داشته است؟
اين كار را در واقع بيش از 400-300 كارشناس ارشد كشور انجام دادند. 6 سال روي يك سندي كار كردند به نام سند ملي امنيت غذايي و اين سند ملي امنيت غذايي 2 سال پيش در تيرماه 1402 توسط ابراهيم رييسي ابلاغ شد. در آن سند آمده كه ما بايد 30 ميليارد مترمكعب آب را در مصرف بخش كشاورزي تا افق 1411 كاهش دهيم. ميزان ناترازي را به 105ميليارد مترمكعب كاهش دهيم و نرخ فرسايش خاك را از 16 تن در هكتار به 13 تن در هكتار كاهش دهيم. اگر مفاد اين سند اجرايي شود، ما ميتوانيم به راحتي از اين بحران عبور كنيم. نزديك به 2 سال از ابلاغ اين سند ميگذرد، مطلقا دولت هيچ گزارشي از عملكرد اين سند ارايه نكرده و بخشهاي قدرتمندي از دولت در وزارت نيرو و جهاد كشاورزي بدشان نميآيد كه دستگاه رسانهاي، خبرنگاران و كنشگران و مردم ما فراموش كنند كه چنين سندي امضا شده تا همچنان بتوانند به همان روشهاي خودشان ادامه دهند و با افتخار كردن به صادرات محصولات كشاورزي، براي خودشان امتیازهایی را به ارمغان بياورند كه بهشدت ميتواند كشور را با تشديد ناپايداري روبه رو كند.
بنابراين بهترين كاري كه شما در رسانه ميتوانيد انجام دهيد به چالش كشيدن وزير كشاورزي و وزير نيرو است كه چرا گزارش عملكردي از اجراي سند ملي امنيت غذايي ارايه نميدهيد؟
منبع اصلي ما كه به آن استناد ميكنيم، وزارت نيرو است. آن چيزي كه وزارت نيرو سال گذشته اعلام كرده و گفته بين 88 تا 92درصد منابع آب تجديدپذير و منابع آب زيرزمينيمان در بخش كشاورزي مصرف ميشود. من در اين چند سالي كه بهطور تخصصي در محيطزيست مينويسم، يادم است از زبان همه اين آدمها، چه در دولتهاي قبلي و چه دولت فعلي ميشنوم.
چرا در تمام اين سالها حداقل براي همين يك مورد هيچ فكري نشد؟
فكر شده است.
چرا پيش از اين سراغ آن نرفتند؟
6 سال تمام در برابر امضاي اين سند مقاومت شد. ما در دولت دوم حسن روحاني ميخواستيم اين سند را امضا كنيم، اما زيربار نرفتند و گفتند اگر اين كار را انجام دهيم در انتخابات 1400 شكست ميخوريم و خبر هم نداشتند كه اصلا هيچكدام از كانديداهايشان را تاييد نميكنند. اما به هرحال مقاومت بسيار جدي است. پول و سود فراواني به جيب كساني كه در كار صادرات محصولات كشاورزي هستند، ميرود و آنها لابي پرقدرتي دارند. آنهايي كه به دنبال طرحهاي انتقال آب و سدسازي و توسعه كشاورزي هستند، تمام رزق و روزيشان در اين است كه اين سند اجرا نشود.
شما تصور كنيد اگر اين سند بخواهد امضا شود و مطابق اين سند، بين 5/6 تا 7 ميليارد مترمكعب در سال بايد صرفهجويي شود و ديگر هيچ بهانهاي براي وزارت نيرو، ساخت سد، آبشيرينكن و طرحهاي انتقال آب وجود ندارد. يعني ميلياردها همت پول را از دست اينها ميخواهي بيرون بكشي و همچنين در هلدينگهاي گسترده و مافيايي كشاورزي، تمام شركتهايي كه در كار ساخت مصاديق كشاورزي هستند بايد كارشان را متوقف كنند. خب معلوم است كه مقاومت ميكنند و نميگذارند و لابيهاي قدرتمندشان سعي ميكنند قانون را دور بزنند. همانطور كه در مورد سند ملي امنيت غذايي كمتر ديدم، گزارشي منتشر كنيد و دستگاههاي مسوول را مورد بازخواست قرار دهيد كه چرا گزارش عملكرد نميدهند؟ دو سال از اجراي سند ميگذرد. اصلا خداوكيلي خودتان اين سند را خواندهايد؟
واقعيت خير. به شما دروغ نميگويم.
ميبينيد؟ آنچنان اين مافيا پرقدرت عمل ميكند كه حتي شما كه سالها در حوزه محيط زيست فعاليت ميكنيد از جزييات وجود سند ملي امنيت غذايي آگاه نيستيد و اين مشكل بزرگ ماست.
فكر ميكنيد چطور ميتوانيد اين مشكل را مرتفع كنيم و خوشبين باشيم تا 1411 همهچيز خوب است؟
بايد از وزير جهاد كشاورزي، رييس كميسيون كشاورزي، رييس فراكسيون محيطزيست مجلس، رييس سازمان محيطزيست، وزير نيرو وقت بگيريد و بپرسيد چرا اين سند اجرا نميشود؟ سندي كه در صحن مشروطه در مقابل روساي آن ابلاغ شده چرا اجرا نميشود؟ اين يك سوال ساده را جواب دهيد. سند را براي ننوشتن و اجرا نكردن كه امضا نكرديد؟ بالاخره قلم و امضاي رييسجمهور اين مملكت حرمت دارد؛ چرا اجرايش نكرديد؟ به عنوان يك خبرنگار و رسانه همين سوال ساده را بپرسيد.
حتما. سوال آخرم اين است كه اگر ما خوشبين باشيم از همين امسال اين سند كليد بخورد، ميتوانيم واقعا اميدوار باشيم كه سال 1411 نه، 1413 به همان شرايط ايدهآلي كه بايد داشته باشيم، برسيم؟ يعني گير ما همان سند است؟
شرايط ايدهآل شرايطي است كه ناترازي به صفر برسد. الان كه ما داريم با هم صحبت ميكنيم ناترازي 5/152ميليارد مترمكعب است. در اين سند گفته شده كه در افق 1411 اين به 105 ميليارد مترمكعب ميرسد. ولي همچنان 105 ميليارد مترمكعب ما ناترازي داريم. اما براي اولينبار بعد از انقلاب يك گام بلند برداشته ميشود و آن اينكه اگر بتوانيم 30 ميليارد مترمكعب مصرف آب را در بخش كشاورزي كم كنيم، گام بسيار بلندي است و بسيار اميدبخش و باعث ميشود به سمت ارتقاي تكنولوژي كشاورزي و افزايش توليد برويم و يكبار براي هميشه با روشهاي سنتي و غرقآبي خداحافظي كنيم.