مگر ميشود در اين شرايط كار كرد؟
استقلال در گرداب فشار هواداري
روز شنبه، بار ديگر تعدادي از هواداران استقلال مقابل ساختمان باشگاه تجمع كردند. تصاوير منتشر شده از اين گردهمايي، حكايت از خشم و نگراني عميق آنها داشت. خواسته اصلي هواداران، روشن بود؛ تعيين تكليف هر چه سريعتر كادر فني و بازيكنان براي فصل آتي. حق هم با آنهاست؛ جايگاه نهمي در جدول ليگ برتر، براي تيمي با سابقه و اعتبار استقلال، نه تنها نااميدكننده كه غيرقابل قبول است و اين نگراني كاملا بجاست.
ما در روزنامه اعتماد، بارها و بارها در گزارشها و يادداشتهاي مختلف، به اين وضعيت بغرنج و لزوم شفافيت در باشگاه استقلال اشاره كردهايم. ما در چندين گزارش تاكيد كردهايم كه اولين و مهمترين وظيفه مديران استقلال انتخاب سرمربي تيم است و مشخص نيست چرا مدام پشت گوش انداخته ميشود.
اما در پشت پرده، ماجرا پيچيدهتر از آنچه به نظر ميرسد در جريان است. گويا دعوايي بزرگ در سطوح مديريتي باشگاه بر سر انتخاب سرمربي جديد وجود دارد. شنيدهها حاكي از آن است كه برخي مديران، به دنبال جذب «فابيو كاريله»، مربي برزيلي با دستمزدي نجومي هستند؛ دستمزدي كه در شرايط اقتصادي فعلي فوتبال ايران، واكنشهاي زيادي را برانگيخته است. از طرف ديگر برخي مديران هم دنبال گزينه موردنظر خودشان هستند. اين افراد براي پيشبرد منافع خود از احساسات هواداران هم سوءاستفاده ميكنند.
اينجاست كه به نكته اصلي و شايد دردناكترين بخش اين داستان ميرسيم. با وجود اينكه هواداران استقلال و پرسپوليس، به عنوان دو قطب اصلي فوتبال ايران، حق مسلم دارند كه نگران آينده تيم محبوبشان باشند و از مديران مطالبهگري كنند اما واقعيت تلخ اين است كه در چنين فضاي پرفشار و آشفتهاي، كار كردن در اين دو باشگاه عملا نشدني و غيرممكن شده است. بسياري از مسائل حياتي، ازجمله برنامهريزي بلندمدت، جذب بازيكنان باكيفيت و انتخاب كادر فني متخصص، به دليل فشار بيامان و گاه بيمنطق هواداران پيش نميرود. نمونه بارز اين وضعيت، اتفاقي است كه پس از انتشار خبر توافق اوليه مديران باشگاه با كاريله رخ داد.
هجوم سازمان يافته تعداد زيادي از هواداران به زير پستهاي اين مربي برزيلي در شبكههاي اجتماعي و درخواست از او براي نيامدن به ايران، حركتي بود كه نه تنها آماتور و غيرحرفهاي به شمار ميرود، بلكه بهشدت زشت و مخرب است. اگر اين مربي با وجود اين هجمه تصميم به آمدن بگيرد، از همان روز اول ورودش با چالش و فضايي مسموم روبهرو خواهد شد كه قطعا بر عملكرد او تاثير منفي ميگذارد و اگر هم نيايد، فشار بر مديريت دوچندان ميشود و آنها در يك سردرگمي كامل قرار ميگيرند كه براي ساكت كردن هواداران و فرو نشاندن خشم آنها چه بايد بكنند.
اين وضعيت، منجر به آن ميشود كه مديران باشگاه اصلا نتوانند براي آينده برنامهريزي كنند و تنها دغدغهشان، جلب رضايت آني هواداران و ساكت كردن آنها باشد.
و متاسفانه اين اتفاقي است كه پيش از اين هم رخ داده.
بارها و بارها در دو باشگاه سرخابي شاهد تصميماتي بودهايم كه هدفش تنها ساكت كردن هوادار بوده است.
نكته دردناكتر و قابل تأمل اينجاست كه شايد 90درصد از همين هواداراني كه زير پست كاريله كامنت منفي گذاشتهاند و او را از آمدن به ايران منع كردهاند، حتي كوچكترين شناختي از كارنامه و سبك مربيگري او ندارند. آنها صرفا گوش به فرمان پيجهاي مجازي بينام و نشان و كانالهاي تلگرامياي هستند كه بدون هيچ مسووليتپذيري و تنها با تحريك احساسات هواداران، در كار مديريت باشگاه دخالت ميكنند و فضايي مهآلود و مسموم را به وجود ميآورند.
اين پيجها، بدون هيچ برنامه و چشمانداز مشخصي، تنها به دنبال ايجاد جنجال و تحتتاثير قرار دادن افكار عمومي هستند. اما هدف اين مطلب، به هيچ عنوان دفاع از مديران باشگاه استقلال نيست. نقد زيادي به عملكرد آنها در فصول اخير و به ويژه در فصل جاري وارد است و ما هم بارها به اين نقدها پرداختهايم، اما بايد پذيرفت كه اين حجم از فشار هواداري، اين بيثباتي و اين دخالتهاي بيجا، كار را براي هر مديري حتي اگر بهترين نيتها را هم داشته باشد، به شدت دشوار و حتي غيرممكن ميسازد.
استقلال در گردابي از انتظارات، فشارها و تصميمات لحظهاي گرفتار شده است. تا زماني كه اين چرخه معيوب ادامه دارد و هواداران اجازه نميدهند فرآيندهاي حرفهاي به درستي پيش برود، نميتوان انتظار ثبات، پيشرفت و بازگشت به دوران اوج را براي اين تيم پرطرفدار داشت.