• 1404 سه‌شنبه 30 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6048 -
  • 1404 سه‌شنبه 30 ارديبهشت

بلاتكليفي پيكر شهرام شاهرختاش با گذشت يك هفته

شاعر «خواب‌هاي فلزي» هنوز در خاك آرام نگرفته

با وجود گذشت نزديك به يك هفته از انتشار خبر درگذشت شهرام شاهرختاش، پيكر او هنوز به خاك سپرده نشده است. در گزارش كوتاهي كه به اين موضوع مي‌پردازد، ايسنا از اعظم كيان‌افراز، مدير نشر افراز كه مجموعه كامل اشعار شهرام شاهرختاش را منتشر كرده، نقل كرده است: «چهارشنبه كه خبر درگذشت شهرام شاهرختاش را به ايسنا دادم، نمي‌دانستم مراحل اداري و... كفن‌ودفن اينقدر پروسه سختي باشد. تا شنبه و يكشنبه، سه‌بار رفت‌وآمد به پزشكي قانوني كهريزك، كلانتري و نهادهاي ديگر لازم بود تا بتوانيم پيكر را تحويل بگيريم.
از اين بخش بگذريم.
اما آنچه مهم‌تر است: از همان لحظه اول، پيگير بودم كه ايشان در قطعه نام‌آوران آرام گيرد؛ هم براي نامش و هم براي اينكه شاهرختاش در تمام زندگي‌اش درويش‌وار زيست، چيزي نيندوخت، چيزي نخواست.
در اتاقي كوچك و بدون كمترين امكاناتي زير پله زندگي مي‌كرد... حالا هم كه نيست، قبرهاي قطعه‌هاي جديد، سه ‌طبقه‌اند و...
اين سرنوشت نهايي شاعري است كه نيم‌قرن، بي‌هياهو، براي فرهنگ اين سرزمين نوشت؛ مزاري بي‌سنگ.
بعد از تماس‌هاي بسيار و پيگيري، نهايتا شنبه صبح معاونت فرهنگي وزارت ارشاد نامه را صادر كرد. البته پيش‌تر گفتند كه شوراي شهر براي دفن در قطعه نام‌آوران قانون تازه‌اي گذاشته: داشتن نشان درجه‌ يك فرهنگي- هنري، جايزه دولتي يا امثال آن. با كلي توضيح كه شاهرختاش شاعر پيشكسوتي است، بيش از پنجاه سال كار فرهنگي كرده و با همراهي و پيگيري برخي، نامه را دادند و نامه را گرفتيم.
اما بعد از چندين ‌بار پيگيري، شوراي شهر گفت چون هيچ‌ كدام از شروط مصوب را ندارد و نامه وزارتخانه هم به ‌تنهايي كافي نيست، نمي‌توانند مجوز دفن در قطعه نام‌آوران را صادر كنند. مهندس مربوطه نامه را ديده و رد كرده كه ضميمه نامه فقط مجموعه كامل اشعارشان و كتاب‌هايش است و مدارك ديگر مثل جايزه دولتي و نشان درجه‌ يك هنري - ‌فرهنگي و... نيست.
گفتم او از معدود بازماندگان نسل طلايي شعر معاصر بود، از دهه چهل در فردوسي و آيندگان نقد مي‌نوشت، سال‌ها در همين خاك ماند، نه رفت، نه حمايتي خواست، نه سهمي مطالبه كرد و كسي را اينجا ندارد و...
فقط حالا، در مرگ، دو متر خاك مي‌خواهد كه آن هم دريغ مي‌شود؟! پاسخ دفتر شوراي شهر اين بود: قانون است. حق‌وناحق مي‌شود! گفتم: استثنا وجود دارد. و مگر مرگ بزرگان اين خاك خودش استثنا نيست؟
اگر دادن دو متر خاك به شهرام شاهرختاش و هر نويسنده و شاعري كه براي فرهنگ و هنر اين ملك قدمي برداشته و قلمي زده، «حق‌وناحق» را در اين مملكت به هم مي‌ريزد، پس واي به حال اين نظم و خاك و قانون.
در اين چند روزه هم به هر كس فكر كنيد و عقلم رسيده، زنگ زدم و همچنان بي‌وقفه پيگير و منتظر كه بشود و جنازه شاعر هم بلاتكليف.»
سهميه گور من براي آن پيرمرد يا خودتان
اكبر ميرجعفري، شاعر نيز در اين زمينه نوشته است: 
«شوراي شهر تهران عزيز
سلام
من نشان درجه ‌يك هنري دارم. پس اگر به اعتبار اين نشان، قبري در گورستاني به بنده تعلق مي‌گيرد، آن را بدهيد به پيرمرد شاعري كه چند روز است جنازه‌اش بر زمين مانده است. اگر هم تا آن زمان جوانمردي پيدا شد و پيكر آن مرد را به گور سپرد، سهميه گور من باشد براي خودتان. اصلا يكي از بستگانتان را در آن چال كنيد.
جنازه مرا ببريد پشت آبادي زادگاهم زير خاك كنيد. همانجا كه قبرستاني نيست و زمينش مفت است.
وزارت ارشاد ايران كهن
خدمت شما هم سلام
ظاهرا اگر دو يا سه نفر از دارندگان نشان درجه‌ يك، در حق شخصي ثالث شهادت دهند كه او مستحق نشان درجه ‌يك است، به او هم همين درجه را تقديم مي‌كنيد. همين امروز اگر ده نفر شهادت دهند كه شهرام شاهرختاش لايق نشان درجه‌ يك است، به او اين نشان را مي‌بخشيد تا مشكل در خاك رفتنش حل شود؟
زندگي سخت است؛ توقع داشتم مرگ ابتداي آسايش باشد، اما مي‌بينيد كه چنين نيست.
پيكر شهرام شاهرختاش يك هفته است كه در سردخانه‌هاي شهر سرگردان است. زني كه با او نسبتي خوني ندارد، همت كرده است تا او را با احترام راهي خانه ابدي كند، اما تا اين لحظه نتوانسته است. كاش بتواند، كاش مي‌توانستيم كمكش كنيم.»
اين هم يك خاطره براي پايان خوش: 
چند سال پيش رفته بودم وزارت ارشاد. در زمان [...] رفته بودم دفتر ايشان كه كار بيمه يكي از پيشكسوتان شعر و ادبيات را پيگير باشم. مي‌خواستم آقاي [...] دستوري دهد و مشكل را حل كند.
مسوول دفتر آقاي [...] از من پرسيد: 
-آن بنده‌ خدا چند سال دارد؟ (منظورش همان پيشكسوتي بود كه مشكل بيمه داشت.) 
گفتم: حدودا هفتاد سال.
مسوول دفتر [...] پوزخندي زد و گفت: ماشين اسقاطي رو كه بيمه نمي‌كنن!
او درست مي‌گفت؛ بيمه به افراد مسن تعلق نمي‌گيرد. فقط مي‌گويم: «كاش پوزخند نمي‌زد. كاش اين تلخي را به زهر نيشخند نمي‌آغشت!» شهرام شاهرختاش متولد سال ۱۳۲۷، از شاعران و منتقداني بود كه از دهه‌ ۴۰ شروع به فعاليت كرد و نقدهاي بسياري از او در مطبوعات و مجله‌هاي آن زمان از جمله مجله‌ «آيندگان» و «فردوسي» منتشر شد. اين شاعر اولين كتاب شعرش را در سال ۱۳۴۶ با نام «خواب‌هاي فلزي» منتشر كرد. «شهر دشوار حنجره‌ها» (۱۳۴۸)، «فصل غليظ گيسو» (۱۳۵۰)، «از اين درياي ناپيدا كرانه» و «دست بر پيشاني ايام» (۱۳۸۶) نيز ديگر كتاب‌هاي شعر منتشر شده او هستند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون