• 1404 سه‌شنبه 10 تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6082 -
  • 1404 سه‌شنبه 10 تير

ايران پس از آتش‌بس و ضرورت بازتعريف بازدارندگي ملي

مرتضي مكي

جنگ‌ها معمولا به يكي از سه شيوه پايان مي‌يابند؛ يا با شكست كامل يكي از بازيگران مثل آلمان نازي پس از پايان جنگ جهاني دوم يا مثل ژاپن تسليم مطلق مي‌شوند يا درنهايت با برقراري آتش‌بس و نوعي توافق ضمني يا صريح خصومت‌ها موقت يا دايم پايان مي‌يابد. اما تجربه جنگ ۱۲ روزه‌اي كه رژيم صهيونيستي به جمهوري اسلامي ايران تحميل كرد، الگويي متفاوت و پيچيده‌تر را به نمايش گذاشت. اين جنگ اگرچه با اعلام آتش‌بس پايان يافت، اما به معناي پايان يافتن سياست‌هاي خصمانه رژيم اسراييل نيست. درست از فرداي آتش‌بس، نشانه‌هايي از تداوم دشمني، برنامه‌ريزي‌هاي اطلاعاتي و تحريك‌آميز و فشارهاي ديپلماتيك و اقتصادي اين رژيم و امريكا عليه ايران نمايان شد. 
«ديويد بارنيا» رييس موساد مي‌گويد كه «جنگ تمام نشده است و ما هنوز هستيم.» اين گزاره مبين اين نكته است كه جنگ تركيبي و چند لايه ادامه خواهد داشت.
رژيم صهيونيستي كه از آغاز، بقاي خود را در تقابل با ايران تعريف كرده، همچنان تلاش مي‌كند از تمامي ظرفيت‌هاي حمايت امريكا و دول اروپايي در جهت ضربه زدن به ايران استفاده كند. 
از اين منظر، اعلام آتش‌بس، نه پايان تجاوز بلكه نقطه آغاز مرحله‌اي جديد از تلفيق تهديد نظامي، جنگ رواني، جنگ سايبري، جنگ اطلاعاتي، آشوب و ناآرامي و اعمال فشار و تهديد و تحريم توسط امريكا و دولت‌هاي اروپايي است. 
جمهوري اسلامي ايران در مواجهه با چنين راهبردي، بايد آمادگي دفاعي خود را در سطوح مختلف نظامي، امنيتي، اجتماعي و مدني حفظ و تقويت كند. 
تجربه جنگ ۱۲ روزه نشان داد كه اتكاي صرف به بازدارندگي نظامي، هرچند ضروري، اما كافي نيست. هبستگي ملي در كنار توان دفاعي مدافعان نظامي كشور موجب ناكامي اسراييل در رسيدن به هدفش در تجاوز به ايران بود.  اين جنگ يك آزمون تمام‌عيار براي ارزيابي ميزان تاب‌آوري ملي، انسجام اجتماعي و كارآمدي نهادهاي حكمراني بود.
در سطح نظامي، ايران توانست با بهره‌گيري از شبكه پدافند و قدرت موشكي، ضربات مهمي وارد كند و بخش قابل‌توجهي از توان آفندي رژيم صهيونيستي را مهار كند، اما اين پيروزي تنها زماني پايدار مي‌شود كه به موازات آن، جامعه در برابر جنگ رواني، جنگ سايبري و فشارهاي اقتصادي، ايستادگي كند. تقويت سرمايه اجتماعي، حفظ همبستگي ملي و مشاركت فعال جامعه در مواجهه با بحران‌ها يك متغير مهم در اولويت ماموريت تمام نهادهاي حكومت است.  جنگ به صورت موقت تمام شد اكنون ديپلمات‌ها مي‌بايست اين جنگ در سايه را تا رفع تهديدات از كشور پيش ببرند. آنها ماموريتي دشوارتر از مردان ميدان در جهت حصول به توافقي با حفظ عزت ملي و رفع تهديدات و تحريم‌ها پيش رو دارند. 
قطعا آمادگي نيروهاي مسلح و همبستگي ملي پشتوانه‌اي مهم براي ديپلمات‌ها پشت ميز مذاكره است. 
دستگاه سياست خارجي بيش از گذشته نيازمند كنشگري براي اثبات حقانيت جمهوري اسلامي ايران است. هر چند در عصري زندگي مي‌كنيم كه امريكا و اروپا با حمايت از جنايات رژيم اسراييل با استانداردهاي دوگانه تمام ساز و كارهاي بين‌المللي برآمده از جنگ جهاني دوم را تضعيف كرده و زير سوال برده‌اند. اما نهادهاي بين‌المللي همچنان تريبوني براي روايت درست از اقدامات ناقض قوانين بين‌المللي و موازين بشردوستانه رژيم صهيونيستي و غرب است.  مذاكرات هسته‌اي فراز و فرود بسياري را پشت سر گذاشته است. اين امريكا بود كه درآستانه دور ششم مذاكرات با تجاوز به ايران زير ميز زدند. اكنون نيز آنچنان‌كه گفته شده ايران حاضر به بازگشت پشت ميز مذاكره و نه گفت‌وگويي در جهت تحميل خواسته‌هاي امريكا است.  ايران خواسته‌اي فراتر از حقوقش در پيمان ان‌پي‌تي نمي‌خواهد. جمهوري اسلامي ايران در اين خواسته‌اش آن‌قدر صداقت داشت كه در روز اول تجاوز صهيونيست‌ها غافلگير شده و تعدادي از فرماندهان ارشد نظامي و دانشمندان هسته‌اي خود را از دست داد. 
امريكا تلاش مي‌كند مذاكرات را به گونه‌اي مديريت كند كه از آن براي تحميل خواسته‌هاي يك‌جانبه بهره گيرد، اما ايران نشان داده كه حاضر به پذيرش توافقي نيست كه موجب محدودسازي يك‌طرفه ظرفيت‌هاي فناورانه و دفاعي‌اش شود. بمباران تاسيسات هسته‌اي نتوانست زيرساخت‌هاي دانشي و ظرفيت‌هاي بومي كشور را نابود كند. ايران كشوري است كه توانمندي هسته‌اي آن بر پايه علم بومي و نيروي انساني متخصص بنا شده و با بمب ازبين نمي‌رود. اين يك واقعيت استراتژيك است كه امريكا و متحدانش ناگزير به پذيرش آن هستند.
يكي از اهداف كليدي غرب براي فشار به ايران پس از جنگ 12 روزه، بهره‌برداري حداكثري از فرصت باقيمانده تا پايان محدوديت‌هاي مندرج در قطعنامه ۲۲۳۱ شوراي امنيت سازمان ملل است. با پايان عمر اين قطعنامه ايران رسما از محدوديت‌هاي تسليحاتي، موشكي و فناوري‌هاي خاص و قطعنامه‌هاي تحريمي شوراي امنيت سازمان ملل خارج خواهد شد. 
از همين‌رو، سياست تشديد تهديدهاي نظامي و تحريم‌هاي اقتصادي در دستور كار اروپا قرار گرفته است. آنها در كنار امريكا با تهديد به فعال‌سازي مكانيسم ماشه به دنبال ديكته كردن خواسته‌هاي خود به ايران هستند.  غني‌سازي اورانيوم اكنون به كليد واژه اصلي در فرآيند مذاكرات ايران با امريكا از يك‌سو و ايران با اروپا از سوي ديگر است. امريكا و اروپا هم‌اكنون ديگر نقش پليس خوب و بد را كنار گذاشته و يك‌صدا شده‌اند. اروپا تمام قدرت هنجاري‌اش را در سبد هنجارشكني‌هاي اسراييل و امريكا گذاشته ‌است، به همين دليل در عمل هيچ كنشگري در منطقه خاورميانه ندارد و سياستش جز پيروي از سياست‌هاي تجاوزكارانه رژيم اسراييل و امريكا نيست. 
ايران نشان داده كه در برابر اين فشارها تسليم نمي‌شود. تجربه سال‌هاي اخير، به ‌ويژه بعد از خروج امريكا از برجام و ناتواني اروپا در اجراي تعهدات خود، حاكي از اين است كه جمهوري اسلامي ايران راهبرد مقاومت فعال را برگزيده و حاضر نيست زير بار زياده‌خواهي برود. اين ايستادگي ناشي از يك محاسبه عقلاني است. تن دادن به خواسته‌هاي امريكا، موجب گسترش امتيازخواهي و افزايش مداخلات خواهد شد.
ايالات‌متحده امريكا به عنوان اصلي‌ترين حامي رژيم صهيونيستي، در تلاش است برتري نظامي اين رژيم را در منطقه حفظ كند. اين مساله نه‌ تنها يك راهبرد امنيتي، بلكه بخشي از نظم مطلوب امريكا براي غرب آسيا است. در اين چارچوب هر قدرتي كه اين موازنه را تغيير دهد يا امنيت اسراييل را به چالش بكشد، هدف حمله و فشار قرار مي‌گيرد. جمهوري اسلامي ايران، به عنوان قدرتي مستقل با توانمندي‌هاي مختلف در حوزه‌هاي نظامي و علمي به خصوص دانش هسته‌اي و نفوذ منطقه‌اي نظم مطلوب امريكا را بر هم زده است. بنابراين، مهار ايران، از منظر امريكا و متحدان اروپايي‌اش، امري حياتي و راهبردي است. فشارهاي چندجانبه، از‌جمله تحريم‌ها، جنگ رسانه‌اي، عمليات سايبري، حمايت از اپوزيسيون، ترور دانشمندان هسته‌اي و حتي حمله نظامي بخشي از اين پروژه گسترده‌ است. 
در همين راستا مذاكره براي امريكا ابزاري براي تحميل خواسته‌هايش است. همان‌طور كه براي ايران نيز يك ابزار براي روايت درست از حقوقش براي جهان و افكار عمومي داخل كشور است، به همين دليل، تلاش‌هاي امريكا براي سوق دادن مذاكرات به سمت اهداف محدودسازي دايمي غني‌سازي اورانيوم با مقاومت ايران مواجه مي‌شود. 
اين ايستادگي تا زماني كه خواسته‌هاي مشروع ايران به رسميت شناخته نشود، ادامه خواهد داشت.
جنگ ۱۲ روزه به نقطه عطفي براي ايران، امريكا و اسراييل تبديل شده است. تمام نهادهاي حكومت بايد خود را از جنبه‌هاي مختلف اقتصادي، نظامي، سياسي، اطلاعاتي، امنيتي، سايبري، اجتماعي، فرهنگي و رسانه‌اي با شرايط پس از جنگ 12 روزه تطبيق دهند، در غير اين صورت بازهم دچار غافلگيري خواهيم شد. جمهوري اسلامي ايران آسيب جدي در اين جنگ 12 روزه متحمل شد و مهم‌تر از همه جان‌هاي عزيزي بود كه از دست رفت. اسراييل و امريكا نيز ضربه سختي خوردند اما دشمني آنها ادامه دارد. اكنون مي‌بايست به دنبال پر كردن خلأها و شكاف‌هايي باشيم كه بر اثر اين جنگ 12 روزه آشكار شد. جبران اين آسيب‌ها فقط به تاسيسات هسته‌اي و توان دفاعي محدود نمي‌شود، ما در تمام حوزه‌هاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و رسانه‌اي نياز به يك بازنگري اساسي در حكمراني و تقويت همبستگي ملي هستيم.  بر اثر جنگ 12 روزه تابوهاي بسياري شكسته شد. ايران مي‌بايست براي آينده‌اي پرچالش آماده شود، آينده‌اي كه در آن مداخلات، تخاصمات، جنگي تركيبي و تهديدهاي نرم و سخت به ‌صورت همزمان در جريان خواهند بود. راهبرد ايران بايد معطوف به كاهش آسيب‌پذيري مردم، تقويت تاب‌آوري اقتصادي و فعال‌سازي ظرفيت‌هاي منطقه‌اي و بين‌المللي باشد. اين جنگ 12 روزه باز نشان داد كه ايران با موقعيت تنهايي استراتژيك مواجه است. 
يكي از پرسش‌هاي مهم در فضاي پساجنگ، نوع تعامل ايران با روسيه و چين است. اين كشورها در سال‌هاي اخير مناسبات خود با ايران را تقويت كرده‌اند و تهران را بازيگري مهم در معادلات منطقه‌اي مي‌دانند. اما اين بدان معنا نيست كه مي‌توان انتظار حمايت كامل يا بي‌قيد و شرط از آنها داشت. واقعيت اين است كه مسكو و پكن به دنبال حفظ موازنه‌اي دقيق ميان ايران و رقباي عربي يا غربي هستند. روسيه به تركيه، عضو ناتو، اس‌400 داد ولي به ايران نه اس‌400 و نه سوخو 35 و نه بالگرد مي‌28 وعده داده شده را داد. روسيه فقط هواپيماي آموزشي ياك 130 داد. چين در رقابت با هند به پاكستان جنگنده‌هاي پيشرفته‌اش را داد ولي به ما نداد. هر چند از چين بايد به خاطر خريد نفت ايران ممنون باشيم. اين در‌حالي است كه با روسيه به تازگي قرارداد راهبردي 20 ساله و با چين 25 ساله امضا كرديم. با وجود تنش فزاينده‌اي كه ميان روسيه و غرب و چين و غرب از‌سوي ديگر وجود ايران از جايگاه مهمي براي اين دو قدرت برخوردار است، اين تنش و رقابت مي‌تواند براي ما فرصت‌هايي در حوزه‌هاي مختلف ايجاد كند.   ايران از مناسبات خوب با روسيه و چين با هر انگيزه‌اي در جهت تامين بخشي از نيازهاي اقتصادي، تقويت موقعيت بين‌المللي و بهره‌گيري از حمايت سياسي در نهادهاي جهاني مانند شوراي امنيت يا آژانس استفاده مي‌كند. دل‌خوشي به حمايت‌هاي فراتر از مواضع سياسي اين دو كشور در بزنگاه‌هايي مثل جنگ 12 روزه اشتباهي راهبردي خواهد بود.
كارشناس مسائل اروپا

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون