• 1404 شنبه 10 خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6056 -
  • 1404 پنج‌شنبه 8 خرداد

ادامه از صفحه اول

تشكل‌هاي مردم نهاد شهري را پاس بداريم 

نخست آنكه اعضاي اين گروه جملگي از سر دغدغه رو به سوي اين خيابان با همه تعاريف مدرني كه براي آن مي‌شود آورده‌اند، بدون آنكه موتور دولتي يا خصوصي در پشت اين دغدغه فعال بوده باشد. آنان با درك خيابان در شهر مدرن و جايگاه آن در تعاملات شهري كه بستري براي ارتباط، گذران اوقات فراغت، بازاري براي تهيه مايحتاج و بستري براي حضور در شهر است، لاله‌زار را كه روزگاري در همين كاركرد پويا گزينش كرده‌اند. ياد‌آور مي‌شود كه خيابان يكي از مهم‌ترين بخش‌هاي شهر در عرصه مدرن مي‌باشد در واقع با ورود خيابان به نظام شهري بستر تازه‌اي از فضاهاي شهري ايجاد شده كه تحول جدي در شكل و ساختار ارتباطي آن در ايران به وجود آورده است و لاله‌زار نمونه‌اي از آن محسوب مي‌شود. اين تحول نه‌تنها د‌ر كالبد‌، بلكه د‌ر ساختار فرهنگ و هويت شهرنشيني نيز اثر‌گذار بوده است. 
دوم آنكه اين گروه با توجه به تركيب عناصر فعال در لاله‌زار،  خانه اتحاديه را به عنوان مركزيت انتخاب كرده‌اند؛ كه اوج زيبايي معماري ايراني را در بستر تحولات سياسي اجتماعي در خود جاي داده است. خانه‌اي كه با آبنماهاي متفاوت و بزرگ تصوير آينه روشن‌ ذهن ايراني براي اتصال به طبيعت در دل خانه را به نمايش مي‌گذارد. خانه‌اي كه هر گوشه از آن جلوه‌اي از زندگي را از گذشته تا امروز با خود همراه دارد. اين خانه كه به همت سازمان زيبا‌سازي آماده‌سازي شده در دوره شوراي پنجم درب‌هاي بسته‌اش گشوده شد و امروز با همدلي گروه لاله‌زار و شهرداري تهران به بستري براي گردهمايي‌ها‌ي از جنس همدلي و همراهي براي باز‌آفريني ارزش‌هاي خيابان و شهر به شمار مي‌رود .
سوم اينكه اين گروه نه تنها شهر‌ساز، معمار و جامعه‌شناس هستند، بلكه متشكل از همه دغدغه‌مندان و اهالي اين خيابان است كه خواهان رونق دوباره آن در بستر هويت تاريخي دهه‌30 هستند .آنان به روشني مي‌دانند تحولات بازار و صنف‌هاي گوناگون در طول 80‌سال گذشته عرصه‌هاي تازه‌اي براي رونق اقتصادي محلات ايجاد كرده كه اتصال به خيابان و هويت خيابان، بخشي جدا نشدني از آن است .
چهارم اينكه دردوره‌هاي مختلف به رغم تلاش گروه‌هاي مختلف دانشگاهي و دولتي و عمومي براي باز‌آفريني لاله‌زار همچنان اين خيابان از تحولات اجتماعي شهر دور مانده و نتوانسته ساختار اوليه خود را به رغم همه تلاش‌ها بازيابد، شايد اصلي‌ترين عنصر مغفول مانده در طول همه اين تلاش‌ها بي‌توجهي به لايه پشتي لاله‌زار كه مركز سكونت شهروندان بوده، باشد؛ اين گروه با درك اين مهم با دعوت از همه دست‌اندركاران گذشته و امروز در تلاش است ارزش سكونت از دست رفته لايه پشتي خيابان را بازخواني و بستري براي باز زنده‌سازي اين خيابان ايحاد كند .
پنجم اينكه گروه لاله‌زار به روشني مي‌داند آنچه ميان امروز و ديروز پر افتخار لاله‌زار براي شهر تهران فاصله انداخته است نه بخش تجاري آن و نه دور شدن از هويت فرهنگي آن بلكه ترك سكونت و مبدل شدن لايه پشتي به خانه‌هاي رها شده يا انبارهاي تجهيزات بخش تجاري است. لذا گروه بدون آنكه نسبت به به‌سازي محيطي لاله‌زار بي‌توجه باشد تلاشش براي مقصد‌سازي لاله‌زار است؛ لاله‌زار قادر است در بستر مقصد شدن در ابعاد فرهنگي و اجتماعي و اقتصادي ارزش سكونت در خود را ارتقا دهد .
لذا آينده لاله‌زار با حضور اين گروه يقينا بسيار متفاوت‌تر از گذشته خواهد بود. اما نكته اصلي دراين نوشتار اين است كه اين نوع گروه‌ها در شهر ثروتي گرانبها و فرصتي كم نظير است تاعزم شهرونداني را كه رويكردي براي باززنده‌سازي ارزش‌هاي شهري دارند را به نمايش گذارد. توجه به اين همدلي و همراهي و عشق به شهر تصويري متفاوت از شهرهاي ايران است لذا تحولاتي از اين دست فرصت‌هاي كم‌نظير يا بي‌نظيري است كه نشان از عزم زندگي دارد! قدر هم را بدانيم و اين نوع گروه‌ها را ياري كنيم .شهر ما پر است از اين گروه‌ها كه بدون هيچ ساز‌وكار رسمي درصدد رفع مسائل و گشايش فرصت‌ها هستند .


جهنم‌آفريني، هنر نيست

جهنم‌آفريني، هنر نيست؛ بلكه هنر واقعي، مديريت جامعه به گونه‌اي است كه شهروندان در آن حس خوشايند زندگي داشته باشند و بديهي است در چنين جامعه‌اي، ترويج دين و دينداري بيشتر مورد استقبال قرار خواهد گرفت. در شرايطي كه كشور با مشكلات گوناگون، دست و پنجه نرم مي‌كند، نمادسازي جهنم، كار بيهوده‌اي است و موجب عصبانيت مردم خواهد شد و چنين به ذهن مردم متبادر خواهد شد كه بانيان چنين برنامه‌اي، ضمن بيگانه بودن نسبت به جامعه و مشكلات آن، تفسير ناروايي از دين ارايه مي‌دهند. اينچنين «ابتكارات جهنمي»، نشانگر سردرگمي و آشفتگي در شناخت مسائل جامعه و نحوه مديريت آنهاست.  به‌ جاي شبيه‌سازي جهنم، بهتر آن است كه با تقويت مهرورزي، شفافيت، كارآمدي و عدالت توسط حاكميتي كه پشتوانه ديني دارد؛ ذائقه ايمان را در كام مردم، شيرين و مطلوب كرد. چنين رويه‌اي براي نمادسازي جهنم با مباني ديني، روش مطلوب ترويج دين و اقتضائات نسلي و كنوني هيچ تناسبي ندارد. بايد تلاش كرد جامعه را بهشت واقعي براي زيست مردم كرد، زيرا با نمادسازي جهنم، آن هم در شرايط سخت كنوني و در هنگامه‌اي كه جهان به سمت نسل نويني از فناوري‌هاي ارتباطي مي‌رود، نمي‌توان به ترويج معنويت و دينداري پرداخت.


گفتمان «وفاق» و ضرورت «پلوراليزم»

به‌كارگيري برخي  نخبگان دو جناح اصلي كشور در بين وزرا و معاونين است (توجه داريم كه تشكيل دولت حزبي و يكدست- به‌ويژه اصلاح‌طلب- امري ناممكن در فضاي سياسي كنوني كشور ماست) . گفتمان وفاق، با پذيرش تنوع و تكثر، بايد مرزهاي دوگانه‌ساز «خودي/غيرخودي»، «شهروند درجه‌يك/درجه‌دو» و «انقلابي/غيرانقلابي» را از ميان بردارد؛ دوگانه‌هايي كه امروز باعث شكاف‌هاي جدي در بطن جامعه گشته و در نهايت به فاصله عميق ميان مردم و حاكميت منجر شده‌اند. اين شكاف به حدي از بحران رسيده‌ كه بسياري از كارشناسان بر كاهش اعتماد عمومي و زوال سرمايه اجتماعي در ايران تأكيد دارند. در چنين بستري، گفتمان وفاق مي‌تواند راه‌حلي براي ترميم شكاف «حاكميت- ملت» باشد؛ شكافي كه عمدتا از نبود اجماع و فهم مشترك ميان طرفين ناشي مي‌شود. در واقع، انتظاراتي از هر دو سو وجود دارد كه پاسخ متقابل و متناسبي دريافت نمي‌كند. براي نمونه، حاكميت سبك زندگي خاصي را مطالبه مي‌كند كه مورد پذيرش جامعه نيست و در مقابل، جامعه اولويت‌هايي مانند رفاه و حل مشكلات اقتصادي را مطرح مي‌كند كه از سوي حاكميت در اولويت قرار ندارد. به‌ نظر مي‌رسد دولت تاكنون در درك و تمركز بر چنين نگرش و موضوعاتي موفق نبوده و بيشتر درگير مسایل دیگر بوده است؛ امري كه از منظر جامعه و گفتمان وفاق در معناي كلان، اهميت چنداني ندارد. در واقع، دولت بايد زمان و انرژي خود را صرف تعامل با گروه‌ها و افرادي كند كه دغدغه حل مشكلات واقعي كشور را دارند، نه تندروهايي كه تنها به دنبال قدرت‌طلبي و تحميل ديدگاه‌هاي خود هستند. ازهمين‌رو، گفتمان وفاق بايد دال مركزي خود را بر پايه پلوراليزم بنا نهد. پذيرش تكثر، پيش‌شرط تحقق گفت‌وگو، مدارا و همكاري متقابل است؛ مولفه‌هايي كه مي‌توانند زمينه‌ساز تصميم‌گيري‌هاي مشترك و قاطع در مواجهه با بحران‌هاي مزمن كشور باشند. اين هدف آن‌چنان بنيادي و حياتي است كه تحقق نيافتن آن، پس از تلاش كافي، توجيهي براي ادامه مسير باقي نمي‌گذارد و مسووليت ناكامي را متوجه كساني مي‌سازد كه به‌جاي ياري‌رساني به اين پروژه مهم ملي، در مسير آن سنگ‌اندازي كرده‌اند.پژوهشگر علوم سياسي

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون