• 1404 چهارشنبه 31 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6049 -
  • 1404 چهارشنبه 31 ارديبهشت

نقدي بر فراز و فرود سريالي كه مي‌توانست متفاوت باشد

«آبان»؛ از جسارت تا تسليم شدن به كليشه‌ها

سميرا افتخاري

وقتي نخستين تيزرهاي سريال «آبان» منتشر شد، مخاطبان و منتقدان با كنجكاوي خاصي آن را دنبال كردند. فضاي بصري مدرن، بازيگران شناخته‌شده، لحن تيز و مرموز تريلرها، و مهم‌تر از همه وعده يك داستان «غيرمتعارف» كافي بود تا اين سريال به يكي از مورد انتظارترين آثار جديد پلتفرم نوپاي «شيدا» تبديل شود. تبليغات پرطمطراق و گفت‌وگوهاي عوامل با رسانه‌ها، تصويري از سريالي متفاوت ترسيم مي‌كرد: سريالي كه قرار بود خط‌ قرمزها را جابه‌جا كند و با نگاهي تازه، به مقوله‌هايي چون قدرت، عشق، اخلاق و سقوط بپردازد. و انصافا «آبان» آغاز قدرتمندي داشت. داستان با شخصيتي محوري شكل گرفت كه نه قهرمان بود، نه ضدقهرمان به معناي كلاسيكش. يك مرد جاه‌طلب و بي‌رحم كه اهدافش را بي‌وقفه دنبال مي‌كرد و براي رسيدن به آنها، از زير پا گذاشتن آدم‌ها، روابط انساني، عاطفه و حتي وجدان خود ابايي نداشت. كاراكتري سرد و پيچيده كه در لايه‌هايش هم آسيب بود و هم هوش، هم عطش قدرت و هم زخم‌هاي پنهان. در سوي ديگر، زني قرار داشت كه تمام تصويرش از زندگي، در نقش همسر و مادر معنا مي‌شد. خانه و خانواده براي او نه فقط بستر آرامش، بلكه هويت كاملش بود. اين تقابل بنيادين، پتانسيل ساخت درامي پركشش را در خود داشت. اما آن‌چه در ادامه سريال رخ داد، فاصله‌اي عجيب با آن مقدمه جسورانه داشت. مرد بي‌رحم و كنترل‌گر، در يك چرخش ناگهاني و فاقد زمينه‌سازي، تبديل به عاشقي با چشماني خيس شد؛ آدمي احساساتي كه گذشته‌اش را نه با هزينه، بلكه با چند جمله ساده و پوزش‌طلبانه كنار گذاشت. زن متعهد و وابسته به خانه و خانواده نيز به ناگاه، آنچه سال‌ها برايش معنا داشت را رها كرد و دل به همان مردي سپرد كه عملا پايه‌هاي زندگي‌اش را ويران كرده بود. اين چرخش شخصيتي اگر به‌درستي پرداخته مي‌شد، مي‌توانست بخشي از پيچيدگي داستان باشد، اما مشكل آنجا بود كه سريال نه از منظر روانشناختي و نه روايي، هيچ توجيه معتبري براي اين تغيير مسيرها ارايه نكرد. تحول ناگهاني شخصيت‌ها در «آبان» نه در نتيجه تراكم تجربه‌هاي زيسته، نه تحت فشارهاي دروني يا بيروني، و نه از دل درگيري‌هاي اخلاقي حاصل شده‌اند. آنچه مي‌بينيم، صرفا تغيير جهت‌هاي سطحي و غيرقابل‌باور است كه گويي تنها براي پيش بردن يك ملودرام عامه‌پسند صورت گرفته. به عبارت ديگر، «آبان» از جايي به بعد به جاي تعميق، تن به ساده‌سازي داد. شخصيت‌هايي كه مي‌توانستند حامل پرسش‌هاي تلخ و جدي درباره انسان معاصر، روابط نابرابر و فروپاشي اخلاق در جهان مدرن باشند، تبديل به مهره‌هايي قابل پيش‌بيني در يك بازي تكراري شدند. عده‌اي تلاش كردند دلايل اين افت روايت را به‌ سانسور و مميزي نسبت دهند؛ اما حتي با در نظر گرفتن فشارهاي بيروني، نمي‌توان فراموش كرد كه «آبان» خود انتخاب كرد از نقطه جسارت به عقب بازگردد. آثار بسياري بوده‌اند كه در مواجهه با محدوديت‌ها، راه‌هاي خلاقانه‌اي براي بيان غيرمستقيم يافته‌اند. «آبان» اما ترجيح داد از تنش فاصله بگيرد و به مسير امن‌تري پناه ببرد. گويي تمام جسارتي كه در طراحي اوليه شخصيت‌ها، موقعيت‌ها و فضاي داستاني صرف شده بود، در نيمه راه رها شد تا جايش را به يك فرمول آشنا و مصرف‌شده بدهد.اين تصميم البته تنها از منظر هنري قابل نقد نيست، بلكه از منظر ارتباط با مخاطب نيز آسيب‌زا بود. بسياري از مخاطبان كه در ابتدا با اشتياق و انتظار، قسمت به قسمت سريال را دنبال مي‌كردند، به‌تدريج دلسرد شدند. بازخوردها در فضاي مجازي نشان مي‌دهد كه آن‌چه به عنوان «مسير متفاوت» معرفي شده بود، در نهايت تفاوت چنداني با سريال‌هاي رايج پلتفرم‌ها نداشت. آبان، در حالي به پايان رسيد كه شروعش نويد آغازي ديگر را مي‌داد: آغازي كه قرار بود سنت‌شكني كند، اما در عمل خود را به دست همان سنت‌ها سپرد. در پايان مي‌توان گفت «آبان» نه يك شكست كامل بود و نه يك پيروزي درخشان؛ بلكه نماينده‌اي از آثاري است كه با پتانسيل بالايي آغاز مي‌شوند، اما در فقدان انسجام روايي، عمق رواني و جسارت ادامه‌دار، در دام كليشه‌هايي مي‌افتند كه روزي آمده بودند تا از آنها عبور كنند. و اين، شايد دردناك‌ترين سرنوشت براي سريالي باشد كه مي‌خواست متفاوت باشد.

روزنامه‌نگار

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون