روايت يار تمريني سروش ستوده، مربي فيتنسي كه به قتل رسيد
قاتل سروش شناسايي شده است
او را با چاقو نزدند، با قمه زدند
روزبه دلاور
سروش ستوده، مربي جوان و باانگيزه فيتنس، در يك حادثه دلخراش و تكاندهنده جان خود را از دست داد.
به گزارش روزنامه اعتماد، او كه هدف حمله دو سارق قرار گرفته بود تا تلفن همراهش را بدزدند، در برابر خواستههاي آنها مقاومت كرد. اين ايستادگي شجاعانه اما پرهزينه، به درگيري كشيد و سارقان بيرحمانه با ضربات چاقو او را از پاي درآوردند. مرگ سروش، فاجعهاي عميقتر براي خانوادهاش به همراه دارد، چرا كه او تنها پسر خانواده بود و با فوت پدرش (سه سال پيش)، بار مسووليت نانآوري و سرپرستي مادرش را بر دوش داشت. خواهر او هم سالهاست كه در خارج از كشور زندگي ميكند و اين ضايعه، مادر تنها و داغديده را با بار سنگيني از غم و اندوه روبهرو كرده است. جامعه ورزشي و دوستان سروش در شوك و ناباوري به سر ميبرند و اين حادثه تلخ، بار ديگر زنگ خطر ناامني و خشونتهاي خياباني را به صدا درآورده است. چطور ممكن است در جامعه ما براي به دست آوردن يك گوشي افرادي اقدام به جنايت وحشيانه كنند؟ در اكثريت اين جرايم، مجرم يا مجرمان خيلي زود شناسايي و پس از دستگيري و معرفي به مقامات قضايي به سزاي اعمال خود ميرسند، اما براي عدهاي باز هم درس عبرت نميشود! ابعاد جنايت اينچنيني بارها مورد بررسي قرار گرفته كه در اين مقال نميگنجد. اما براي شناخت بيشتر از سروش كه متاسفانه ديگر در اين دنيا نيست و چگونگي رخ دادن اين جنايت شوم با مروين بدويان، يار تمريني سروش ستوده تماس گرفتيم كه در ادامه هر چه ميخوانيد صحبتهاي دوست سروش است كه به رشته تحرير درآورديم.
براي شروع خودتان را معرفي كنيد و اينكه چه نسبتي با مرحوم داشتيد؟
مروين بدويان هستم. سالها دوست بوديم.
از شخصيت سروش بگوييد.
بسيار مهربان بود. الان خاكسپارياش بوديم و آمدم، واقعا از او بدي نديدم. فوقالعاده پسر مهربان و باادب و باشخصيت و يك رفيق خوب بود.
مربي بود؟
بله، در باشگاهي در نياوران مربي بود.
در ورزش به دنبال رسيدن به چه اهدافي بود؟
از اول صبح تا آخر شب سر كارش بود و خيلي دوست داشت مسابقه دهد. قرار بود، دو، سه ماه ديگر در مسابقات شركت كنيم و چون سه سال پيش، پدرش را از دست داده بود مرد خانهشان بود و خرج خانواده را ميداد. ضمن اينكه، نامزدي داشت كه خيلي دوستش داشت و ميخواست جمع و جور كند تا بتواند با او ازدواج كند.
فعاليت ديگري هم داشت؟
او از بچگي ورزشكار بوده و از همان اول در ورزش بود و اكثر رشتههاي ورزشي را تجربه كرده بود. مدرسه و دانشگاهش تربيتبدني بود و كلا در ورزش بود و كار ديگري انجام نميداد.
چند سال بود كه با سروش دوست بوديد؟
چهار سال است كه دوست صميمي هستيم، اما از قبل هم او را ميشناختم، چون از سال ۹۱ همدانشگاهي بوديم و يك ترم پايينتر بودم. شناخت ما از آنجا بود، اما براي شرايط كارمان در اين چهار سال خيلي با هم صميمي شديم.
رابطه سروش با خانواده و دوستانش چطور بود؟
اگر امروز ميآمديد، ميديديد كه همه نزديكان و همباشگاهيها و همه دوستانش براي او عزادار بوديم، چون بدي از سروش نديده بوديم.
دشمني با شخصي نداشت؟
نه، اصلا چنين اتفاقي رخ نداده بود.
از زمان و مكاني كه اين اتفاق رخ داد، بگوييد.
سروش با موتور از باشگاه كه سمت نياوران است، بيرون آمد تا به سمت دركه برود، ميخواست برود به خانه يكي از شاگردانش. ساعت حدود نه، نه و خردهاي بود كه به نزديك خانه شاگردش ميرسد و گوشي خودش را درمي آورد تا به او اطلاع دهد كه رسيده است و همان لحظه يك موتوري ميآيد و نفر عقبي موتور، گوشي سروش را ميدزدد و سروش هم از موتورش پياده و درگير ميشود و گوشي خودش را پس ميگيرد، اما آنها با چاقو به گردنش ميزنند.
با سروش، شخص ديگري هم بود؟
تنها بوده. همسايهها آمده بودند و ديدند چاقو به شاهرگش خورده و ديگر زماني نمانده بود.
بعدش چه شد؟
آن دو تا موتوري كه سروش را زده بودند، فرار ميكنند و يكي، دو نفر ميآيند بالا سر سروش تا كمكش كنند، اما از بس خونريزي شديد بود كه زود تمام كرد.
گوشياش را به سرقت بردند؟
نه، گوشياش را پس گرفت و در جيبش گذاشت. اين را هم بگويم، با چاقو او را نزدند و چيزي كه ما در دوربينهاي مداربسته ديديم به اندازه يك قمه بود! فكر كنم، چاقو آشپزخانهاي بود، به همان بزرگي!
شاهد يا مدركي در لحظه حادثه بود تا بتواند به پليس كمك كند؟
همسايهها ديدند و يك راننده اسنپي هم دور و اطراف بود. آنها فرار كردند و جلوتر با موتور به زمين خوردند. فكر كنم در درگيري با سروش پاي يكي از آنها آسيب ديده بود. مردم هم آمدند و كمكشان كردند و آنها هم فرار كردند. يعني مردم گفتند بمانيد تا اورژانس بيايد، اما اينها فرار كردند! فكر كنم چاقويشان را هم جا ميگذارند.
الان پرونده در چه مرحلهاي است؟
تا آنجايي كه ميدانم از طريق فيلمهاي دوربين مداربسته و مشخصاتي كه داشتند، شناسايي شدند اما هنوز پيدا نشدند.
نقاب داشتند؟
در دوربين مداربسته مقابل خانه، صورتشان را پوشانده بودند، اما جلوتر، چون با موتور زمين خوردند با تحقيقاتي كه انجام دادند، فكر كنم توانستند شناساييشان كنند.
خانوادهاش پيگيري قانوني كردند؟
ما با جديت پيگيريم و پيدايشان ميكنيم. در باشگاه، افرادي بودند كه بتوانند كمك كنند. بچههاي محدوده دركه از طريق دوربينها با همكاري كلانتري پيگير شدند. ضمن اينكه كشته شدن سروش رسانهاي شد و فكر ميكنم پيگيريها سفت و سختتر خواهد بود!
خانواده سروش در چه وضعيتي هستند؟
خب خواهر او خارج از كشور زندگي ميكند و سروش با مادرش مستاجر بودند. وضع مالي خيلي خوبي نداشتند، اما خرج خانواده را ميداد. فقط ميتوانم بگويم حال و روز خوبي اصلا ندارند.
درباره از دست دادن دوست صميميات براي سرقت يك گوشي چه صحبتي داريد؟
اتفاقات اينچنيني كه رخ ميدهد واقعا خنده تلخ به لب آدم ميآورد و جاي صحبتي نيست! در همه جاي دنيا قفل است كه براي گوشي، گردن بزنند! اگر دعوا و درگيري سر چيزهاي مهمي بود باز قابل هضمتر است، اما بيايند جلو و تو براي دفاع از مالت كشته شوي... ديگر چه بگويم.
حرف خاصي مانده؟
سروش دسته گل بود كه حيف شد و نميشود باور كرد.