• 1404 چهارشنبه 31 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6049 -
  • 1404 چهارشنبه 31 ارديبهشت

روزنامه اعتماد در گفت‌وگو با اميرعلي ابوالفتح بررسي كرد

غني‌سازي صفر؛ جدال رسانه‌اي يا چرخشي ديپلماتيك؟

تاكيد بر ادعاي غني‌سازي صفر صرفا اهرم فشاري عليه ايران با هدف كسب امتياز حداكثري است

حديث روشني

در‌حالي كه گمانه‌زني‌هايي درباره زمان آغاز دور پنجم رايزني‌هاي غيرمستقيم ميان ايران و امريكا مطرح شده، عبور مقامات امريكايي از خطوط قرمز ايران و ادعايشان در باب غني‌سازي صفر درصدي، بار ديگر گفت‌وگوها را وارد مرحله‌‌ پيچيده‌تري كرده است. در همين چارچوب، گروهي از ناظران معتقدند ادعاهاي متناقض مطرح‌شده از سوي امريكايي‌ها، رسانه‌هاي غربي را به بازيگراني فعال در جهت‌دهي به افكار عمومي و شكل‌دهي به انتظارات طرفين بدل كرده است. وقتي استيو ويتكاف، مسوول تيم مذاكره‌كننده امريكايي طي اظهاراتي مداخله‌جويانه به جاي آنكه پشت ميز مذاكره خواسته‌هاي ايالات‌متحده را طرح كند و منتظر پاسخ و طرح پيشنهادي تهران باشد به راحتي در برابر لنز دوربين رسانه‌ها ادعاي غني‌سازي صفر درصدي را مطرح كرده و با علم به اينكه مي‌داند اين گزاره بخشي از خط قرمز ايران است، مدعي مي‌شود كه تهران حتي حق غني‌سازي يك‌درصدي را در خاك خود ندارد، مي‌بايست منتظر پاسخ تند ايران نيز باشد، به همين دليل نيز عباس عراقچي، وزير امور خارجه كشورمان بسان ويتكاف در برابر دوربين رسانه‌ها از عدم آگاهي نماينده تيم امريكايي از واقعيت‌هاي حاكم گفته و صراحتا تاكيد مي‌كند كه غني‌سازي در خاك ايران ادامه خواهد يافت.

مجيد تخت‌روانچي، عضو هيات مذاكره‌كننده ايراني نيز در گفت‌وگويي علني با اشاره به غيرقابل‌ چشم‌پوشي بودن مساله غني‌سازي براي ايران، تاكيد دارد كه تهران پيش‌تر اعلام كرد بوده كه اگر امريكا بر غني‌سازي صفر درصدي اصرار داشته باشد، اين مذاكرات از ابتدا نيز سرانجامي نخواهد داشت. اين كنش و واكنش‌ها كه حالا و بعد از دور چهارم رايزني‌ها به جاي اتاق‌هاي بسته و پشت ميز مذاكرات در برابر رسانه‌ها اوج گرفته موجب شده گروهي از ناظران مدعي شوند كه در صورتي كه ايالات‌متحده با توسل به ديپلماسي عمومي و نه رسمي تلاش داشته باشد تا از فضاي حاكم فرصت‌سازي كند، رايزني‌ها ممكن است بي‌نتيجه بماند. ايران از آغاز رايزني‌هاي غيرمستقيم با ايالات‌متحده همواره غني‌سازي را خط قرمز و گزاره‌اي غيرقابل‌مذاكره تلقي كرده، هر چند بر آمادگي خود جهت راستي‌آزمايي تاكيد داشته است. از همين رو شماري از تحليلگران هشدار مي‌دهند كه بازي رسانه‌اي و رويكرد دوگانه امريكا و خواسته‌هاي حداكثري اين بازيگر نه تنها احتمال رسيدن به توافق را كاهش مي‌دهد، بلكه ريسك از دست رفتن روزنه‌اي براي توافق را افزايش داده است. به ادعاي اين گروه از نگاه تهران، توقف كامل غني‌سازي، حتي موقت، به معناي از دست دادن اصلي‌ترين اهرم فشار اين كشور در ازاي وعده‌هاي نامطمئن واشنگتن است؛ بازيگري كه پيش‌تر با خروج يكجانبه از برجام نشان داد كه چندان قابل اعتماد نيست. حال در چنين فضاي مبهم و پرتنشي، متغيرهايي چون مواضع تازه و ادعايي واشنگتن و مخالفت علني و رسمي تهران با زيادي‌خواهي امريكا، آينده دور پنجم رايزني‌ها و فراتر از آن تداوم گفت‌وگوها را در هاله‌اي از ابهام قرار داده است. به همين بهانه روزنامه اعتماد با هدف ارزيابي چشم‌انداز گفت‌وگوها و بررسي سناريوهاي محتمل در صورت شكست رايزني‌ها، با اميرعلي ابوالفتح، كارشناس مسائل امريكا، گفت‌وگو كرده است. ابوالفتح ضمن اشاره به تشديد اختلافات اخير ميان تهران و واشنگتن، تاكيد مي‌كند كه علي‌رغم پيچيدگي‌هاي حاكم، هنوز مي‌توان به تحقق توافق اميدوار بود. به باور او، در صورت شكست كامل مذاكرات نيز، بروز درگيري نظامي، آخرين سناريويي است كه مي‌توان آن را پيش‌بيني كرد. مشروح اين گفت‌وگو در ادامه مي‌آيد:

 

باتوجه به تشديد مواضع مقامات امريكايي، به‌ويژه استيو ويتكاف، رييس هيات مذاكره‌كننده ايران، در شرايطي كه چهار دور گفت‌وگوي غيرمستقيم ميان تهران و واشنگتن برگزار شده و هنوز زمان برگزاري دور پنجم مشخص نيست، ارزيابي شما از وضعيت كنوني رايزني‌ها چگونه است؟ همچنين اين روند كه مذاكرات از اتاق‌هاي محرمانه به فضاي رسانه‌اي كشيده شده، چه معنايي دارد و چه پيامدهايي مي‌تواند به دنبال داشته باشد؟

در تحليل مواضع طرفين به ‌ويژه امريكا، به نظر مي‌رسد طرف‌هاي امريكايي تلاش مي‌كنند از اهرم رسانه براي اعمال فشار رواني بر ايران استفاده كنند. احتمالا تحليل ادعايي آنها اين است كه در ايران، انتظار براي رسيدن به توافق به ‌دليل فشارهاي اقتصادي بالاست؛ به‌ ويژه در شرايطي كه جامعه با مشكلات معيشتي روبه‌رو است، از همين رو تصور مي‌كنند ايران درنهايت چاره‌اي جز پذيرش مطالبات امريكا نخواهد داشت. يا به دليل همين وضعيت اقتصادي، بيم از بروز يك درگيري نظامي، ايران را به پذيرش برخي خواسته‌هاي طرف مقابل وادار مي‌كند، به همين دليل، چنين اظهاراتي در رسانه‌ها مطرح مي‌شود تا فضاي داخلي ايران را تحت‌تاثير قرار دهند و هيات ايراني را وادار به عقب‌نشيني از مواضع خود كنند. با اين حال، بايد درنظر داشت كه در چهارمين دور رايزني‌ها كه برگزار شد، اظهاراتي متناقض ازسوي مقامات امريكايي چون شخص ترامپ، ماركو روبيو و حتي آقاي ويتكاف، رييس هيات مذاكره‌كننده امريكا رسانه‌اي شد اما طبق روايت آقاي عراقچي، هيچ‌يك از اين مواضع متناقض پشت ميز مذاكرات به‌ صورت رسمي بيان نشده است. حال آنكه از طرفي ديگر اگر واقعا طرف امريكايي به‌ طور شفاف اعلام كرده بود ايران بايد غني‌سازي را به صفر برساند طبيعتا مذاكرات تا دور چهارم ادامه پيدا نمي‌كرد و در همان مراحل ابتدايي متوقف مي‌شد. در هر حال، بايد منتظر ماند و ديد دور بعدي رايزني‌ها چه زماني برگزار خواهد شد و خروجي آن چه خواهد بود. اگر پس از دور پنجم نيز، همچنان آقاي عراقچي يا سخنگوي وزارت امور خارجه اعلام كنند كه روند مذاكرات مثبت است، گفت‌وگوها رو به جلو پيش مي‌رود و شانس دستيابي به توافق وجود دارد، مي‌توان نتيجه گرفت كه اظهارات تند و غيرسازنده‌اي كه گاه از سوي مقامات امريكايي در رسانه‌ها مطرح مي‌شود، پشت ميز مذاكرات مطرح نشده‌اند و همچنان فضاي گفت‌وگو حفظ شده است. اما اگر پس از پايان دور بعدي، شاهد آن باشيم كه مقامات ايراني اعلام كنند ديگر نمي‌توان رايزني با امريكارا ادامه داد و رسيدن به توافق ممكن نيست، در آن صورت مي‌توان گفت كه طرف امريكايي در عمل نيز بر مواضع سخت‌گيرانه خود پافشاري كرده و طرح‌هاي ادعايي خود را به عنوان گزينه‌هايي پشت ميز مذاكره آورده است. درنهايت بايد درنظر داشت كه نفس مذاكره با چنين كشمكش‌ها و مواضع حداكثري عجين است. هر دو طرف تلاش مي‌كنند سقف خواسته‌هاي خود را بالا ببرند تا در جريان چانه‌زني، بتوانند امتياز بيشتري كسب كنند. بنابراين، موضع‌گيري‌هاي رسانه‌اي امريكا به خودي خود جاي تعجب ندارد؛ مگر اينكه اين مواضع، عينا به فضاي رسمي مذاكرات منتقل شود كه در آن صورت قطعا روند گفت‌وگو با مشكل مواجه خواهد شد.

در بازه زماني بيش از يك هفته پس از دور چهارم مذاكرات، گروهي از ناظران متغيرهاي كليدي را مورد بررسي قرار داده‌اند كه يكي از مهم‌ترين آنها، تور خاورميانه‌اي ترامپ و سفر او به عربستان، قطر و امارات است. برخي تحليلگران معتقدند تشديد مواضع رسانه‌اي واشنگتن مي‌تواند ارتباط مستقيمي با اين ديدارها داشته و امريكا تحت رهبري ترامپ با هدف جلوگيري از آغاز نوعي رقابت هسته‌اي غيرنظامي چنين ادعاهايي را مطرح كرده است. به نظر شما اين فرضيه تا چه اندازه قابل‌تأمل است؟

اول اينكه به باور من، موضع امريكايي‌ها در قبال ايران تغيير چنداني نكرده است. اين مواضعي كه اكنون مطرح مي‌شود، پيش‌تر هم بارها از سوي مقامات مختلف امريكايي بيان شده بود. پيش از اين نيز، آقاي ويتكاف چنين مواضعي را اعلام كرده بود؛ دونالد ترامپ نيز همان خطوط كلي را دنبال مي‌كرد و حتي ماركو روبيو وزير امور خارجه ايالات‌متحده نيز بارها همين ادعاها را تكرار كرده بود، بنابراين نمي‌توان گفت كه سفر اخير ترامپ به خاورميانه، باعث تغيير يا سخت‌تر شدن موضع امريكا شده است. در عين حال، رسانه‌ها مدعي‌اند كه در جريان اين سفر، ترامپ در هر سه كشور قطر، عربستان و امارات، ازسوي مقامات ارشد اين كشورها تحت فشار قرار گرفت تا به توافقي با ايران دست پيدا كند. بنا بر اين گزارش‌ها، سران اين كشورها با توجه به نگراني‌هاي اقتصادي، امنيتي و توسعه‌اي خود، خواهان آن بودند كه ميان ايران و امريكا توافقي حاصل شود. حتي ترامپ خود ادعا كرد كه ايراني‌ها بايد قدردان امير قطر باشند، چراكه رهبري اين بازيگر مانع از وقوع جنگ شده است. آن‌گونه كه برخي رسانه‌ها روايت كرده‌اند، آن‌قدر اين درخواست‌ها و توصيه‌ها در ديدارهاي منطقه‌اي تكرار شده كه ترامپ تصميم گرفته چنين ادعايي را علنا بيان كند. با اين همه، من نشانه‌اي قوي نمي‌بينم كه بخواهم بگويم سفر اخير ترامپ تاثير معناداري چه مثبت و چه منفي بر مواضع امريكا داشته است. همان خطوط كلي و خواسته‌هايي كه امريكايي‌ها پيش‌تر داشتند، همچنان پابرجاست و ادامه دارد. به نظر مي‌رسد سياست امريكا درقبال ايران، فعلا از همان الگوي قبلي پيروي مي‌كند و سفر اخير منطقه‌اي ترامپ، تغييري اساسي در آن ايجاد نكرده است.

باتوجه به گزارش‌هاي ادعايي درباره مواضع تروييكاي اروپايي در نشست پرچالش استانبول كه با حضور نمايندگان ايراني برگزار شد، آيا مي‌توان مدعي شد ميزاني از هماهنگي و هم‌راستايي ميان امريكا و اروپا در ارتباط با ايران وجود دارد؟ در صورت صحت اين فرضيه ادعايي، تا چه اندازه اين هماهنگي مي‌تواند بر مسير و نتايج مذاكرات تاثيرگذار باشد؟

در حال حاضر، اروپايي‌ها از روند مذاكرات ايران و امريكا ناراضي‌اند؛ دليل اصلي اين نارضايتي، كنار گذاشته‌شدن اين گروه از بازيگران از فرآيند مذاكرات و عدم بازتعريف قالب قديمي 1+5 است. به باور آنها، اين وضعيت بيش از هر چيز ناشي از رويكرد دولت ترامپ است. دولت ترامپ اصولا اعتقادي به چندجانبه‌گرايي و كار جمعي ندارد و در مراوداتش با كشورها ترجيح مي‌دهد مستقيما و به‌تنهايي با آنها وارد چالش يا مذاكره شود. اين نگاه صرفا مختص پرونده ايران نيست. در ماجراي اوكراين نيز شاهد بوديم كه حتي خود اوكراين هم عملا در فرآيندهاي اصلي مذاكره‌اي جايگاهي نداشت، چه برسد به كشورهاي اروپايي. اكنون در باره موضوع ايران نيز شرايط به همين شكل است. اروپايي‌ها كه از بازي كنار گذاشته‌ شده‌اند، تلاش دارند با استفاده از اهرم‌هايي مانند مكانيسم ماشه، فشار سياسي‌اي متوجه واشنگتن كنند. از ديد من، اين فشار بيش از آنكه متوجه ايران باشد، متوجه امريكاست، چون ايران اصولا مشكلي با مشاركت كشورهاي اروپايي در روند مذاكرات ندارد. اگر امريكا بپذيرد كه طرف‌هاي اروپايي در گفت‌وگوها حاضر باشند، از نظر تهران مانعي وجود ندارد. بر همين اساس، اروپايي‌ها اميدوارند با تهديد به فعال‌سازي مكانيسم ماشه، ترامپ را ناچار كنند يا به آنها اجازه ورود به ميز مذاكره را بدهد يا دست‌كم مواضع و دغدغه‌هايشان را در باب توافق احتمالي ميان تهران و واشنگتن در نظر بگيرد. با اين حال، اگر بخواهيم واقع‌بينانه نگاه كنيم، به باور من احتمال آنكه اروپا بخواهد در صورت رسيدن ايران و امريكا به توافق، با فعال كردن مكانيسم ماشه همه چيز را بر هم بزند، چندان بالا نيست، چرا‌كه تجربه نشان داده اروپا در مسائل كلان سياسي و امنيتي، درنهايت تابع سياست‌هاي ايالات‌متحده است. ماجراي اوكراين يك نمونه روشن و مهم است. درحالي كه بحران اوكراين براي اروپا مساله‌اي حياتي، حيثيتي و امنيتي لست، زماني كه ترامپ موضع مشخص خود را اعلام كرد، كشورهاي اروپايي چاره‌اي جز تبعيت نداشتند. اكنون نيز در پرونده ايران، به احتمال زياد همين الگو تكرار خواهد شد. اگر توافقي بين تهران و واشنگتن شكل بگيرد، من بعيد مي‌دانم كه اروپا بخواهد آن را به ‌طور كامل به‌هم بزند يا نقش مخرب ايفا كند. البته اين سناريو كاملا منتفي نيست، اما به نظر مي‌رسد كه تهديد به فعال‌سازي مكانيسم ماشه بيشتر كاركردي تاكتيكي دارد؛ به عبارتي، اروپايي‌ها با توسل به اين اهرم، مي‌كوشند دولت ترامپ را تحت فشار قرار دهند تا نقش بيشتري در روند مذاكرات براي آنها قائل شود، يا دست‌كم مواضع‌شان را در متن نهايي توافق لحاظ كند.

باتوجه به ادعاي غني‌سازي صفر درصدي توسط ويتكاف و پافشاري واشنگتن بر اين موضع ادعايي كه خط قرمز ايران بوده و هست، آينده رايزني‌هاي ايران و امريكا را چگونه پيش‌بيني مي‌كنيد؟ در صورتي كه مذاكرات به نتيجه نرسد، چه سناريوهاي احتمالي را محتمل مي‌دانيد؟

من همچنان معتقدم كه احتمال رسيدن به توافق ميان ايران و امريكا بالاست، چراكه مذاكرات از دور اول به دور دوم، سوم و چهارم كشيده شده و اين نشان‌دهنده اراده طرفين براي رسيدن به يك نتيجه است. زماني كه مباحث فني در كانون رايزني‌ها قرار مي‌گيرد و به جزييات پرداخته مي‌شود، خواست و اراده طرفين براي توافق به وضوح روشن است. البته بايد در‌نظر گرفت كه درك ما از توافق، با برداشتي كه امريكايي‌ها از آن دارند، تفاوت‌هايي دارد. همين تفاوت نگاه باعث بروز برخي اختلاف‌ها شده، اما در مجموع من نسبت به حصول توافق خوشبينم. درنهايت، هر دو طرف تا اندازه‌اي از مواضع اوليه خود كوتاه خواهند آمد و به يك نقطه مياني خواهند رسيد. اما اگر توافقي هم حاصل نشود، من معتقد به دوگانه ‌توافق يا جنگ نيستم.به معناي ديگر اين‌گونه نيست كه اگر توافقي به دست نيايد، قطعا گزينه درگيري نظامي جايگزين خواهد شد. حتي اگر گفت‌وگوها به نتيجه نرسد، به احتمال زياد هيچ‌يك از طرفين شكست مذاكرات را اعلام نخواهند كرد. به همين ترتيب، مذاكرات ايران و امريكا ممكن است به‌صورت تدريجي ادامه يابد. فارغ از آن اگر در اين بازه زماني نيز همچنان توافقي حاصل نشود، امريكا به ‌احتمال زياد سياست فشار حداكثري را تشديد خواهد كرد، اما گزينه اقدام نظامي آخرين كارت روي ميز است. حال آنكه ميان عدم توافق و اقدام نظامي، يك مسير طولاني و يك طيف تدريجي از متغيرها وجود دارد؛ امريكا ممكن است ابتدا تحريم‌هاي حداكثري را عليه ايران اعمال كند، يا دارايي‌هاي ايران را توقيف كرده، يا فشارهايي بر حوزه حمل‌ونقل دريايي وارد كند. پس از آن، ممكن است تلاش كند با ايجاد شكاف‌هاي داخلي و فعال‌سازي گسل‌هاي اجتماعي، زمينه فشار از درون را فراهم كند. درنهايت و در صورت شكست اين راهبردها، ممكن است به گزينه نظامي فكر كند. با اين همه در اين ميان، رفتار و رويكرد ايران بسيار تعيين‌كننده خواهد بود. اگر تهران تحت فشار يا در فضاي احساسي، تصميمي چون خروج از «ان‌پي‌تي» يا اعلام رسمي حركت به ‌سوي ساخت سلاح هسته‌اي بگيرد، احتمال تقابل نظامي افزايش پيدا مي‌كند، اما اگر ايران بر مواضع اصولي خود تاكيد كند يعني پايبندي به عدم دستيابي به سلاح هسته‌اي، پرهيز از تهديد يا ماجراجويي و ادامه مسير ديپلماتيك، وقوع جنگ چندان محتمل نخواهد بود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون