تنشزايي عربستان و آينده ايران در نظم نوين منطقهاي
سيدمهرداد بنيهاشمي كهنگي
در هفتههاي اخير، تحركات پررنگ ديپلماتيك عربستان سعودي در حوزه خليج فارس و فراتر از آن، بار ديگر گمانهزنيها درباره بازتعريف نظم امنيتي منطقه را به راه انداخته است. عربستان، با تكيه بر ديپلماسي فعال و سرمايهگذاريهاي سنگين در حوزههاي نظامي و اقتصادي، تلاش دارد جايگاه خود را به عنوان يك بازيگر محوري در تحولات منطقه تثبيت كند. در كنار سفرهاي مقامهاي سعودي به شرق آسيا و اروپا، نقش پررنگ اين كشور در نشستهاي امنيتي و مذاكرات چندجانبه، شائبه شكلگيري يك صفبندي جديد را تقويت كرده است. در همين چارچوب، سفر اخير محمد بنسلمان به چين و انعقاد چند توافقنامه همكاري استراتژيك، نشان از گرايش فزاينده عربستان به شرق دارد؛ گرايشي كه در جهت كاهش وابستگي به ايالات متحده و ايجاد موازنهاي جديد در روابط بينالمللي تعبير ميشود. همچنين، تحركات نظامي اين كشور در يمن و افزايش خريد تسليحات پيشرفته از شركتهاي اروپايي، بيانگر ميل فزاينده اين كشور به ايفاي نقشي مستقل در تحولات منطقهاي است. اين تحركات در حالي رخ ميدهد كه پرونده هستهاي ايران به نقطهاي از ركود و بلاتكليفي رسيده و تهران هنوز نتوانسته جايگاه پيشبرندهاي در ترتيبات جديد منطقهاي پيدا كند. عربستان، با استفاده از نفوذ مالي، ديپلماسي انرژي و روابط گسترده با بازيگران بينالمللي، بهدنبال تثبيت رهبري خود در منطقهاي است كه سالها دستخوش بيثباتي بوده. حضور پررنگ در اجلاس شوراي همكاري خليج فارس و سازمانهاي بينالمللي، از جمله نمونههاي اين سياست فعال است. افزون بر آن، رياض با بهرهگيري از روايتسازيهاي رسانهاي و قدرت نرم، در تلاش است تا چهرهاي نوين از خود به عنوان پيشگام توسعه و صلح در منطقه ارايه دهد. در حالي كه با دستاني ديگر، پروژههاي تسليحاتي عظيم، مشاركت در رقابتهاي تسليحاتي منطقهاي و حمايتهاي آشكار و پنهان از گروههاي نيابتي را پيش ميبرد.
اين سياست دوگانه عربستان، تصوير پيچيدهاي از آينده امنيت منطقهاي به دست ميدهد كه ايران بايد نسبت به آن هوشيارانه واكنش نشان دهد. ايران اما، همچنان درگير بحرانهاي مزمن دروني، تضادهاي ساختاري سياست خارجي و تحريمهاي فرسايشي است؛ عاملي كه قدرت مانور منطقهاياش را كاهش داده و رقبا را در موقعيت تهاجميتري قرار داده است. اگر تهران نتواند در اين فضاي متغير به بازتعريف نقش خود بپردازد، خطر حذف تدريجي از معادلات بزرگ امنيتي دور از انتظار نيست. اين مساله بهويژه در ارتباط با ترتيبات جديد امنيتي در خليج فارس و موضوعات حساس نظير امنيت انرژي، حملونقل دريايي و همكاريهاي منطقهاي حائز اهميت است.
از سوي ديگر، تمايل برخي كشورهاي عربي به عاديسازي روابط با اسراييل و تلاش براي پيوستن به طرحهاي جديد امنيتي با حمايت امريكا، نشانهاي از دور شدن منطقه از ترتيبات سنتي و ورود به فاز جديدي از بلوكبنديهاي ژئوپليتيكي است. در اين وضعيت، نقشآفريني ايران تنها با بازانديشي راهبردي در اصول تعامل منطقهاي امكانپذير است.
در چنين شرايطي، گره زدن امنيت منطقه تنها به پرونده هستهاي يا تعامل با شرق كافي نيست. ايران بايد از سياستهاي صرفا تدافعي عبور كند و به سمت سياست خارجي فعال، هوشمند و چندلايه حركت كند؛ سياستي كه منافع ملي را در چارچوب يك واقعبيني ديپلماتيك بازتعريف كند. اتخاذ ديپلماسي اقتصادي، بازنگري در اتحادهاي منطقهاي و كاهش تنشهاي غيرضروري، گامهايي اساسي براي بازگشت ايران به جايگاه مناسب در معادلات منطقهاي خواهد بود.