تغييرات آرام در ميدان پرهياهو
سجاد سالك
مسعود پزشكيان از چه الگوي سياستي براي پيشبرد امور استفاده ميكند؟
فهم رفتار مسعود پزشكيان به عنوان چهاردهمين رييسجمهور ايران، شايد در نگاه اول كار سخت و پيچيدهاي به نظر بيايد. مدل رفتار، سبك گفتار و مدل بهبودخواهياش با پيشينيان خود بسيار متفاوت است و اين فرضيه را به ذهن متبادر ميكند كه گويي هنوز به متد منسجم و مشخصي براي توسعه كشور نرسيده است.
اما در اين ارزيابي شتاب نبايد كرد. اگر به مجموعه سخنان پزشكيان در ايام تبليغات انتخاباتي و همچنين مجموعه رفتارش طي ماههاي گذشته با دقت نظر كنيم، به يك منظومه منسجم و الگوهاي رفتاري تكرارپذير ميتوانيم دست پيدا كنيم كه شايد براي برخي ناظران شيرين و دلچسب نباشد اما سرفصلهاي مشخصي دارد و شايد اگر تحليلگري در جستوجوي مفهوم وفاق از نگاه پزشكيان باشد، از اين رئوس بتواند به چارچوب وفاق تا حدي دست پيدا كند. پزشكيان كارش را در انتخابات با يك جمله محوري شروع كرد: «دعوا نكنيم.» پس از انتخابات نيز صورتبندي جديدي از عبارت دعوا نكنيم، ارايه داد و از مفهوم وفاق پردهبرداري كرد. در چارچوب وفاق، پزشكيان به ائتلافسازي روي آورد، تلاش كرد اصولگرايان ميانه را با تغييرات موردنظرش همراه كند و در اين ميانه اگر با گزندي مواجه شد از پاسخگويي به حملات اجتناب كرد.
وقتي به مشي رفتاري پزشكيان نگاهي مياندازيم ميبينيم كه:
1- وي به طور مستمر از بهبود وضع موجود صحبت ميكند اما شتاب و عجلهاي در اجراي تحولات مدنظرش ندارد، بلكه ترجيح ميدهد با آرامش، صبوري و حفظ چارچوبها تحولات موردنظرش را رقم بزند.
2- پزشكيان به وضوح راديكال گريز است. از تندروي پرهيز دارد و در تمام عمر سياسياش به اعتدال شهره بوده است و اكنون مجموعهاي از نيروهاي سياسي با گرايشهاي مختلف فكري را دور خود جمع كرده كه شايد يكدست نباشند و نظر حاميان اصلاحطلبش را نيز جلب نكرده باشد اما كسي در ميانه روي اين نيروها ترديد ندارد.
3- تحولخواهي پزشكيان، همراه با اجماعسازي است. تمام تلاش وي اين بوده كه پروژههاي اصلاحي را با همراهسازي و متقاعدسازي مخالفان پيش ببرد. در اين متد، اجراي ايدههايش به كندي پيش ميرود اما وقتي به نتيجه برسد، كمترين كارشكني را به همراه داشته و نظر منتقدان منصفش را جلب ميكند. رفع فيلترينگ واتساپ و تصويب پالرمو در شورايي كه اكثريت هر دو با منتقدان وي بود و شروع مذاكره غيرمستقيم با ايالاتمتحده (با كمترين سنگاندازي) جزو شاهكارهاي وي در اجماعسازي محسوب ميشود. 4- پزشكيان قدمهاي كوچكي بر ميدارد و به واسطه همين گامهاي كوچك در ماههاي گذشته بارها زير تيغ اتهام حاميانش قرار گرفته است. از اين مدل چه خوشمان بيايد و چه نيايد بايد اذعان كرد، قدمهاي كوچك رو به جلوي پزشكيان محكم، مطمئن و تا حد زيادي برگشتناپذير بوده است. چه فايده اگر گامهاي بلندي بردارد و سپس به واسطه فشار رقيب ناچار شود چند گام عقبنشيني كند؟ در سالهاي گذشته بارها و بارها شاديهاي پرخروش پيشرويهاي اصلاحطلبانه را شاهد بودهايم كه به ناگاه با عقبنشينيهاي ناگهاني به سرخوردگي و نااميدي حاميان منجر شده است. در تدريجيگرايي به سبك پزشكيان، دولت به پيش ميرود اما نه با هياهو و نه لزوما با سرعتي كه حاميان سياسياش انتظار دارند. 5- پزشكيان علاقهاي به سوت و كف گرفتن از هوادارانش ندارد، حتي در زمان تبليغات انتخاباتي كه نياز به راي مردم داشت حرفهايي نميزد كه شور و شوق حاميان را برانگيخته كند. اساسا مدل بهبودخواهي پزشكيان غيرهيجاني است. همين مدل غيرهيجاني آن را براي خيلي حاميان و ناظران غيرجذاب ميكند. شايد براي اين است دستاوردهايي كه ميتوان يكييكي شماره كرد و به آن باليد، براي برخي حاميان ناكافي جلوه ميكند. 6- پزشكيان دنبال فيگور گرفتن با دستاوردها نيست. علاقهاي هم ندارد موفقيتهايش را در چشم مخالفانش فرو كند. اتفاقا برعكس، دست رقيب را به نشانه پيروزي بالا ميبرد و او را در بردها شريك ميكند. طبيعي است برخي اصلاحطلباني كه سالها از رقبا زخم خوردهاند، چشم انتظار مقابله به مثل هستند اما اين كارها از پزشكيان بر نميآيد. اگر تا اينجا با نگارنده موافق باشيد كه 6 ويژگي فوق جزو اصول رفتاري پزشكيان بوده، بايد اين نكته را اضافه كنم: چارچوبي كه در بالا به آن اشاره شد رويكردي در سياستگذاري عمومي است كه به آن اينكرمانتاليسم يا تدريجيگرايي گفته ميشود و به نظر ميرسد تحولخواهي پزشكيان و تلاش او براي توسعه كشور را ميتوان در چارچوب نظريه تدريجيگرايي فهميد. چارلز ليندبلوم، بنيانگذار اين نظريه خوانده ميشود و اصول ششگانهاي دارد كه تمام رفتار و گفتار سياسي پزشكيان، ترجمان اصولي است كه ليندبلوم بدين شرح مطرح ميكند: 1- احتياط در تصميمگيري سياسي، 2- سازگاري با محيط سياسي، 3- عملگرايي به جاي آرمانگرايي، 4- پرهيز از تغييرات ساختاري، 5- تجربه محوري و برداشتن گامهاي كوچك و مطمئن، 6- تحميل كمترين هزينه و جلب بيشترين حاميان. به اين ترتيب ميتوان گفت مسعود پزشكيان، خواسته يا ناخواسته، امروز پرچمدار اصلاحات و توسعه ايران با رويكرد تدريجيگرايي شده است؛ رويكردي محافظهكار، تنش گريز و قائل به مرحلهبندي براي كسب دستاورد. تدريجيگرايي يا اينكرمانتاليسم يكي از متدهاي كلاسيك در پيشبرد سياستها است كه به ما ميگويد: تصميمگيريهاي سياستي نه از طريق برنامهريزيهاي كلان و آرماني، بلكه از طريق تغيير پايههاي سياسي كوچك و گام به گام به نتيجه ميرسد. در اين مدل كارشكني مخالفان به حداقل ميرسد، جامعه از التهاب دور نگه داشته شده و دوقطبيسازي مهار ميشود. اين مدل خيلي به مذاق جوانان، گروههاي سياسي دوآتشه و طرفداران تغييرات اساسي خوش نميآيد اما دستاوردهاي غيرقابل انكار و قابل شمارشي دارد كه كند اما با صبوري رخ مينماياند. در دنيا ميتوان آنگلا مركل، صدراعظم اسبق آلمان را جزو سياستمداراني دانست كه از تدريجيگرايي الگو گرفته بود، به گونهاي كه گفته ميشود مركل ترجيح ميداد به جاي اجراي اصلاحات ساختاري خاص، تصميمگيريهاي پيچيده را با گامهاي كوچك و محتاطانه حل كند. وي همچنين در عرصههاي مختلف داخلي و در مواجهه با اتحاديه اروپا، اهل مصالحه و ائتلافسازي بود نه تقابل و تحميل اراده و درنهايت اينكه واكنشش به بحرانها و مسائل محتاطانه و با اصلاحات مرحلهاي بود. در ايران اما پزشكيان پرچمدار تدريجيگرايي شده و اكنون مانند يك بندباز ماهر، ناچار به حفظ تعادل در طي كردن مسير است و در اين راه اگر نتواند صبوري و پشتيباني حاميان و انعطافپذيري و همراهي منتقدان را به صورت توأمان حفظ كند، كار سختي در پيش خواهد داشت.
*دانشآموخته سياستگذاري عمومي