وقتي لوكا مودريچ روز شنبه براي آخرين بار از زمين ورزشگاه برنابئو خارج شد، او را به عنوان يك اسطوره رئالمادريد بدرقه كردند. اين هافبك ۳۹ ساله پنجشنبه قبل اعلام كرده بود كه بازي مقابل رئال سوسيداد آخرين بازياش در اين ورزشگاه افسانهاي خواهد بود، چراكه در تابستان از باشگاه جدا ميشود. او همچنين به نظر ميرسد تاييد كرده كه در جام باشگاههاي جهان با فرمت جديد حضور خواهد داشت؛ فرصتي براي آخرين بدرقه با لباس لوس بلانكوس. دستاوردهاي مودريچ طي ۱۳ سال حضورش در رئالمادريد خود گوياي همه چيز است. او مسنترين بازيكن تاريخ باشگاه است، ۵۹۰ بازي انجام داده و انبوهي از جامها را بالاي سر برده است، از جمله چهار قهرماني لاليگا، شش قهرماني ليگ قهرمانان اروپا و دو جام حذفي اسپانيا. در نوامبر ۲۰۲۳، مقالهاي منتشر كرديم كه در آن افراد مختلفي از دوران حرفهاي اين برنده توپ طلا در سال ۲۰۱۸ درباره معناي مودريچ براي خودشان صحبت كردند، آنهم در آستانه بازي پانصدم او براي رئال كه تا آن زمان تنها ۱۴ بازيكن در تاريخ باشگاه به اين عدد رسيده بودند. در حال حاضر تنها هشت نفر بيشتر از او براي رئال بازي كردهاند. ژوزه مورينيو، اولين مربي مودريچ در رئال، يكي از كساني بود كه در آن مقاله صحبت كرد:
«من افتخار ميكنم كه كسي بودم كه براي آوردن مودريچ به رئالمادريد جنگيدم. در اولين بازياش، اولين مدال خود را برد. سوپركاپ اسپانيا مقابل بارسلونا در سال ۲۰۱۲. يازده سال بعد، ۵۰۰ بازي و كلي مدال. تبريك، لوكا.» در ادامه، نگاهي داريم به صحبتهاي ساير همتيميها و مربيان گذشته او و همچنين برخي بازيكنان فعلي رئال پس از انتشار خبر جدايياش...
ايوان راكيتيچ: «دوستي ما فراتر از يك رقابت است»
راكيتيچ، دوست صميمي مودريچ، ۸۴ بازي كنار او در تيم ملي كرواسي انجام داده است. اين دو تيمشان را به فينال جام جهاني ۲۰۱۸ رساندند. او همچنين ۲۵بار در مقابل مودريچ بازي كرده، از جمله ۱۵بار در الكلاسيكوها. راكيتيچ ميگويد: «او را اولينبار در يك بازي دوستانه مقابل آرژانتين در بازل ديدم، ۱۶ يا ۱۷ سالم بود. وقتي به اسپانيا آمد، رابطهمان قويتر شد. من در سويا بودم و او به رئال پيوست و با پيوستن من به بارسا، در الكلاسيكوها رقابتمان بيشتر شد. به نظرم بيشترين پيراهني كه در خانه دارم مربوط به اواست. اما رابطهمان فراتر از رقابت بود. ما كنار هم يك خط مياني خارقالعاده ساختيم، از فوتبال هم لذت برديم و در كنار هم رشد كرديم. باور كردني نيست كه پسري كه ۱۵ سال پيش ديدم، ۵۰۰ بازي براي رئال كرده، توپ طلا برده و در فينال جام جهاني بوده. او درسي براي همه ماست كه سن فقط يك عدد است. هنوز در سطح بالا بازي ميكند و از فوتبالش لذت ميبريم. لوكا، تبريك بابت اينكه بازيكني منحصربهفرد و انساني فوقالعاده هستي. اميدوارم همچنان ادامه بدهي و به ما شادي ببخشي.»
هري ردنپ: «هرگز نديدم توپ را از دست بدهد»
ردنپ در سال ۲۰۰۸ هدايت تاتنهام را برعهده گرفت، چند ماه پس از آنكه مودريچ از دينامو زاگرب آمده بود. مودريچ در آن زمان ۱۷ گل در ۱۶۰ بازي براي اسپرز زد و نقش كليدي در راهيابي تيم به ليگ قهرمانان داشت. مودريچ در سخنراني توپ طلايش، از ردنپ بابت تغيير پستش به هافبك مياني قدرداني كرد. ردنپ ميگويد: «وقتي به تاتنهام رفتم، او در سمت چپ بازي ميكرد. ميگفتند براي بازي در وسط ضعيف است، اما من جايش را عوض كردم و ديگر هرگز در جاي ديگري بازي نكرد. بازيكنان بزرگ خط مياني هميشه هم قدبلند نبودند؛ امثال بيلي برمنر و پل اسكولز هم جثه بزرگي نداشتند. لوكا هم مثل آنها ذهن فوتبالي خارقالعادهاي داشت. او زندگي سختي داشت. در دوران جنگ در يوگسلاوي بزرگ شد. به من ميگفت در زيرزمين، زير پلهها با مادرش پنهان ميشد. همين سختيها شخصيتش را ساخت. يك بار بازيكنان در تمرين گرم ميكردند و بازي «موشكگيري» ميكردند؛ من به او گفتم: «سه ساله كه اينجام و نديدم تو وسط بيفتي»! چون توپ را هيچوقت لو نميداد. بازي مقابل آرسنال در ۲۰۱۰ را به ياد دارم. همه مخالف بودند كه در وسط بازي كند، اما بازي را كنترل كرد. چند روز بعد مقابل چلسي بازي كرديم كه قهرمان شدند و آنها را هم برديم. از موفقيتش خوشحالم. لوكا، اين اتفاقات براي هيچ كس بهتر از تو نميتوانست بيفتد.»
اسلاون بيليچ: «پاس بيرون پايش مثل بكهند فدرر است»
بيليچ، مربي سابق كرواسي (۲۰12–۲۰06) كه از زمان تيم زير ۲۱ سال با مودريچ كار كرده، ميگويد: «او بيرون زمين آرام بود، اما درون زمين رهبر. حتي در نوجواني، در نبردهاي هوايي مقابل بازيكنان بزرگ ميپريد. باور داشت كه ميتواند برنده شود. اگر مقابل پيتر كراوچ هم بود، ميپريد! آن پاسهاي بيرون پا... مثل ضربه بكهند راجر فدرر است. از ۱۸ سالگي بلد بود و آن را بهتر هم كرد. او كرواسي را بزرگتر كرد. ما بازيكنان بزرگي داشتيم: بوبان، شوكر، بوكشيچ، پروشينتسكي، اما براي يك كروات، جهاني شدن خيلي سختتر از يك انگليسي است. من افتخار ميكنم كه مربياش بودم. هر دو تازهكار بوديم و به هم كمك كرديم. در رئال، حتي رونالدو هم مجبور به رفتن شد. براي اينكه لوكا اين همه دوام آورده، اگر او را نشناسيد عجيب است، اما اگر بشناسيد، همه چيز روشن است.»
سرخيو آريباس: «اولين كسي بود كه ازش پيراهن خواستم»
آريباس، محصول آكادمي رئالمادريد، از ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۳ در تيم اصلي حضور داشت. او ميگويد: «اولين خاطرهام گل او مقابل منچستريونايتد در ليگ قهرمانان است؛ شوت از پشت محوطه در اولدترافورد. در اولين تمرين با تيم پس از كرونا، او از تيم ملي آمده بود. بازي مالكيت برگزار كرديم و او حتي يكبار هم توپ را از دست نداد. نصيحتش اين بود كه خودم باشم، هر روز رشد كنم، كار كنم، آماده باشم براي وقتي كه فرصت رسيد. پيامم به او؟ بابت تمام لحظات زيبا، توصيهها و ارزشهايي كه منتقل كردي، سپاسگزارم.»
پردرگ مياتوويچ: «او براي فوتبال زندگي ميكند»
مياتوويچ، بازيكن و مدير سابق رئالمادريد، رابطه نزديكي با مودريچ دارد. او ميگويد: «او بازيكني غيرعادي است. هرگز در گذشته زندگي نميكند، هميشه دنبال موفقيت بعدي است. ميگويي: «يكي بالا يا پايين چه فرقي ميكند؟» اما براي او مهم است. با معيارهاي فوتبال، او بايد چند سال پيش بازنشسته ميشد. اما بازياش را كه ميبيني، انگار ۲۸ ساله است نه ۳۸. شايد نتواند ۶۰ بازي در فصل انجام دهد، اما ميداند كه حتي ۱۰دقيقه در يك بازي بزرگ هم كافي است تا تفاوت ايجاد كند. كاري كه هميشه انجام داده.»
واكنشهاي همتيميهاي فعلي:
جود بلينگام: «تنها چيزي كه ناراحتيام را كم ميكند، اين است كه افتخار همتيمي بودن با تو را داشتم. از جادوهايت تعجب نميكردم، اما فروتنيات، مهربانيات و وقتي كه براي همه گذاشتي... اينها الهامبخشند. برادر، از صميم قلب ممنونم بابت هر پاس (چه داخل پا، چه بيرون)، هر دريبل، هر لايي، هر شوت و از همه مهمتر، هر گفتوگو، هر آغوش، هر شام و هر پند و اندرز. تو را خيلي دوست دارم، دلتنگت خواهم شد.»
وينيسيوس جونيور: «چه سخت است خداحافظي با تو، لوكا. سالها با يك اسطوره همتيمي بودم. تو هنرمند بودي، فروتنيات درسي براي من بود. پاسهاي بيرون پايت را ديدم، اما بيش از همه، از بخشندگيات آموختم. ممنونم استاد، دوستت دارم.»
كيلين امباپه: «اين شانس را داشتم كه با تو همتيمي باشم. معناي عظمت را از نزديك ديدم. تو تاريخ باشگاه را نوشتي و چيزي را بردي كه بيقيمت است: احترام و تحسين دنيا.»
فده والورده: «از تو، پشتكار را آموختم. صبر، فروتني و اينكه چطور يك نفر ميتواند در زمين حرف بزند. سپاسگزارم كه بخشي از تاريخ تو بودم و تو بخشي بزرگ از تاريخ من.»