گزارشي اسنادي - پژوهشي - روزنامهنگاري از كنكاش ۴۰۰ساله اروپاييها در آثار باستاني ايران
باستانشناسي ايران اسيري زخم خورده در دست بيگانگان
نه هر پاكيزهرويي پاكزاد است / كه نسل پاك از اصل پاكزادهست (پروين اعتصامي)
اشاره - بر اساس برخي پژوهشهاي تاريخي كه طبق اسناد و سفرنامهنويسيهاست، آغاز دانش «باستانشناسي» به دستور فيليپ سوم پادشاه اسپانيا كليد خورده است. او سفير خود به نام آنتونيو دوگوا را در سال ۱۵۸۶ (۱۰۰۵ه.ق) به دربار شاه عباس صفوي ميفرستد. سفير اسپانيا كه براي نخستينبار آثار باستاني «تخت جمشيد» را در شيراز مشاهده ميكند، از آن در سفرنامه خود مينويسد. بنابراين اين گذر زمان شناخت دانش «باستانشناسي» همچنان تا پس از جنگ جهاني دوم و به سال ۱۹۶۷ (۱۳۴۶ش.) تداوم مييابد، تا اينكه در اسناد ديپلماسي پهلوي دوم كه براي نخستينبار از سال ۱۳۹۸تا ۱۴۰۲ خورشيدي مبادرت به استخراج و مطالعه خطي اسناد فرهنگي ايران از دوره قاجار تا پهلوي اول و دوم تا پايان سال ۱۳۴۶ كردم، مشاهده ميشود برخي باستانشناسان كشورهاي اروپايي از جمله آلمان از آغاز شكلگيري تمدن باستان در ايران و نه چين و مصر خبر ميدهند. باتوجه به اسناد حكومتي ايران، متاسفانه، ما نه تنها از تاريخ معاصر خود و به ويژه در ارتباط روابط دوجانبه و چندجانبه با كشورها، هيچ اطلاعات ارزشمندي نداريم، بلكه با وجود ذخيرهسازي ميليونها برگ اسناد در اداره اسناد وزارت امورخارجه، حتي به لحاظ شناخت از «آثار ملي» خودمان كه يادگار چندين هزار سال فرهنگ ديرپاي ايران و ايرانيان در همه نشيب و فرازهاي تاريخ ما بوده، هنوز از كوچكترين دانش و آگاهي نسبت به خودمان برخوردار نيستيم. درست مانند آنچه برخي كشورهاي اروپايي انگليس، فرانسه، ايتاليا، آلمان و حتي روسيه و امريكا در پژوهشهاي تاريخي بلندمدت خود، از ما شناخت و آگاهي به دست آوردهاند. از همين روي، در اين گزارش اسنادي - پژوهش روزنامهنگاري، خيلي مختصر به برخي از اين اسناد كه در اندك كتابهاي تاريخي ايران هم وجود دارد، اشارهاي كوتاه ميكنيم كه اين آغاز راه زخمخوردگي باستانشناسي ايران به دست بيگانگاني است كه تا به امروز موزههاي تمدن غربي نه تنها از آن بهرههاي اقتصادي از طريق جذب توريست برده و ميبرند، بلكه با هدف گسست و از هم پاشيدگي پيوندهاي ديرينه تاريخي و فرهنگي، مانع از شناخت حقيقت و واقعيت تاريخساز امپراتوريهاي باستاني ايران، ايتاليا، يونان، مصر، چين و... شده و همچنان هم ميشوند.
تحقيقات باستانشناسي ايران در سير زمان
ستوان دوم، منوچهر شجاعي در مقاله «تحقيقات باستانشناسي ايران در سير زمان» كه در مجله «بررسيهاي تاريخي» مجله تاريخ و تحقيقات ايرانشناسي - نشريه ستاد بزرگ ارتشتاران - اداره سوم عمليات در سال ۱۳۴۵ - سال اول شمارههاي (۳-۱) منتشر شده، نوشته است: «در نتيجه يك سلسله عوامل اقتصادي و سياسي پاي ملل دريانورد به ايران بازگرديد. شايد بتوان ادعا كرد راههاي تجارتي كه آسيا را به اروپا وصل ميكردند و كالاي تجارتي كه از راههاي فوقالذكر به اروپا مبادله ميشد، انگيزه اين امر باشد و باعث آن گرديده است كه ايران يك چهارراه سياسي و اقتصادي در قرون گذشته باشد. اولين كشوري كه از راه دريا با كشور ايران بهطور رسمي ارتباط پيدا مينمايد، كشور اسپانيا است كه مقارن با سلطنت شاه عباس بزرگ است. البته ارتباط رسمي مورد توجه است، زيرا جهانگردان مختلف آفريقايي و اروپايي و آسيايي قبلا بهطور غيررسمي به ايران آمده بودند. بنا به دستور فيليپ سوم پادشاه اسپانيا سفيري به نام آنتونيو دوگوا در سال ۱۵۸۶ (۱۰۰۵ه.ق) به دربار شاه عباس بزرگ فرستاده ميشود. دوگوا قسمت عمدهاي از ايران را مورد بازديد قرار ميدهد و در پايان ماموريت شرح مسافرتهاي خود در داخل ايران و وضع سواحل جنوبي ايران را تحت عنوان سياحتنامه به چاپ ميرساند. دوگوا در بازديد از خرابههاي تخت جمشيد يادداشتهايي از چگونگي وضع تاريخي و سابقه آن محل مينگارد كه بسيار مورد توجه محققين اروپايي قرار گرفته و سياحان را به طرف ايران جلب مينمايد. دون گارسيا سيلوا اهل اسپانيا در سال ۱۶۱۹ (۱۰۳۸ ه.ق) به ايران آمده و درباره كتيبههاي تختجمشيد شرحي به يكي از دوستان باستانشناس خود كه در تهيه وسائل مسافرت او را كمك كرده بود، مينويسد و پس از چندي ايران را ترك مينمايد. بعد از وي پيترو دلاواله ايتاليايي در سال ۱۶۲۱ ميلادي (۱۰۴۰ه.ق) به ايران آمده و از روي كتيبههاي ميخي تخت جمشيد نقاشي كرده و آن را به اروپا براي مطالعه ميبرد. ژان شاردن سياح و تاجر فرانسوي نيز كه در سال ۱۶۶۵ ميلادي (۱۰۸۴ ه.ق) براي تجارت الماس از نواحي جنوب شرقي آسيا ديدن ميكرده پس از توقف چندي در هندوستان به ايران آمده و بعد از ۶سال توقف در نقاط مختلف به ويژه اصفهان و شيراز و كرمان در سال ۱۶۷۰ ميلادي (۱۰۸۹ه.ق) به فرانسه مراجعت نموده و پس از چندي مجدداً به ايران باز ميگردد. ورود وي مصادف است با تاجگذاري شاه سليمان سوم كه در مراسم تاجگذاري افتخار حضور داشته است. شاردن پس از چند سال توقف در ايران و بازديد از نقاط مختلف و آشنا شدن با روحيه مردم ايران و آثار مختلف تاريخي به فرانسه مراجعت مينمايد و سياحتنامهاي نيز در اين زمينه به رشته تحرير درميآورد. كومت گالوس در اطراف تخت جمشيد يك گلدان مرمري كشف مينمايد كه بر روي آن به خط ميخي پارسي و خط مصري شرحي نوشته شده بود. چندي بعد يكي ديگر از مستشرقين موسوم به كراستنسن نيبر (باستانشناس و شرقشناس) تشخيص داد كه كتيبهها به سه زبان مختلف نوشته شده است و چنانكه ميدانيم مستشرقين آلماني و فرانسوي و انگليسي دامنه تحقيقات او را ادامه دادهاند، ضمنا تشخيص داده شد كه خطوط كتيبه مركب از ۴۲ علامت است. راولينسون محقق و دانشمند انگليسي پس از چندي كتيبهها را قرائت نمود و با انتشار كتاب كتيبههاي بيستون و صرف و نحو زبان فرس قديم خدمت بزرگي به روشن شدن يك قسمت از تاريخ ايران نمود و نيز توجه دانشمندان اروپايي را بيش از پيش به خود جلب كرد تا آنكه در سال ۱۸۴۰ميلادي (۱۲۵۹ ه.ق) مقدمات اكتشاف از طرف دوشن از نقاشان و عتيقهشناسان فرانسوي و هياتهاي ديگر باستانشناسي به عمل آمد كه پس از يكسال توقف در ايران و زدن گمانههايي در نقاط مختلف تخت جمشيد موفق گرديدند حجاريهايي جالب توجه در قسمتهاي مختلف كشف نمايند و بعد از برداشتن نقشه خرابههاي آن به اروپا بازگشتند. نه سال بعد از دوشن، چرچيل ولفتوس مشتركا در ناحيه شوش شروع به كاوش نمودند. سال بعد ديولافوا و خانمش و بعد از آنها هياتي از مهندسان و باستانشناسان و جغرافيدانان فرانسوي تحت رياست مسيو دومورگان با اجازه انحصاري از دولت ايران مشغول حفريات شدند و خرابههاي قصر داريوش اول و اردشير دوم و خشايار شاه را از خاك بيرون آوردند و در ويرانههاي تاريخي آن نواحي شروع به حفريات نمودند... .» در اينجا لازم به يادآوري است كه روز يكشنبه ۱۶ ديماه ۱۴۰۳ گزارشي تحقيقي درباره هنري راولينسون، مترجم خط ميخي و افسر اطلاعاتي بريتانيا با تيتر «پايان يك فريب» در روزنامه اعتماد منتشر شده كه خوانندگان گرامي براي دريافت آگاهي بيشتر ميتوانند به آن مراجعه كنند.
آثار باستاني ايران
در زمان ناصرالدين شاه قاجار
در همين راستا، خانبابا بياني در جلد دوم كتاب «پنجاه سال تاريخ ايران در دوره ناصري»، درباره تقاضاي دولت فرانسه براي حفريات در شوش و البته با اشاره به نخستين ديدار و گفتوگوي ناصرالدين شاه با مادام ديولافوآ، باستانشناس فرانسوي پرداخته كه بخشي از آن اسناد و گفتوگوها بدين شرح است: «خانبابا بياني ابتدا در مقدمه اين فصل نوشته كه فرانسويها از موقع استفاده كرده آنان نيز درصدد برآمدند از اين جسم نيمهجان سهمي ببرند و چون انگليسها و روسها ديگر چيزي باقي نگذاشته بودند به فكر افتادند كه از آثار باستاني كه در زير خاك هنوز پنهان بود، استفاده نمايند. اين بود كه حفاري را بهانه كرده و از دولت ايران خواستند به اين كار دست بزنند و از اينراه خود را در غارت و چپاول شريك و سهيم سازند. به اين ترتيب بود كه تقاضاي خود را به دولت ايران پيشنهاد كردند و پس از مكاتبات زياد سرانجام با عقد قراردادي به مقصود خود نايل آمدند.»
همچنين وي در ادامه به بخشي از سند تقاضاي اجازه حفريات در شوش براي هيات اكتشافي ديولافوآ - يادداشت از سفارت فرانسه به وزارت امور خارجه، در سال ۱۳۰۱ه.ق اشاره كرده كه بدين شرح است: «مجدداً دوستدار ازجانب دولتجمهوريه فخيمه [فرانسه] مامور گرديدم كه در خصوص حفر و استكشاف خرابه شوشتر از دولت عليه استرخاص نمايم و نيز ضمناً آنجلالمتآب را مطمئن مينمايم كه ماموريت مسيو ديولافوآ مهندس باشي وزارت منافع دولت جمهوريه و موسيو ببن مهندس همانومارت جليله (؟) حفر خرابه شوشتر به هيچوجه منالوجوه به جهت منافع شخصي خودشان نميباشد و دخلي به خيالات واردات آنها ندارد، بلكه ماموريتشان از جمله احكام مخصوص دولتي است و از جانب دولت جمهوريه باين (؟) و دولت جمهوريه فرانسه با كمال ميل منت خواهد داشت از دولت عليه در صورتي كه اعليحضرت قدر قدرت اقدس همايون دامت سلطنته در اين خصوص اجازه عطا فرمايند و اينكه سابقاً از مراسله وزارت امور خارجه دولت فرانسه به جاي خرابه مقابر ذكر شده بود، شك نيست كه سهواً بوده و در آنموقع مقصود همان خرابه است و اين بسي معلوم است كه دولت و ملت نصاري هم (؟) كيش اسلام احترام زياد و اعتبار كلي را راجع به مقابر راجع مينمايند و آن اماكن را شريف و محترم ميدانند و هم دولت جمهوريه فرانسه حاضر است كه پس از مامور شدن چند نفر مهندس مخصوص از جانب دولت عليه ايران و اختيار مامورين كه خود صلاح دانسته مقبره دانيال پيغمبر را كه قريب به شوشتر است اهرام آنجا را تعمير نمايند و مرمت كنند و تتمه آن (پير اميد) را كه شروع در آن شده است به انجام برسانيد و آن خرابه كه مقصود و منظور است و مايل به حفر آن ميباشد ابداً در آنجا مقبره نبوده و نميباشد، بلكه از تعميرات مجوس [زرتشتي] و بناهاي قديم است و هم اگرچه اتفاقاً در بين حفر و استكشاف پارچههاي طلا يا نقره كه در آنمحل پيدا شود خاص دولت عليه است وليكن دولت جمهوريه فخيمه محض حق سبق و پيش حسني محق است كه آن پارچهها را به قيمت طلا و نقره خريداري نمايد و در اين موقع با كمال احترام متمني ميشود... .» سپس، وي در خصوص ديدار مادام ديولافوآ با ناصرالدينشاه قاجار نوشته است: «ديولافوآ پس از كسب اجازه حفاري در شوش به ايران آمد و پس از مسافرت طولاني به تهران رسيد و با وساطت دكتر تولوزان پزشك مخصوص شاه موفق گرديد با همسرش (مولف كتاب) به حضور شاه نايل آيد... همينكه شاه در مقابل ما ايستاد، دكتر تولوزان گفت: چون اعليحضرت اجازه شرفيابي مرحمت فرمودند مادام و موسيو ديولافوآ را به پيشگاه همايوني معرفي ميكنم. اينها هموطنان من هستند كه تازه به تهران وارد شدهاند. شاه با تعجب پرسيد: چطور اين جوان زن است؟ دكتر: بلي اعليحضرتا مادام و موسيو ديولافوآ حامل توصيه از وزارت خارجه فرانسه براي سفير فرانسه تهران هستند و از طرف دوستان من توصيههايي آوردهاند... شاه [خطاب به مادام ديولافوآ سئوالاتي پرسيده است]- كجا ميخواهيد برويد؟ - به اصفهان و شيراز و فيروزآباد و از آنجا به بغداد و بابل و شوش. شاه- شما بايد سالها وقت صرفكنيد آيا طاقت چنين مسافرتي را داريد؟ تصور نميكنم بتوانيد متحمل مشقت اين سفر طولاني بشويد. آيا قبل از آمدن به ايران مسافرت ديگري هم در مشرق زمين كردهايد. - بلي الجزيره و مصر و مراكش را هم ديدهام... .»
سفارت ايران در آلمان- ۱۹۶۷
ايران؛ سرچشمه و منشا عملي تمدن باستان
همچنين در پرونده «مسافرت فرهنگيان آلمان به ايران»، در اداره اسناد وزارت امور خارجه حكومت پهلوي دوم، به آثار باستاني ايران اشاره شده كه بخشي از محتواي آن سند، بدين شرح است: «سفارت شاهنشاهي ايران-كلن، وزارت امور خارجه، 29/10/1346 (۲۵دسامبر۱۹۶۷) -عطف به نامه شماره ۸۶۲۸/۸/۲۹۳۳۷ مورخ 4/10/46 راجع بآقاي دكتر هوگو فيشر باستحضار ميرساند - آقاي دكتر فيشر در تاريخ تمدن ملل باستان از جمله ايران تحقيقاتي دارد و تخصص او هم در همين رشته است و به طوريكه در نامه خود كه رونوشت آن بضميمه است، مينويسد اعتقاد او بر اين است كه منشأ عملي تمدن باستاني از سرزمين ايران سرچشمه گرفته است و نه از چين، بهطوريكه باستانشناس ديگري بنام Needham معتقد است، چون دكتر فيشر در همين رشته تدريس ميكند و بشاگردان تعليم ميدهد كه تمدن اروپا از ايران و مصر بميراث رسيده است و علاقهمند است از نزديك تحقيقاتي در ايران بنمايد و معلومات نظري خود را تكميل كند بنظر ميرسد دعوت از دكتر فيشر از هر جهت مفيد باشد... سفير- سپهبد مظفرمالك»
منبع: كتابخانههاي شماره يك و ايرانشناسي و آرشيو مطبوعات مجلس