• 1404 دوشنبه 19 خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6063 -
  • 1404 دوشنبه 19 خرداد

مرور بر کتابی که از آینده خبر می‌داد

وقتی هوش مصنوعی گذشته را خورد

حسين قريب گركاني

تازه‌ترين گزارش مالي شركت گوگل نشان مي‌دهد كه مديران ارشد اين غول فناوري بالاخره به كاهش چشمگير ترافيك جست‌وجوي سنتي اعتراف كرده‌اند. آنها دليل اين افت را مهاجرت كاربران به ابزارهاي هوش مصنوعي از جمله Chat GPT معرفي كرده‌اند. اين خبر شايد براي بسياري تكان‌دهنده محسوب مي‌شد، اما بي‌شك كساني كه سال‌ها پيش كتاب «زندگي پس از گوگل» اثر جورج گيلدر را خوانده بودند، منتظر اين دست اخبار بودند.

اين كتاب كه در سال ۱۳۹۸در ايران توسط هلدينگ سيتكس ترجمه و منتشر شد، تصويري دقيق از افول پلتفرم‌هاي متمركز، بحران اعتماد و ظهور مدل‌هاي جديد تعامل با داده‌ها را ارائه كرد. حالا كه آن پيش‌بيني‌ها يك ‌به ‌يك در حال تحقق هستند، بد نيست نگاهي دوباره به محتواي آن كتاب داشته باشيم تا شايد اين ‌بار بهتر بتوانيم حلقه گم ‌شده اقتصاد ديجيتال را بيابيم. اعتماد، همان سنگ‌ بناي هر نظام اجتماعي و اقتصادي‌اي است كه امروز به بحران در زيربناي توسعه ديجيتال منتهي شده است. در دنياي امروز كه پلتفرم‌هاي غول‌پيكر، داده را به قدرت سياسي و اقتصادي بدل كرده‌اند، شكاف در اعتماد عمومي، زلزله‌اي در زيربناي توسعه ديجيتال بر پا كرده است. چرا كه امروز افراد بيشتري بر اين نكته آگاهند كه نمي‌توان آينده اقتصاد ديجيتال را بر معماري‌ خاصي استوار كرد.

 

نشانه‌هاي پايان عصر غول‌ها

جورج گيلدر در كتاب «زندگي پس از گوگل» گوگل را نه‌ فقط به‌ عنوان يك شركت، بلكه به‌ مثابه يك نماد تمدني معرفي مي‌كند. تمدني كه بر ايده «همه ‌چيز رايگان است» بنا شده و طبيعتا هزينه آن را داده‌هاي شخصي كاربران مي‌پردازند. مطابق با همان جمله مشهوري كه مي‌گويد: «اگر چيزي رايگان است، شما محصول هستيد نه مشتري». به باور گيلدر، ساختار حاكم بر اينترنت امروز متكي است بر انباشت داده، پيش‌بيني رفتار، تبليغات هدفمند و كنترل پنهان. الگوريتم‌هايي كه از سوابق جست‌وجوي ما تغذيه مي‌كنند، به ‌تدريج تبديل به سيستم‌هايي شده‌اند كه براي ما تصميم مي‌گيرند، پيش از آنكه خودمان فكر كنيم. اين تحليل، امروز اما ديگر فقط يك پيش‌بيني نيست، گواه آن هم پايان عصر اعتماد به غول‌هاي فناوري جهان است. رسوايي‌هاي اطلاعاتي در متا (فيس‌بوك) - ازجمله پرونده كمبريج آناليتيكا، كه در سال ۲۰۱۸ افشا شد و اطلاعات ۸۷ ميليون كاربر بدون رضايت آنها استخراج و براي اهداف تبليغات سياسي استفاده شد، يكي از برجسته‌ترين مصاديق بحران اعتماد بود. در سال‌هاي اخير نيز، گزارش‌هايي متعدد از نظارت پنهاني گوگل بر فعاليت كاربران در مرورگر كروم، حتي در حالت ناشناس، منتشر شد كه به شكايت‌هاي ميليارد دلاري در ايالات متحده انجاميد. اين دست اقدامات كه در دهه گذشته كم هم نبودند، به‌ طور مستقيم اعتبار برندهاي بزرگ فناوري را خدشه‌دار كرده‌اند.

از سوي ديگر، طبق گزارش CNBC، سهام متا در سال ۲۰۲۲ بيش از ۷۰ درصد از ارزش خود را از دست داد كه بزرگ‌ترين افت تاريخي اين شركت بود. آلفابت، شركت مادر گوگل، نيز در بازه‌اي در سال ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۳ با كاهش بيش از ۳۰ درصدي ارزش سهام مواجه شد. بدتر اينكه اين نوسانات، همزمان با رسوايي‌هاي اطلاعاتي، كاهش رشد كاربران و رقابت شديد با رقباي نوظهور در حوزه هوش مصنوعي و شبكه‌هاي اجتماعي رقم خورد.

در سال ۲۰۲۳، آمارها نشان دادند كه كاربران، اعتماد خود را به موتورهاي جست‌وجوي سنتي تا حدي از دست داده‌اند و به سمت راهكارهاي مبتني بر حريم خصوصي مانند DuckDuckGo و Brave روي آورده‌اند. بر اساس گزارش The Verge، تعداد كاربران ماهانه DuckDuckGo در سال ۲۰۲۳ به بيش از ۱۰۰ ميليون نفر رسيد؛ افزايشي كه نشان از واكنش كاربران به فضاي بي‌اعتمادي حاكم دارد.

حالا هم خبر تازه‌ترين نشانه از اين روند رسيده كه نشان مي‌دهد مديران ارشد گوگل در گزارش‌هاي مالي فصل اول سال ۲۰۲۴ اذعان كرده‌اند كه «ترافيك جست‌وجوي سنتي» به دليل مهاجرت كاربران به ابزارهاي مبتني بر هوش مصنوعي نظير ChatGPT و Perplexity AI كاهش محسوسي داشته است. اين يعني در حالي كه اين پلتفرم‌ها اطلاعات را به ‌صورت تركيبي، پاسخ‌محور و فوري ارائه مي‌دهند، موتورهاي جست‌وجوي سنتي مانند گوگل، در رقابت با آنها از نظر تجربه كاربري در حال عقب‌نشيني هستند. تحليلگران بازار، اين اتفاق را نه فقط يك تحول فني، بلكه نشانه‌اي ديگر از افول مدل‌هاي متمركز جست‌وجو و آغاز دوران پروتكل‌هاي جديد تعامل با اطلاعات مي‌دانند.

 

چالش معماري اعتماد در ايران

در ايران هم اعتماد عمومي به فناوري‌هاي ديجيتال با بحران‌هايي چندگانه روبه‌رو است. يكي از مهم‌ترين اين موارد در سال‌هاي اخير، وضعيت رمزارزها بوده است. در سال ۱۴۰۰ دولت در گام اول، استخراج رمزارز را به دليل بحران برق ممنوع اعلام كرده و صدها فارم قانوني و غيرقانوني را تعطيل كرد. در نتيجه بسياري از سرمايه‌گذاران و فعالان اين حوزه متضرر شدند. كمي بعد بانك مركزي هم با صدور بخشنامه‌هاي متناقض، صرافي‌هاي داخلي را با تهديد مسدودسازي حساب‌ها، از ارائه خدمات منع كرد؛ موضوعي كه باعث شد برخي از بزرگ‌ترين صرافي‌هاي رمزارزي ايران براي مدتي درگاه‌هاي پرداخت خود را از دست بدهند. در همين حال، طرح‌هايي مثل صندوق رمزارز ملي يا رمزارز ملي بانك مركزي نيز بلاتكليف ماند و هيچگاه به مرحله اجرا نرسيد. اين اقدامات ناهماهنگ و حتي بعضا متضاد، باعث شد تا كاربران ايراني احساس ناامني و بي‌اعتمادي نسبت به سياستگذاري اين حوزه داشته باشند. اين بي‌اعتمادي، نه ‌تنها سرمايه‌گذاران خرد را سردرگم كرد، بلكه سبب مهاجرت بسياري از استارتاپ‌ها و نيروهاي متخصص به كشورهاي ديگر شد. در سطح زيرساختي نيز مشكلاتي كه به بحران اعتماد در اين زمينه دامن مي‌زنند، فراوان هستند. براي نمونه، پيام‌رسان‌هاي بومي كه بارها از سوي نهادهاي رسمي تبليغ شده‌اند، همچنان فاقد شفافيت در سياست‌هاي حفظ داده هستند. در همين راستا طبق گزارش Data Reportal در سال ۲۰۲۳، بيش از ۷۰ درصد كاربران ايراني ترجيح مي‌دهند حتي با وجود محدوديت‌هاي دسترسي و فيلترينگ از پلتفرم‌هاي خارجي مانند واتس‌اپ و تلگرام استفاده كنند. در حوزه تجارت الكترونيك نيز، فقدان وجود يك نهاد نظارتي قابل اعتماد بر فعاليت پلتفرم‌هاي بزرگ، باعث شده كه شكايات كاربران از خدمات و نقض حريم خصوصي بي‌پاسخ بماند. به عنوان مثال، تا امروز قانوني جامع براي حفاظت از داده‌هاي كاربران در ايران وجود ندارد و لايحه حمايت از داده‌هاي شخصي كه چندين سال است در مجلس مطرح شده، هنوز به تصويب نرسيده است.

در مجموع، وضعيت فعلي اعتماد ديجيتال در ايران، تركيبي از بي‌ثباتي سياستگذاري، ضعف زيرساخت‌هاي حقوقي و تجربه‌هاي منفي كاربران است؛ وضعيتي كه تنها با بازتعريف حكمراني ديجيتال و اتخاذ رويكردي باز، شفاف و مشاركتي قابل اصلاح خواهد بود. در چنين شرايطي، بازخواني نگاه گيلدر به اينترنت و اقتصاد ديجيتال، مي‌تواند براي ما راهگشا باشد. زيرا او بر اين باور است كه آينده اينترنت، نه در پلتفرم‌ها، بلكه در پروتكل‌ها رقم مي‌خورد. پروتكل‌هايي غيرمتمركز كه بر شفافيت، رمزنگاري و مالكيت شخصي استوارند.

 

اعتمادسازي در گروی بازنگري

يك مفهوم بنيادي

گيلدر، بلاك‌چين را نه فقط يك فناوري، بلكه يك فلسفه مي‌داند؛ فلسفه‌اي كه در آن، اعتماد نه از مركزيت، بلكه از رمزنگاري و شفافيت ناشي مي‌شود. در اين ساختار جديد، هر فرد مالك واقعي داده، هويت و دارايي‌هاي خود است. ظهور مفاهيمي چون اقتصاد توكني، سازمان‌هاي خودگردان غيرمتمركز (DAO)، سيستم‌هاي مالي غيرمتمركز (DeFi) و هويت‌هاي خودمختار (Self-Sovereign Identity) همگي نشان از تحولي تمدني دارند؛ تحولي كه اعتماد را از نهادها به الگوريتم‌ها منتقل مي‌كند. با اين حال، گيلدر به چالش‌هاي بلاك‌چين هم بي‌تفاوت نيست: مقياس‌پذيري، مصرف انرژي، پيچيدگي مقررات و دشواري دسترسي عمومي، موانعي هستند كه اين گذار را دشوار كرده‌اند. به ‌عنوان نمونه، در شبكه بيت‌كوين، مصرف انرژي سالانه به بيش از ۹۱ تراوات ‌ساعت رسيده كه از مصرف برق بسياري از كشورها بيشتر است. همچنين محدوديت‌هايي كه در برخي كشورها براي صرافي‌هاي غيرمتمركز اعمال مي‌شود، نشان‌دهنده تعارض ميان سياستگذاري سنتي و فناوري غيرمتمركز است. با تمام اينها پيام اصلي او همچنان باقي است: «بايد معماري جديدي براي اعتماد طراحي كرد.»

شايد در سال ۱۳۹۸ و در زماني كه اين كتاب ترجمه شد، هنوز بستر عمومي براي گفت‌وگو درباره اين مفاهيم در كشور فراهم نبود. اما امروز با توجه به وضعيت فعلي اقتصاد ديجيتال، محتواي اين كتاب، موضوعيتي دوچندان يافته است. اعتماد ديجيتال در ايران، بيش از هر زمان ديگري نيازمند بازتعريف است. بازتعريفي كه تنها از مسير فناوري نمي‌گذرد، بلكه به نگاه سياستگذار، زيرساخت حقوقي و مدل حكمراني نيز وابسته است. اگر دولت‌ها و نهادهاي قانونگذار، به جاي مقاومت در برابر فناوري، نقش خود را در معماري نوين اعتماد بازتعريف كنند، مي‌توان به گذار از پلتفرم به پروتكل اميد بست. به‌ عنوان مثال، تدوين مقررات روشن براي هويت ديجيتال، تسهيل صدور مجوز براي خدمات بلاك‌چيني يا حمايت از راهكارهاي غيرمتمركز تبادل داده، مي‌توانند گام‌هايي عملي براي بازيابي اعتماد عمومي باشند. ايجاد نهاد تنظيم‌گر تخصصي براي خدمات بلاك‌چين و نظارت مستقل بر حفاظت از داده‌هاي شهروندان از ديگر ابزارهاي كليدي در اين مسير است. چرا كه به تعبير گيلدر، تاريخ فناوري به ما نشان داده كه هيچ انحصاري ابدي نيست. همان‌طور كه گوگل جاي ياهو را گرفت، فردا نيز مي‌توانند جاي گوگل را بگيرند؛ اما آنچه اهميت دارد، مدل فكري و اخلاقي آن فرداي جديد است. اگر آينده ديجيتال بر مبناي كرامت انساني، حريم خصوصي و اعتماد متقابل بنا نشود، دير يا زود گرفتار همان چرخه‌هاي قدرت و نظارت خواهد شد. كتاب «زندگي پس از گوگل» تنها درباره فناوري نيست؛ درباره ماست. آينده‌اي كه هنوز نوشته نشده، اما انتخاب‌هاي امروز ما خط به خط آن را رقم خواهد زد!

ريیس اندیشکده عالی فناوری اطلاعات و ارتباطات

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون