غنيسازي همبستگي ملي يك «بايد بزرگ»
معصومه ابتكار
در شرايطي كه جمهوري اسلامي ايران بر سر ميز مذاكره براي تامين منافع ملي و مقابله با تحريمهاي ظالمانه امريكا فعال بود، اسراييل به صورت يكجانبه ايران را مورد حمله نظامي و عمليات تروريستي قرار داد. اين حمله در كنار شهادت تعدادي از فرماندهان نظامي، صدها تن از مردم بيدفاع غيرنظامي را به شهادت رساند و هزاران نفر از آنها را مجروح و بيخانمان ساخت. البته اسراييل كه در همه جهان اينك به عنوان نماد خونريزي و جنگ شناخته ميشود و حكم محكوميت دادگاه بينالمللي كيفري را نيز دارد، با پاسخ بسيار قاطع و پر توان نظامي و موشكي ايران مواجه و در نهايت ناچار شد بعد از 12 روز تن به آتشبس بدهد، چراكه زيرساختها، امنيت داخلي و امنيت رواني مردمش به شدت آسيب ديده است. امريكا هم البته در همراهي با اين منازعه به نفع اسراييل كوتاهي نكرد. حتي در شرايطي كه وزير امور خارجه ما در حال مذاكره با اتحاديه اروپا بود، بهطور غيرقانوني به مراكز هستهاي صلحآميز ايران حمله كرد؛ در شرايطي كه ايران عضو (NPT) بوده و از نظر قانوني حفاظت از اين مراكز زير نظر آژانس بينالمللي انرژي اتمي (IAEA) است. مجموعه اقدامات اسراييل و امريكا مغاير با اصول منشور ملل متحد و ساير اصول بينالمللي بوده است. اما در كنار اين اهداف نظامي كه از سوي ايران محكم و قاطع پاسخ داده شد، اهداف رواني و سياسي نيز دنبال ميشد كه در برنامههاي برخي رسانههاي ماهوارهاي اجير شده مشهود بود. رسانههايي كه با ارايه اطلاعات و اخبار جهتدار براي نااميدسازي و دلسرد كردن مردم و تهييج آنها به حركت عليه حكومت تلاش ميكردند. غافل از اينكه ايرانيان با هر عقيده و بهرغم اختلاف و انتقاد به شيوههاي حكمراني هرگز به بيگانه متجاوز روي خوش نشان نميدهند كه اگر ميدادند وارثان فهيم تمدن ايران زمين نبودند. حتي تعدادي از زندانيان سياسي با اعلام موضع، تعرض بيگانه و حمله به ساختارها و تاسيسات كشور را محكوم كردند.
همچنين شاهد همدلي خيل كثيري از ايرانيان خارجنشين و مردم بعضي كشورها بوديم. اين سناريوي اسراييل و امريكا با درايت و هوشياري مردم و روحيه فوقالعاده دگردوستي كه از خود نشان دادند و نيز تلاش مسوولان براي كاهش فشارها در شرايط ويژه جنگ و گريز با ارايه خدمات عمومي، سبب شد كه كشور از اين آزمون خطرناك به خوبي گذر كند. عجيب اين همه ناداني در مواضع سران اروپا و امريكا نسبت به واقعيت برگزاري انتخابات در ايران است كه كمتر از يكسال پيش رييسجمهور مدنظر خود را انتخاب كردند؛ رييسجمهوري كه نظراتش به اكثر مردم نزديكتر بوده و در اين مدت كنار مردم ايستاده و در شرايط بسيار دشوار تلاش قابل توجهي داشته است. به هر حال جمهوري اسلامي ايران از ابتدا تلاش كرد مبتني بر مردمسالاري حركت كند و بارها و بارها به آراي مردم رجوع كرده و بعدها بهرغم انتقاداتي كه به وجود آمد، اين روند كم و بيش تداوم يافته است. حالا مساله اصلي اين است كه چطور ميشود انسجام و همگرايي بين مردم را كه طي تهاجم بيگانه به وجود آمد، غنيسازي كرد؟ همانطور كه بسياري از شخصيتهاي دلسوز بيان كردند، چطور بايد اين دستاورد را غنيسازي كرد؟ روشن است تداوم روند همدلي ملت «بايدهاي بزرگ» را ميطلبد؛ از جمله:
«بايد» اول، در مورد رسانه ملي است كه سالها با سياستهاي يكطرفه، صداهاي متنوع را ناديده گرفته و اكنون در اداره طيف خاصي هست. اگرچه اين روزها تغييراتي در آن مشاهده ميشود، ولي اين اتفاق در دورانهاي ديگري هم به صورت مقطعي و كوتاه رخ داد، اما به سرعت فراموش شد و حتي با برنامههايي كه چنين رويكردي داشتند، برخورد شد. در حالي كه توجه به تنوع ديدگاههاي مردم و گوناگوني سلايق از اهميت بسياري برخوردار است و صدا و سيما بايد به نحوي عمل كند كه مرجعيت ملي خود را بازيابي و اعتمادسازي كند.
«بايد» دوم، توجه به حقوق منتقدين و به ويژه تصميم براي آزادي زندانيان سياسي و رفع محدوديت براي منتقدين است كه در اين شرايط ميتواند انسجام ملت را بسيار تقويت كند. حتي موضوع عفو عمومي هم ميتواند مطرح باشد.
«بايد» سوم، رفع موانع براي سازمانهاي مردمنهاد و مدني است. طي سالهاي اخير در زمينه اين نهادها و فعاليتهاي تشكلها، آدرسهاي غلطي داده شد و متاسفانه محدوديتهاي زيادي بر آنان اعمال ميشود، به نحوي كه ديگر از ماهيت و توان خويش خالي شدهاند. آخرين مطالعهاي كه در دولت كنوني صورت گرفته نشان ميدهد خسارات جدي به پايگاه نهادهاي مدني كشور وارد شده و از اين منظر بايد بازنگري جدي در سياستهاي عمدتا خالصسازي گذشته صورت بگيرد.
«بايد» چهارم، توجه ويژه به گفتوگوي بيننسلي و با نسل جوان است. تلاشي كه سالها هم از داخل و هم از خارج -هر يك به نحوي- براي عميقتر كردن شكاف نسلي صورت گرفت به بيتفاوتي نسل جوان نسبت به سرنوشت كشور منجر شد. اين روند بايد به سرعت در قالب رويكردهاي آموزش و پرورش متحول شود.
«بايد» پنجم، برگزاري نشستهاي گفتوگومحور در دانشگاهها و بحث و ارزيابي شرايط كنوني كشور از سوي دانشجويان است كه اهميت حياتي دارد. تامين حقوق و اعمال ديدگاههاي نسل جوان و دانشگاهي لازم و اجتنابناپذير است.
«بايد» ششم، فعاليت احزاب و رفع محدوديت از احزاب منتقد و ايجاد زمينه براي مشاركت بيشتر سياسي آنها در فعاليتهاي مختلف است كه ميتواند بسيار موثر باشد.
«بايد» هفتم، توسعه فعاليتهاي اجتماعي، حمايتي و توانمندسازي براي همه اقشار است كه ميتواند آسيبپذيريها را كاهش دهد. به خصوص براي زنان سرپرست خانوار و خانوادههايي كه در شرايط دشوارتري قرار دارند.
«بايد» هشتم، مبارزه زيربنايي با اشكال مختلف فساد در لايههاي گوناگون نظام پولي و بانكي و رانت و غيره است كه خود از زمينههاي نفوذ دشمن و ضعف ساختارهاي ملي به حساب ميآيد.
اميد است با بازگشت به سمت مردم و تغيير و اصلاح رويكردها و تقويت و غنيسازي همبستگي ملي و سرمايه عظيم اجتماعي ايران عزيز، روزهاي روشني را با هم تجربه كنيم.