نگاهي به سريال نوجواني محصول شبكه نتفليكس
رنجهاي خانواده ميلر
طناز مظفري
مجموعه چهار قسمتي نوجواني از تازهترين محصولات شبكه نتفليكس كه در انگليس ساخته شده و اين روزها حسابي سر زبانها افتاده، بار ديگر توجهها را به سمت جرايم مربوط به نوجوانان و خشونتي كه در لايههاي پنهان زيست آنها جاري است و همچنين نقش خانوادهها، مدارس، رويكرد جامعه نسبت به اين موضوع و برخورد پليس و سيستم قضايي در مواجهه با آن جلب كرد.
بر اساس تازهترين پژوهشها خشونت جدي جوانان در انگلستان و ولز سالانه حدود يك ميليارد پوند براي اين كشور هزينه دارد (اين رقم كل هزينههاي اقتصادي و اجتماعي را در نظر ميگيرد) و همچنين تاثير مخربي بر زندگي شمار زيادي از جوانان گذاشته و رنجهاي عميق و بعضا دايمي را بر خانوادهها، اطرافيان و بهطور كلي جوامع آسيبديده برجاي ميگذارد. در اينجا، خشونت جوانان به خشونتي اطلاق ميشود كه توسط افراد بين ۸ تا ۲۴ سال انجام ميگيرد و منظور از «جدي» خشونت فيزيكي مانند ضربات چاقو يا خشونت با استفاده از اسلحه است. براي درك بزرگي اين خشونت، در سال ۲۰۲۳، صندوق وقف جوانان در يك نظرسنجي از ۷۵۰۰ كودك در انگلستان و ولز دريافت كه از هر چهار نفر، يك نفر يا قرباني خشونت بوده يا خود مرتكب خشونت شده است. پژوهشگران فعال در يك انجمن جديد كه در زمينه تحقيق درباره خشونت نوجوانان ايجاد شده در تلاش براي درك و تعيين ريشههاي خشونت جدي نوجوانان و همچنين ارزيابي هزينههاي اقتصادي و اجتماعي آن هستند. هدف اين كار همچنين پيشنهاد تدابير و سازوكارهاي سياستي است كه ميتواند به كاهش اين خشونت كمك كند. اين تحقيق نشان داده است كه علل شكلگيري اين خشونتهاي جدي پيچيده، چندبعدي و طولاني است. بر اساس اين تحقيق برخي از اين عوامل كليدي عبارتند از (1)
٭ طرد شدن از آموزش جريان اصلي؛ نسبت قابل توجهي از جواناني كه مرتكب اعمال خشونتآميز جدي شدهاند، از آموزش جريان اصلي طرد شدهاند. فرآيندي كه بيشتر به عزت نفس و هويت آنها آسيب ميرساند.
٭ افزايش نرخ فقر كودكان و سطوح رو به رشد نابرابري، از ديگر عوامل محرك خشونت جدي جوانان هستند.
٭ عدم اعتماد بين پليس و بخشهايي از جامعه، عامل كليدي در توضيح افزايش سطح خشونت است. اين امر به ويژه ناشي از كاهش شديد پليس منطقهاي بوده كه سازوكاري حياتي براي ايجاد و حفظ اعتماد و ساير اشكال سرمايه اجتماعي است.
٭ عدم حمايت و سرمايهگذاري در برخي خدمات عمومي، مانند خدمات جوانان و مسكن اجتماعي، به افزايش سطح خشونت كمك كرده است. براي مثال، تعداد قابل توجهي از سازمانهاي بخش سوم مجبور به رقابت براي مبالغ اندك بودجه پروژههاي كوتاهمدت هستند كه منجر به تعطيلي بسياري از سازمانهايي ميشود كه خدمات حياتي به جوانان ارايه ميدهند.
٭ بسياري از جوانان در مسكنهاي ناامن و كثيف بزرگ ميشوند. اينها جواناني از محرومترين بخشهاي جامعه از نظر اجتماعي- اقتصادي هستند كه بيشتر دلسرد و از اجتماع بيگانه ميشوند و احساس شرم، خشم و رنجشي را ايجاد ميكنند كه در هسته بسياري از موارد خشونت قرار دارد.
٭ مواد مخدر و گروههاي مرتبط به آن نيز به افزايش سطح خشونت جدي جوانان كمك ميكنند.
با طرح اين مقدمه حالا بهتر ميتوانيم با جهان سريال ارتباط برقرار كنيم. هرچند كه به عقيده نگارنده دو عنصر كليدي ديگر در اين پژوهش جا مانده كه ميتواند از عوامل تاثيرگذار در بروز خشونت در ميان نوجوانان باشد: اينترنت و شبكههاي مجازي و نوع مواجهه و مراقبت والدين درباره اين مساله به ويژه در خانوادههاي طبقه متوسط است كه اين دو موضوع از نكات بارز اين سريال محسوب ميشود.
در تيتراژ آغازين تصوير پسربچه خردسالي با لبخند و نگاهي معصومانه نقش ميبندد كه متعلق به شخصيت نوجوان اصلي سريال است و در هر قسمت به تصوير دوران كودكي ديگر شخصيتهاي نوجوان سريال اضافه ميشود. اين تصاوير شبه آنالوگ كودكان در كنار عنوان فيلم (نوجواني) فارغ از پيشآگاهي مخاطب اين اطمينان را به او ميدهد كه قرار است با داستاني تاثيرگذار و تلخ درباره اين شخصيتها مواجه شود.
ايده اوليه اين سريال پس از يك رشته جنايتهاي خشونتآميز و ناراحتكننده به ذهن ستاره آن، استيون گراهام رسيد كه نهتنها جزو خالقين اين اثر است، بلكه نقش پدر را هم در سريال ايفا ميكند. به عنوان مثال در سال ۲۰۲۱، آوا وايت ۱۲ساله در شهر ليورپول، محل زندگي گراهام، توسط يك پسر ۱۴ساله با ضربات چاقو به قتل رسيد. در سال ۲۰۲۳، اليان اندام ۱۵ساله در خارج از يك مركز خريد در كرويدون درحالي كه ميخواست از دوستش در برابر مزاحمت دوستپسر سابقش دفاع كند توسط حسن سنتامو ۱۷ساله با چاقوي آشپزخانه مورد حمله قرار گرفت و كشته شد. مجموع اين اتفاقات و ديگر اتفاقاتي از اين دست گراهام را بر اين داشت تا با همكاري جك تورن، فيلمنامهنويس برجسته انگليسي به ساخت يك درام تكاندهنده كه به چرايي ارتكاب چنين رفتارهاي خشونتآميز شديدي كه عموما از سوي پسران عليه دختران اعمال ميشود خلق كند و نتيجهاش درامي تكاندهنده است كه در آن زندگي در ظاهر آرام يك خانواده معمولي انگليسي با يورش ناگهاني پليس به منزلشان و دستگيري پسر نوجوان خانواده دستخوش تغييرات بزرگي ميشود. اصلا سريال شروعي غافلگيركننده و توفاني با ضرباهنگي سريع دارد و خيلي زود تماشاگر را به قلب ماجرا پرتاب ميكند. يك پسر ۱۳ساله به نام جيمي ميلر (با بازي خيرهكننده اوون كوپر كه اولين تجربه بازيگري او نيز است) توسط پليس بازداشت ميشود. خانواده او با شوك و وحشت تمام اين صحنهها را تماشا ميكنند و ميبينند كه چطور پسر كوچك و در ظاهر بيگناهشان راهي اداره پليس منطقه شده و مراحل قانوني روي او انجام ميشود و در اينجا تماشاگر با دقت و با جزييات در جريان چگونگي اعمال قانون درباره مجرمان نوجوان در كشوري مانند انگليس قرار ميگيرد. جيمي مظنون به قتل دختري نوجوان كه همكلاسياش است شده و به همراه يك فرد كه مسوول رسيدگي به كارهاي او است و يك وكيل تسخيري، بايد روبهروي پليسهايي كه ماموران پرونده او هستند، بنشيند و از اينجاست كه رنجهاي خانواده ميلر آغاز ميشود. بازيها، ديالوگها و حتي نوع فيلمبرداري و دكوپاژ سريال هم به واسطه سكانسپلانهاي طولاني و برشهاي كم و حركتهاي آرام دوربين سياليتي را رقم ميزند تا گويي تماشاگر را با قصه و شخصيتها همراه و هممسير كند تا خشونت آشكار و پنهان جاري در سريال او را پس نزند. نگاه كنيد به فصل درخشان ملاقات جيمي و روانشناس كه از طولانيترين سكانسپلانهاي سريال است. چگونه دوربين به شخصيتها دور و نزديك ميشود، اطراف آنها ميچرخد و دو بازيگر با تسلطي بيهمتا گفتوگوها را پيش ميبرند و اينچنين ما وارد جهان جيمي ميشويم تا به درك تازهاي از زواياي پنهان شخصيت او برسيم يا سكانسهاي گفتوگوي پدر و مادر (با بازيهاي كاملا واقعگرايانه دو بازيگر) كه منجر به واكاوي گذشتهشان ميشود و اعتراف به كمبودها و سهلانگاريهاي كه در ارتباط با فرزندشان روا داشتهاند.
نوجواني فقط داستان يك قتل ساده نيست؛ در پيش و پس اين قتل با انبوهي از مسائل شخصي و خانوادگي و اجتماعي روبهرو ميشويم. شكاف نسلي سر باز ميكند. نوجوانان سريال در مواجهه با خانواده، مدرسه و جامعه (با بهره از فضاي بيدروپيكر اينترنت و شبكههاي اجتماعي) جهان مخصوص خود و حتي دستور زباني ويژه در ارتباط با آن خلق كردهاند كه حتي فهم آنها براي پليس بدون بهرهگيري از كمك و تجربيات يكي از اين نوجوانها براي رمزگشايي اين جنايت نشدني است. جهاني كه در آن حتي ايموجي/شكلكها معاني وراي آنچه در ظاهر به نظر ميرسند، دارند. واژهها و اصطلاحات كمتر آشنايي مانند قرصهاي قرمز، گروههاي حقيقت، اينسلها (مردان مجرد غيرارادي) و قانون ۸۰-۲۰ (كه ادعا ميكند ۸۰ درصد زنان جذب ۲۰ درصد مردان ميشوند) مطرح ميشود. سريال بار ديگر تاكيد ميكند كه جهان مجازي با همه مواهبي كه دارد چطور ميتواند تا اين اندازه آسيبزا شود و نقش والدين در كنترل و نظارت بر فرزندان تا چه حد ميتواند تاثيرگذار باشد. به همين خاطر است كه در جايي در قسمت آخر سريال مادر جيمي به ياد ميآورد كه چگونه وقتي جيمي از مدرسه به خانه برميگشت، مستقيما به طبقه بالا ميرفت، در اتاقش را محكم ميبست و زمان زيادي را پاي كامپيوترش ميگذراند و او ميديد كه تا ديروقت چراغ اتاقش روشن است ولي آنها فكر ميكردند كه او در امان است و اين نميتواند آسيبزا باشد و حالا با وقوع اين اتفاق (تبديل شدن جيمي به كسي كه در ۱۳سالگي مرتكب قتل شده) تنها حسرت عدم توجه به موقع براي آنها باقيمانده است. پس بار ديگر بايد تكرار كرد كه فقط داستان يك قتل ساده نيست، نوجواني هشداري است براي كنترل و دور كردن كودكان و نوجوانان از صفحهاي نمايش موبايلها و كامپيوترها و پيوند دوباره آنها با جهان واقعي.
1-https: //www.economicsobservatory.com