گروه اجتماعي
تهران ديروز باز هم لرزيد. حوالي ساعت 7 و 18 دقيقه صبح با زلزلهاي به قدرت 3.3 در عمق 6 كيلومتري زمين در محدوده صفادشت در غرب پايتخت. 11 روز قبل هم، غرب شهر لرزيده بود؛ حوالي ساعت 9 شب با ارتعاشات زلزلهاي به قدرت 4 در عمق 8 كيلومتري زمينهاي دشت ماهدشت در مرز دو شهر تهران و كرج. بعد از اين زلزله، پژوهشگاه بينالمللي زلزلهشناسي با صدور اطلاعيهاي ضمن هشدار درباره قابليت وقوع زمين لرزهاي با بزرگاي بيش از 6.5 در منطقه گسلي ماهدشت استان البرز و تاثير زلزله ماهدشت استان البرز بر گسلهاي مجاور اعلام كرد: «براي اين زمينلرزه، هيچگونه پيشلرزه يا پسلرزه ثبت شده توسط مركز ملي شبكه لرزهنگاري باند پهن پژوهشگاه گزارش نشده است. اين زمينلرزه روي زون گسلي اشتهارد، ماهدشت -جنوب كرج كه به صورت ساختاري شرقي-غربي، از گسل ايپك در استان قزوين (محل وقوع زمينلرزه ۱۳۴۱ بوئينزهرا با بزرگاي ۷.۲) تا شرق تهران گسترش دارد، بهوقوع پيوسته است. براساس نظر كارشناسان اين پژوهشگاه، اين سامانه گسلي ارتباط ساختاري مستقيمي با گسل شمال تهران ندارد، اگرچه خود اين سامانه قابليت توليد زمينلرزه بزرگ و مخرب در كرج و تهران را داراست. براساس نقشه لرزهخيزي ثبت شده در 20 سال گذشته در اين منطقه، فعاليت لرزهاي اين زون گسلي كاملا قابل مشاهده است. زمينلرزه ۱۳۹۶ ملارد با بزرگاي ۵.۲ در فاصله ۱۵ كيلومتري جنوب شرق اين زمينلرزه رخ داده است. درخصوص امكان تاثير اين زمينلرزه بر گسلهاي مجاور و وقوع زمينلرزهاي بزرگتر در منطقه، براساس شواهد علمي اظهارنظري نميتوان كرد، اما همانطور كه پيشتر نيز عنوان شد، زون گسلي مسبب اين زمينلرزه، قابليت ايجاد زمينلرزه بزرگ با بزرگاي بيش از ۶,۵ را دارد.»
روز 24 اسفند پارسال هم، دو زمينلرزه پياپي در فاصله ساعات 2 تا 4 بامداد، جوادآباد تهران را لرزاند؛ زلزلههايي با قدرت 3 الي 3.3 و در اعماق 8 الي 9 كيلومتري زمين در جنوب تهران.
وقوع سه زمينلرزه در غرب و جنوب پايتخت، آنهم به فاصله كمتر از دو ماه، كارشناسان زلزلهشناسي را واداشته كه درباره تغييرات و تحركات لايههاي زمين شناختي در اين محدوده، بيش از گذشته صحبت كنند. يكي ديگر از دلايل گفتهها و گفتوگوهاي مفصلتر اين كارشناسان درباره خطر وقوع زمين لرزههاي مهيب در پايتخت، تاثير زمينلرزه ويرانگر سوم ارديبهشت در 40 كيلومتري شهر استانبول است؛ زمين لرزهاي با قدرت 6.2 و در عمق 10 كيلومتري زمين كه بيش از 230 مصدوم داشت، اما دليل ديگر اين صحبتها، نگراني بابت تداوم ساخت و ساز بيرويه و خارج از استاندارد و بدون توجه به نقشه گسلهاست كه متخصصان زلزلهشناسي را به هشدارهاي مكرر واداشته است. اخبار رسمي نشان ميدهد كه از ابتداي امسال تا صبح ديروز، در مناطق مختلفي از استانهاي تهران، اصفهان، بوشهر، قم، يزد، كرمان، چهارمحال و بختياري، فارس، البرز، مازندران و سمنان زمين لرزههاي خفيف تا متوسط رخ داده است.
علي بيتاللهي، عضو هيات علمي مركز تحقيقات راه، مسكن و شهرسازي يكي از كارشناساني است كه در گفتوگو با «اعتماد» درباره تاثير زمينلرزه 5 ارديبهشت استانبول بر ايران، ميزان مقاومت پايتخت در برابر زمينلرزههاي پرقدرت و وضعيت لايههاي زمينشناختي پيوسته در نوار زاگرس و البرز توضيح ميدهد. بيتاللهي، بعد از زمينلرزه 4 ريشتري 13 ارديبهشت دشت ماهدشت هم هشدار داده بود كه گسل اين منطقه، يك گسل شناخته شده و فعال است اگرچه كه زمين لرزه 13 ارديبهشت، تخريب و خسارت جدي ايجاد نكرده اما لازم است كه با توجه به نتايج مطالعات حريم گسل ماهدشت، ساخت ساختمانهاي مهم و بلندمرتبه در اين محدودهها ممنوع شده و حتي ساخت ساختمانهايي با تعداد ساكنان كم هم مشمول سختگيريهاي بيشتر باشد.
اين كارشناس، بعد از زمينلرزه 3.3 ريشتري جوادآباد تهران (24 اسفند 1403) هم با تاكيد بر اينكه زلزلهاي با اين بزرگا، مخرب محسوب نميشود، هشدار داده بود كه اين لرزهها، نشانه فعال بودن گسلهاي تهران و گواهي درباره امكان بروز زلزلههاي به مراتب مخربتر است، چون يكي از علائم بارز فعاليت گسلها و شاخص قابل اندازهگيري براي تشخيص فعاليت آنها، رخداد «خردلرزهها» است.
با وجود اين هشدارها و همچنين با وجود ابراز نگرانيهاي مكرر واحد مديريت بحران شهر تهران درباره ميزان مقاومت كمتر از 50درصدي پايتخت در برابر زمينلرزههاي پرقدرت، اخباري كه درباره تداوم ساخت هتل 30 طبقه ولنجك روي گسل شمال تهران ميشنويم و همچنين مهر تاييدي كه از سوي رييس شوراي شهر تهران بر ساخت اين هتل ميخورد و درنهايت، سكوت قواي سهگانه در برابر خطري كه جان هزاران انسان را در همين منطقه محدود تهديد ميكند، نشان ميدهد كه همچون همه اين سالها، هشدارها و حرفهاي كارشناسان، آخرين جملههايي است كه توسط دولتها شنيده ميشود.
زمين لرزهاي كه ظهر (تاريخ زلزله) در استانبول رخ داد، چه تاثيري در ايران به عنوان همسايه شرقي خواهد داشت؟
از نظر لرزه زمين ساختي، در نگاهي به نقشه ناحيهاي كشورهاي ايران و تركيه، ميبينيم كه امتداد شمالغربي زاگرس با چرخشي به سمت غرب، موجب ايجاد گسلهاي بزرگ در تركيه با راستاي شرقي غربي شده است. راستاي اين گسلها به سمت ايران، چرخش شمال غرب/ جنوبشرق است كه در واقع همان منطقه زاگرس را شامل ميشود. به خاطر داريم كه زلزله بزرگ ازگله كرمانشاه (تاريخ) در امتداد گسل پيشاني كوهستان زاگرس رخ داد. در ناحيه آذربايجان غربي به سمت مرز تركيه، روند اين گسلها با چرخشي به سمت غرب تركيه و شهرهاي پرجمعيتي مثل استانبول امتداد پيدا ميكند. اين چرخش هم، ناشي از حركت صفحهاي است كه هم در لرزهخيزي ايران و هم در لرزهخيزي تركيه بهشدت تاثيرگذار شده است. بنابراين در جواب سوال شما، از ديدگاه ناحيهاي بايد گفت كه محدوده تحت تاثير اين زلزله، از هم گسسته نيست بلكه محدوده تجمع تنش است كه مدتي بعد از زلزله كرمانشاه، زمين لرزه پرقدرت و وحشتناكي هم در شهرهاي البيستان و پازارجيك استان قهرمان مرش تركيه رخ داد و ظهر (تاريخ ارديبهشت امسال) هم زمين لرزهاي با بزرگاي 6.2 در جنوب استانبول و در وسط درياي مرمره اتفاق افتاد. يادمان باشد كه امتداد اين گسل از مجاورت شهر استانبول ميتواند زمين لرزههاي بزرگتري حتي زلزلههاي بزرگتر از 7 را هم ايجاد كند كه با توجه به تعداد بسيار زياد جمعيت ساكن در اين شهر و همچنين، گستردگي بافتهاي فرسوده در استانبول، فاجعهاي مشابه يك زلزله مورد انتظار براي تهران رقم خواهد خورد. بنابراين، محدوده گسلها و وقوع زلزله، معرف وجود يك تنش تكتونيكي گسترده، هم در غرب ايران و هم در تركيه است و اين ارتباط و تاثيرگذاري، كاملا مشهود است.
استانبول از سال 2007 سيستمهاي هشدار سريع را فعال و راهاندازي كرده و امروز 500 ايستگاه اين سامانه در شهر استانبول فعال است در حالي كه با توجه به ميزان خطرپذيري تهران، پايتخت تاكنون چنين سامانهاي نداشته و قرار است امسال، 50 ايستگاه سامانه هشدار سريع در تهران فعال شود در حالي كه معلوم نيست چه زماني شبكههايي همچون برق و مترو به اين سامانه متصل خواهند شد. آيا چنين اقدامات پيشگيرانهاي در كاهش تلفات و خسارات زلزله تاثير دارد يا وقتي در مورد زلزله حرف ميزنيم، با يك حادثه طبيعي مواجهيم كه با وجود تمام پيشگيريها، خسارات و مرگ و مير خواهد داشت؟
اقدامات پيشگيرانه زلزله با محور پيش بيني و هشدار زودهنگام و پاسخ سريع، شامل دو ساز و كار مجزاست. آنچه به عنوان اقدامات پيشگيرانه نجاتبخش، مدنظر است، سامانه هشدار سريع است كه با توجه به زمان وقوع زلزله و انعكاس امواج و ارتعاشات به عنوان نشانههاي هشدار، فرصت براي فرار ساكنان ساختمانهاي كم ارتفاع فراهم كرده و همچنين، امكان توقف فعاليت سامانه و زيرساختهايي همچون شبكه گاز يا خطوط ريلي هم ميسر ميشود. بنابراين، سامانه هشدار سريع با رويكرد امكانپذير شدن اقدامات پيشگيرانه در ثانيههاي قبل از امواج مخرب زلزله راهاندازي ميشود. اين سامانه در برخي كشورها ايجاد شده و در برخي كشورها هم با توجه به خصوصيات لرزهاي منطقه، ميتواند بسيار مفيد باشد چون اين فرصت زماني هرچند كوتاه، حداقل براي زمينلرزههاي پرقدرت يا زلزلههاي منجر به سونامي و حتي زمين لرزههايي در فواصل جغرافيايي دورتر، يك اقدام پيشگيرانه موثر محسوب ميشود و بنابراين، يك اقدام مفيد است. اما بايد در نظر داشت كه هر چقدر فاصله زلزله از يك كلانشهر مثل تهران دورتر باشد، اثرات تخريبي كمتري دارد اما هرچه فاصله زلزله به يك مركز جمعيتي بزرگ مثل تهران، كمتر و نزديكتر باشد، فاصله زماني هشدار سريع حتي به كمتر از 5 ثانيه ميرسد كه ميتوان گفت در اين فاصله زماني، با توجه به قدرت زمين لرزه، هيچ اقدامي ممكن نيست. اما شهر استانبول به سامانه پاسخ سريع هم مجهز است كه اين سامانه با توجه به تعدد ايستگاههاي شتابنگاشتي، امكان شناسايي مكانهاي با تخريب گسترده را براي مديران بحران فراهم ميكند. در مجموع ميتوان گفت كه تجهيز شهرها به اين سامانهها يك اقدام مثبت است ولي در نهايت، تاثيري در كاهش خسارت زلزله ندارند و باعث نجات جان انسانها يا مانع از تخريب ساختمانها نميشوند چون ساختمان، قادر به فرار از زلزله نيست و در زمينلرزه پرقدرت تخريب ميشود. ولي فعاليت سامانههاي هشدار سريع ميتواند كمك كند كه در همان چند ثانيه، شبكههاي انتقال سوخت و حركت قطارها متوقف شود مشروط به اينكه مديران اين شبكهها هم آموزش كافي ببينند تا با اين سامانهها بتوانند عوارض ناشي از زلزله را كاهش بدهند اما در نهايت، ساختمان غير مقاوم و ضعيف حتي با وجود فعاليت اين سامانهها، قادر به مقاومت در برابر زلزله نيست و اين سامانهها باعث كاهش خسارات زلزله به ساختمانهاي ضعيف نخواهد شد. رويكرد اصلي و ضروري براي كاهش خسارات جاني و مالي در كشور ما چيست؟ آنچه زلزله را به يك پديده دهشتناك و ترسناك تبديل ميكند، تخريب ساختمان و آوار اين تخريب و جان دادن انسان زير چنين آواري است. اگر ساختمانها مقاوم باشند، زلزله هيچ تلفات جاني نخواهد داشت و بنابراين، وقوع زمينلرزه در منطقه سكونت چادرنشينها، هيچ آواري به جا نميگذارد و هيچ انساني در اين منطقه نميميرد. اصل پيشگيري لرزهاي در تمام كشورهاي پيشرفته مثل ژاپن، مقاومسازي سازههاست و شاهديم كه در زمينلرزههاي پرقدرت در ژاپن، ترسي از فروريزش ساختمان نيست بابت مقاومت سازها، اطمينان كافي وجود دارد و البته مقاومت ساختمانها در زمينلرزههاي پرقدرت ژاپن هم اثبات شده است. بنابراين، مهمترين رويكرد موثر در كاهش خسارت و تلفات زلزلهها، ساخت و ساز اصولي و مقاوم در برابر زمين لرزه است. در زلزله ازگله كرمانشاه و در بعضي خيابانهاي سرپل ذهاب، شاهد بوديم كه ساختمانهاي يك طرف خيابان، بهطور كامل تخريب شده بود ولي ساختمانهاي طرف ديگر همين خيابان، به دليل رعايت اصول و آييننامههاي ساخت و ساز، سرپا بودند كه البته من هم تمام اين موارد را ثبت كردم. سامانههاي موثر در كاهش خسارات يا نمايش مناطق دچار خسارت گسترده با هدف هدايت گروههاي امداد و نجات هم البته بايد در كنار آموزش همگاني درباره نقاط ايمن شهر يا جا نمايي كم خطر در منازل و تمرين اين آموزهها فعال باشد.
چند روز قبل، رييس سازمان حفاظت محيط زيست هشدار داد كه 30 استان كشور دچار درجات خفيف تا شديد فرونشست هستند. با توجه به پهنه گسلي گسترده در كشور، آيا فرونشست ميتواند خطر زمينلرزه را تسريع كرده يا شدت زمينلرزه را افزايش بدهد؟
من در بررسيهايي كه داشتم، رابطه آماري و عددي بين وقوع و شدت زمين لرزهها با تشديد پديده فرونشست نديدم. دليل نبود اين ارتباط اين است كه كانون زمين لرزهها در اعماق 10 يا 15 يا 20 كيلومتري است در حالي كه فرونشست ناشي از افت سطح آب زيرزميني، در عمق 50 يا 100 يا 200 متري زمين اتفاق ميافتد. البته ممكن است در برخي نقاط دچار فرونشست، زلزله اتفاق بيفتد ولي به اين معنا نيست كه فرونشست موجب رخداد زلزله باشد چه بسا كه اگر در اين مناطق، فرونشست نباشد، زلزله ناشي از فعاليت گسل رخ خواهد داد. بنابراين، رابطه مستقيم و اثبات شدهاي بين فرونشست زمين و زلزله وجود ندارد و من هم در مقالات و مطالعات هيچ حدس و گماني درباره ارتباط وقوع زلزله در مناطق دچار فرونشست نديدم و حتي هيچ دليل قانعكنندهاي هم درباره وقوع زلزله به دليل فرونشست وجود ندارد. اما من به سوال شما از زاويه ديگري جواب ميدهم و ميگويم كه وقوع فرونشست زمين، ريسك زلزله را افزايش ميدهد چون با وقوع فرونشست در پهنه محيطهاي شهري و روستايي، ساختمانها ترك ميخورند و شكاف برميدارند. ما موارد فرونشست را ثبت كرديم و گزارش داديم و گفتيم كه هر آنچه از ترك و شكافهاي عجيب در آثار تاريخي و در نقاط مختلف كشور و در اصفهان و مشهد و جنوب تهران و ورامين و سمنان و يزد و استان فارس و اقصي نقاط كشور مشاهده ميكنيم، ناشي از فرونشست زمين است. ترك خوردگي پي و ديوارههاي ساختمانها بر اثر فرونشست زمين و استمرار انتقال تنش فرونشست به ساختمانها و مستحدثات و تخريب و شكاف و تركهاي جزيي در زيربنا و فونداسيون بناها، حتما باعث تضعيف ساختمانها ميشود و زلزلهاي با قدرت متوسط، ميتواند همين ساختمانهاي تضعيف شده را بهطور كامل تخريب كند. بنابراين وقتي ميگوييم فرونشست، ريسك زلزله را افزايش ميدهد، به اين معناست كه چون فرونشست، آسيبپذيري ساختمان را افزايش داده و درجه مقاومت ساختمانها را كاهش ميدهد، وقوع يك زلزله كوچكتر هم ميتواند براي اين محيط و اين گستره خسارتبار باشد چون به دنبال افزايش درجه آسيبپذيري مستحدثات، ريسك لرزهاي اين ناحيه هم افزايش مييابد و از اين منظر، ارتباط فرونشست زمين و زمينلرزه، كاملا واضح و قابل اثبات است. نكته مهم اين است كه اثر فرونشستي زمين، فقط متوجه يك ساختمان نيست بلكه يك اثر ناحيهاي است. من توجه شما را به پهنه فرونشستي جنوب تهران جلب ميكنم. طول اين پهنه بيش از 70 كيلومتر و عرض اين پهنه حدود 30 كيلومتر است. روي اين پهنه فرونشستي در جنوب تهران، بيش از 3 ميليون نفر ساكن هستند. وقتي از 3 ميليون نفر جمعيت ساكن صحبت ميكنيم به اين معناست كه در اين محدوده، بهطور ميانگين حدود يك ميليون واحد مسكوني در معرض خسارات نمايان يا پنهان فرونشست است و تضعيف ساختمانها در اين محدوده به معناي ضعف سازهاي در يك ناحيه است و زلزله هم يك ناحيه را تحت تاثير قرار ميدهد. بنابراين، زلزلهاي با شدت متوسط در اين ناحيه، براي همين ساختمانهايي كه قرار بوده در مقابل زلزلههاي با شدت بالا مقاوم باشند هم، يك زلزله خطرناك محسوب ميشود. بنابراين، فرونشست، ريسك لرزهاي را بالا ميبرد و آسيبپذيريهاي ناشي از زلزلهها را افزايش خواهد داد.
بعد از زلزله استانبول، شاهد وقوع زمين لرزه در شهرهاي مختلف ايران هستيم. دليل وقوع اين زمين لرزهها همان نوار متصل لرزه خيزي در ايران و تركيه است؟
از ديدگاه بررسيهاي ناحيهاي و لرزهزمين ساخت ناحيهاي، محدودهاي كه تحت تنش قرار ميگيرد در اثر حركت سپر عربي است كه هم صفحه آناتولي و تركيه و هم ايران را تحت تنش قرار داده و فعال شدن گسلهاي زاگرس و البرز ناشي از فشارش اين سپر به سمت شمال است. بنابراين، در مقياس ناحيهاي، ميتوان منشأ تنش تكتونيكي اين دو ناحيه را يكسان در نظر گرفت. البته از سمت ايران حركت صفحه هند به سمت شمال هم در قسمتهاي شرقي ايران تنشهاي تكتونيكي و زلزلههاي بزرگي ايجاد ميكند كه البته جدا از نوار زاگرس و البرز است. در مجموع زلزلههاي متعددي كه در اين يك ماه در امتداد نوار زاگرس و البرز و همچنين در تركيه شاهد بوديم، پيام واضحي دارند؛ منطقه مذكور در معرض يك تنش تكتونيكي است و زلزلهها، نمودي از اين تنش هستند و ميتوان گفت كه منشأ تنش در اين دو منطقه هم كمابيش يكسان است. من از زلزله خسارت بار 2023 تركيه مثال ميزنم كه 6 سال بعد از زلزله مهيب كرمانشاه رخ داد. پس اين نواحي از نظر ژنتيكي، لرزهاي و زمينشناختي، تقريبا در معرض يك تنش مشابه قرار ميگيرند اما شكستگي ناحيه و جابهجايي گسلها، بسته به نوع توزيع تنش و حتي زمان، متفاوت خواهد بود اما ميتوانيم ارتباط در سطح و مقياس ناحيهاي در اين نوار را تاييد كنيم.
بنابراين، اگر اين نوار پيوسته، دچار تنش شده، بايد در نيمه اول سال در ايران منتظر زمينلرزههاي پياپي باشيم؟
بله. اين تنش، بدون توقف است. فشاري كه از سمت جنوب و جنوب غربي ايران به صفحه ايران وارد ميشود، روند مستمر و دايمي است اما آزاد شدن اين تنش تكتونيكي كه همانا، شكستگي لايههاي زمين و رخداد زلزله است، ممكن است با وقفههايي همراه باشد به اين معنا كه اين نيرو در لايههاي دروني زمين انباشته ميشود بدون اينكه زمين لرزهاي از خود نشان دهد و به محض وقوع گسيختگي در مرز انباشت اين انرژي و تنش، زلزلههاي مهيب و گاه متوسط و خفيف رخ ميدهند. بنابراين، تنش در اين ناحيه دايمي است ولي ممكن است در بازههاي زماني، سكون لرزهاي يا رخداد متعدد زلزلهها را شاهد باشيم اما در هر حال، اين وضع، روند طبيعي از رژيم لرزهخيزي ناحيه ايران ماست.