• 1404 شنبه 27 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6045 -
  • 1404 شنبه 27 ارديبهشت

الزامات نرم‌افزاري كنسرسيوم غني‌سازي؟!

نصرت‌الله تاجيك

برنامه هسته‌اي ايران با دلايل و اهداف سياسي از جايگاه اصلي خودش منحرف و به عنوان موضوعي در هماوردها و احتلافات سياسي، امتياز‌گيري و مشخصا تضعيف حكومت و سوزاندن اهرم‌هاي قدرتش و كاهش قدرت و جايگاه ژئوپليتيكي ايران بروز و ظهور پيدا و حاشيه بر متن غلبه كرده است! يكي از حاشيه‌ها ايده‌هاي فراواني است كه براي بازگرداندن اين برنامه به بستر اصلي مطرح مي‌شود، اما چون اهداف شفافي در وراي رويارويي با اين برنامه وجود ندارد، لذا با تعدد و انجماد ايده‌ها روبه‌رو هستيم! به‌طور مثال در روزهاي اخير، انتشار گزارشي در نيويورك ‌تايمز كه مدعي شده ايران پيشنهاد تشكيل كنسرسيومي مشترك با كشورهاي عربي حاشيه جنوبي خليج‌فارس براي غني‌سازي اورانيوم را مطرح كرده و در ساير رسانه‌ها نيز مطرح شد، واكنش‌هايي را در فضاي تحليل سياسي و رسانه‌اي برانگيخته است. هرچند تاكنون هيچ منبع رسمي و ايراني چنين پيشنهادي را تاييد نكرده است، اما صرف مطرح شدن اين ايده، از منظر ايده‌پردازي و تحليل نظري، فرصتي براي بررسي و تامل فراهم مي‌كند تا به جنبه‌هاي مختلف اين موضوع و كلا برخورد دوگانه غرب با برنامه هسته‌اي ايران بپردازيم. در حال حاضر، ايده‌هاي مختلفي پيرامون كاهش سطح يا دامنه غني‌سازي، توقف آن يا تعيين تكليف ذخاير فعلي يا طراحي مدل‌هاي نظارتي جديد در حال مطرح شدن است و ايده كنسرسيوم نيز در همين چارچوب قابل ارزيابي است. با اين تفاوت كه برخلاف برخي طرح‌ها كه از سوي موسسات فني يا علمي مطرح مي‌شوند، اين‌گونه ايده‌ها عمدتا ريشه در محافل سياسي داشته و اغلب از سوي سياست‌ورزان به عنوان راهكاري براي خروج از بن‌بست‌هاي مذاكراتي ارايه مي‌شوند، نه به عنوان ابتكاري فني و تخصصي از سوي كارشناسان هسته‌اي براي همكاري‌هاي علمي فني و مشترك منطقه‌اي. نگاهي به پيشينه طرح‌هاي مشابه نشان مي‌دهد كه اين‌گونه پيشنهادات معمولا سرنوشت روشني نداشته‌اند و بيشتر در سطح ايده‌هاي زيبا و نظري باقي مانده‌اند كه هر از چندي در صدر خبرها قرار مي‌گيرند، اما راهي به عرصه اجرا نمي‌برند. به همين دليل، ارزيابي عملياتي بودن اين ايده‌ها همواره با ترديد همراه است. 
مساله مهم اما اين است كه خود مفهوم كنسرسيوم، به‌ويژه در حوزه‌اي به ‌شدت حساس چون فناوري هسته‌اي، مستلزم حدي از روابط اعتمادآميز و همكاري‌هاي منطقه‌اي است؛ در حالي كه منطقه خليج‌فارس حتي در ساده‌ترين مسائل از همكاري‌هاي زيست ‌محيطي گرفته تا تعاملات علمي فاقد هرگونه تجربه همكاري پايدار و موثر ميان بازيگران اصلي است.  بنابراين چگونه مي‌توان از شكل‌گيري يك كنسرسيوم هسته‌اي سخن گفت، آن هم در فضايي كه تعاملات غيرسياسي و غيرفني نيز به حداقل ممكن رسيده‌اند. حتي اگر فرض كنيم ايده تشكيل كنسرسيوم هسته‌اي ميان ايران و برخي كشورهاي منطقه جدي باشد، همچنان با موانع ساختاري و امنيتي متعددي روبه‌رو خواهيم بود. كنسرسيوم در ذات خود نيازمند انسجام، هماهنگي و اعتماد متقابل است كه در شرايط فعلي منطقه خليج‌فارس به ‌سختي مي‌توان از تحقق آن سخن گفت.
دو ويژگي اساسي و در عين حال چالش‌برانگيز براي هرگونه كنسرسيوم هسته‌اي قابل شناسايي است: نخست، مساله امنيت فرآيند و حفاظت از اطلاعات و تاسيسات است. در منطقه‌اي با تنوع شديد گرايش‌هاي سياسي و امنيتي، نزديكي‌ها و دوري‌هاي آشكار نسبت به قدرت‌هاي خارجي و رقابت‌هاي ژئوپليتيكي شديد، حفاظت از تاسيسات هسته‌اي مشترك با استانداردهاي بين‌المللي امنيتي، به امري دشوار و شايد غيرممكن تبديل مي‌شود. اگر كوچك‌ترين اختلال يا نشت اطلاعاتي رخ دهد، تبعات سياسي و امنيتي آن مي‌تواند به سرعت كل پروژه را متوقف كند. دوم، مكانيسم راستي‌آزمايي و نظارت بين‌المللي است. تجربه نشان داده است كه كشورهاي مختلف، برداشت‌هاي متفاوتي از مفهوم راستي‌آزمايي و سازوكارهاي آن دارند. برخي كشورها ممكن است نظارت‌هاي سخت‌گيرانه آژانس بين‌المللي انرژي اتمي را بپذيرند، در حالي كه برخي ديگر نسبت به ميزان مداخله خارجي يا سطح افشاي اطلاعات حساسيت‌هاي جدي دارند . همين تفاوت ديدگاه‌ها، سازوكار اجرايي و توافق بر چارچوب نظارتي را به مانعي عمده بدل مي‌كند و در اينجا اسراييل و روابطش با اعراب نكته مهم و اساسي است.
گذشته از اين پيچيدگي‌ها، منطقه هنوز از روابط حداقلي ميان كشورهاي اصلي رنج مي‌برد. در فقدان مناسبات سياسي، اجتماعي، فرهنگي و امنيتي پايدار، چگونه مي‌توان انتظار داشت كه يك همكاري استراتژيك در حوزه‌اي به حساسيت فناوري هسته‌اي شكل بگيرد؟ بي‌اعتمادي ميان بازيگران منطقه‌اي به حدي بالاست كه حتي توافق بر اصول اوليه مشاركت نيز محل مناقشه خواهد بود. حتي اگر پيشنهاد شود چنين كنسرسيومي با كشورهاي اروپايي نظير آلمان، فرانسه يا بريتانيا تشكيل شود، باز هم همين موانع پابرجاست. تجربه تعاملات ايران و اروپا در سال‌هاي اخير، به‌ويژه پس از خروج امريكا از برجام نشان داده است كه نه تنها اراده سياسي كافي براي پيشبرد همكاري‌هاي پايدار وجود ندارد، بلكه حتي در ساده‌ترين سطوح، مثل تعيين قالب مذاكرات، اختلافات عمده‌اي مشاهده مي‌شود. براي مثال، زماني كه آلمان پيشنهاد گفت‌وگوي دوجانبه را مطرح مي‌كند، ديگر اعضاي اروپايي آن را در سطح جلسه‌اي عمومي تقليل مي‌دهند، بدون چارچوب مشخص براي گفت‌وگو. بنابراين، فقدان نگاه مشترك، بي‌اعتمادي متقابل و نبود روابط سازمان‌يافته و پايدار، همچنان مهم‌ترين موانع تحقق ايده‌هايي چون كنسرسيوم غني‌سازي به شمار مي‌روند.
يكي ديگر از مشكلات اساسي در مسير تحقق ايده‌هايي چون تشكيل كنسرسيوم هسته‌اي ميان ايران و كشورهاي منطقه، نبود زيرساخت علمي و ارتباطات دانشگاهي ميان شمال و جنوب آبراه خليج‌فارس است. تاكنون هيچ شبكه سازمان‌يافته‌اي براي تبادل علمي، پروژه‌هاي تحقيقاتي مشترك يا همكاري‌هاي دانشگاهي در زمينه‌هاي مختلف، حتي موضوعاتي بسيار پايه‌تر مانند محيط زيست، آلودگي آب‌هاي خليج‌فارس يا مديريت منابع طبيعي، ميان اين كشورها شكل نگرفته است. حال چگونه مي‌توان انتظار داشت در شرايطي كه براي مسائل اوليه نيز همكاري وجود ندارد، پروژه‌اي به حساسيت فناوري هسته‌اي، آن هم در قالب كنسرسيوم عملياتي شود؟ نكته ديگري كه بايد در نظر گرفت، ابهام و سردرگمي در سياست خارجي امريكا به‌ويژه در دوره ترامپ است. مواضع متناقض رييس‌جمهور امريكا و اعضاي كابينه‌اش، هيچ‌گاه چارچوب شفافي از انتظارات يا خط‌مشي مشخصي ارايه ندادند. اينكه آيا هدف صرفا جلوگيري از دستيابي ايران به سلاح هسته‌اي است يا فراتر از آن، نوعي محدودسازي گسترده در عرصه فناوري هسته‌اي با ناديده گرفتن حقوق مشروع ايران طبق ان‌پي‌تي؟ تناقض‌ها در گفتار و رفتار امريكا باعث شده مسير هرگونه توافق يا ابتكار منطقه‌اي از ابتدا مبهم باشد. حتي اگر فرض كنيم ايده كنسرسيوم مورد توافق اوليه قرار گيرد، باز هم بايد توجه داشت كه هنوز در مرحله پيشابحث هستيم، چراكه مقدمات همكاري همچنان فراهم نشده است. به بيان روشن‌تر، تا زماني كه اعتمادسازي، روابط علمي و تعاملات حداقلي شكل نگرفته، طرح ايده‌هايي چون كنسرسيوم بيشتر رنگ و بوي تبليغاتي يا آكادميك دارد تا راهبردي و اجرايي.
از سوي ديگر، تمركز صرف بر برنامه هسته‌اي ايران در منطقه خليج‌فارس، نوعي تقليل‌گرايي نادرست است. كشورهاي ديگر منطقه، در چارچوب پادمان و با همكاري قدرت‌هاي جهاني، برنامه‌هاي هسته‌اي خود را توسعه داده‌اند، بدون آنكه با فشارهاي گسترده بين‌المللي مواجه شوند. اين در حالي است كه تنها ايران با محدوديت‌هاي يك‌جانبه و فشارهاي شديد روبه‌رو است. اين برخورد گزينشي نه تنها بي‌اعتمادي را عميق‌تر مي‌كند، بلكه هرگونه ابتكار مشترك منطقه‌اي را از پيش عقيم مي‌سازد. اگر دغدغه واقعي قدرت‌هاي غربي، به‌ويژه امريكا، جلوگيري از اشاعه سلاح هسته‌اي در منطقه است، راه‌حل اصولي بازگشت به ايده خاورميانه عاري از سلاح‌هاي هسته‌اي است. ايده‌اي كه سابقه‌اي ديرينه در مذاكرات بين‌المللي دارد، اما به دليل استثنا شدن برخي كشورها، از جمله اسراييل، هرگز به سرانجام نرسيده است. رفتارهاي ترامپ نيز اين تناقض را آشكارتر كرد. او در سفرهاي منطقه‌اي خود، تمركز را بر فروش تسليحات، جذب سرمايه‌گذاري و انتقال فناوري به كشورهاي منطقه قرار داد، اما زماني كه پاي ايران به ميان مي‌آمد، گفتمانش به عدم اشاعه و تهديدهاي امنيتي تغيير مي‌كند. اين دوگانگي نشان مي‌دهد دغدغه واقعي واشنگتن مهار يكجانبه ايران است، نه تقويت ساختارهاي امنيتي جمعي در منطقه.
بنابراين، اگرچه ايده كنسرسيوم در ظاهر جذاب و خلاقانه به‌نظر برسد، اما در غياب پيش‌نيازهاي بنيادين، نه تنها عملياتي نخواهد شد، بلكه مي‌تواند موجب تعميق شكاف‌هاي سياسي و امنيتي موجود نيز شود. اجراي چنين ايده‌هايي نيازمند بلوغ ديپلماتيك، ساختارهاي همكاري پايدار و اعتماد متقابل است؛ مولفه‌هايي كه در حال حاضر در منطقه خليج‌فارس يا در تعامل ايران با غرب، به‌طور جدي دچار نقصانند. پس در تحليل نهايي بايد اذعان داشت كه هر گونه ابتكار منطقه‌اي در حوزه انرژي هسته‌اي، نظير كنسرسيوم، نيازمند وجود زيرساخت‌هاي نرم‌افزاري و سخت‌افزاري مشخصي است كه در حال حاضر به‌ روشني در منطقه ما غايب است. منظور از زيرساخت‌هاي نرم‌افزاري، شبكه‌اي از اعتماد متقابل، تعاملات ديپلماتيك پايدار، سازوكارهاي حل‌وفصل اختلافات و به‌ويژه نهادهاي منطقه‌اي با قدرت اجرايي موثر است. در سطح سخت‌افزاري نيز نبود پيوندهاي اقتصادي، صنعتي و امنيتي معنادار ميان كشورهاي منطقه، مانعي بزرگ در برابر هر نوع پروژه مشترك از جمله موضوعي حساس و فني همچون غني‌سازي اورانيوم است. در همين حال، نقش‌آفريني امريكا، به‌ويژه در دوره ترامپ، نه تنها كمكي به حل اين معضلات نكرد، بلكه بر شدت بحران‌ها افزود. ترامپ بارها به‌ صراحت اعلام كرد برخي كشورهاي منطقه خواهان حمله نظامي امريكا به ايران هستند. چنين اظهاراتي، به‌ جاي كاهش تنش، عملا به شكاف بيشتر ميان بازيگران منطقه‌اي دامن مي‌زند و فضا را براي گفت‌وگوهاي معنادار هر چه بيشتر مسموم كرد. علاوه بر آن، شواهد متعددي وجود دارد كه نشان مي‌دهد برخي كشورهاي عربي حاشيه خليج‌فارس نه تنها از توافق هسته‌اي برجام حمايت نكردند، بلكه حتي در تلاش براي تضعيف آن نقش‌آفريني كردند؛ اقداماتي كه بي‌اعتمادي را در روند مذاكرات تشديد كرد. با در نظر گرفتن همه اين موارد، نمي‌توان انتظار داشت كه ايده تشكيل كنسرسيوم هسته‌اي به اين زودي‌ها يا بدون پيش‌شرط‌هاي اساسي به سرانجام برسد. براي حركت به سوي چنين هدفي، ابتدا بايد گام‌هاي اساسي در جهت رفع بي‌اعتمادي، توسعه همكاري‌هاي علمي و فناورانه و ايجاد نهادهاي منطقه‌اي مستقل و قدرتمند برداشته شود. تنها در اين صورت است كه فضاي لازم براي گفت‌وگو، مذاكره و همكاري پيرامون فناوري هسته‌اي فراهم مي‌آيد و ايده‌هايي مانند كنسرسيوم مي‌توانند رنگ واقعيت به خود بگيرند. ان‌شاءالله!
ديپلمات بازنشسته و استاندار پيشين

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون