درباره شرايط پيچيده موجود كشور ارسال شد
نامه جمعي از اقتصاددانان و استادان دانشگاهها به رييسجمهور
بيانيه حاضر، توسط جمعي از اقتصاددانان و به مناسبت شرايط پيچيده موجود كشور تدوين و امضا شده است. در فرآيند تبادل اطلاعات براي مشاركت اقتصاددانان در دانشگاهها و مراكز پژوهشي مختلف، برخي اعضاي هيات علمي ديگر رشتههاي تحصيلي هم از اين متن مطلع شده و از آن اعلام حمايت كردند. لذا به منظور اداي احترام به اين گروه، ضمن تشكر از مشاركتي كه انجام دادهاند، ليست اسامي آنان نيز در بخش دوم اسامي ذكر ميشود.
به نام خداوند جان و خرد
ضرورت تضمين امنيت، ثبات و توسعه ايران
مردم شريف ايران و رييسجمهور محترم جناب آقاي دكتر پزشكيان
نبرد ۱۲روزه نفسگير و خونين با اسراييل و امريكا، در سايه رشادتها و فداكاريهاي مردم شريف، نيروهاي مسلح و ساير نهادهاي پشتيبان كشور عزيزمان، در اين مرحله، با آتشبسي هر چند شكننده، متوقف شد و جنگافروزان را كه شايد سوداي فروپاشي كشور و حتي تجزيه ميهن عزيز را در سر داشتند، ناكام گذاشت. جنگ ۱۲روزه يكبار ديگر اهميت بالاي برخورداري از امنيت را گوشزد كرد و يادآور شد كه اولين و مهمترين وظيفه هر حكومتي، تامين آرامش و برقراري امنيت در زندگي شهروندان است. اين جنگ در عين حال، پديده بسيار ارزشمند و عبرتآموزي را نيز به نمايش گذاشت و آن، انسجام ملي و گرايش قدرتمند كثيري از ايرانيان، فارغ از هر ويژگي متمايزكننده، براي حفظ ايران و مقابله با جنگافروزِ متجاوز بود. بسياري از كساني كه به عملكرد نظام جمهوري اسلامي ايران انتقادات جدي داشتند و حتي كساني كه به دليل همين رويكرد، هزينههاي قابل توجهي را نيز پرداخته بودند، در كنار ديگر ايرانيان، تجاوز اسراييل به ايران را شديدا محكوم كردند. بيترديد رفتار اجتماعي تحسينبرانگيز مردم ايران در اين شرايط سخت و حساس و نحوه مواجهه آنان با اين هجوم تجاوزكارانه، در توقف آن تاثير تعيينكنندهاي داشته است.
از اين جنگ، همانند هر بحران بزرگ ديگري، درسهاي ارزشمندي بايد آموخت. توام شدن درگيري نظامي ميان ما و رژيم اسراييل و امريكا با تشديد ابرچالشهاي ناشي از ناترازي فزاينده در بخشهاي مختلف، افول سرمايهگذاريهاي مولد، تشديد مهاجرت نخبگان به خارج از كشور و... بار ديگر ما را با اين سوال مواجه ميكند كه چه ميزان از مشكلات و خطرات متنوعي كه امروز جامعه را در برگرفته، قابل پيشگيري بوده و ميتوانسته موقعيت مساعدتر و شرايط مناسبتري را به وجود آورد. سالهاست كارشناسان بسياري در مورد خطر افزايش تنش در روابط بينالملل و افول سرمايه اجتماعي و ضرورت جلوگيري از گسترش نارضايتي در ميان اقشار مختلف، افزايش كارايي در بخشهاي مختلف اقتصادي - اجتماعي و پويايي در فرآيند مديريت كشور سخن به ميان آوردهاند. ولي وسايل ارتباط جمعي رسمي، بهويژه صدا و سيما، تلاش نموده همواره، تصويري صُلب و يكدست از اجماع نظر در مورد سياستهاي رسمي جمهوري اسلامي ايران ترسيم نمايد. امروز كه خطر تجاوز اسراييل و جاسوسي مزدورانش بيش از پيش امنيت و حتي تماميت ارضي كشور را مورد تهديد قرار داده، موارد ذكر شده اهميتي دوچندان پيدا كرده است.
اين جنگ، به همراه درسهاي عبرتآموز آن، ميتواند نقطه عطفي تاريخي در پايانبخشي به ناكارآمدي، بياعتمادي، سياست خارجي منجمد و تبعيض و بيعدالتيها و اتخاذ سياستهايي نوين در جهت ايجاد و گسترش روابط بينالمللي بر مبناي تنشزدايي و تامين منافع اقتصادي، تضمين آزاديهاي سياسي و اجتماعي، رفاه و شايستهسالاري باشد. اين اتفاق ميتواند دورهاي جديد و پربركت را براي ايران رقم بزند.
حل مشكلات درهمتنيده اقتصادي، اجتماعي و سياسي، فرآيندي دشوار و زمانبر است كه به همراهي و همكاري ميان مردم و دولت و بهرهگيري از منابع و تكنولوژي جهاني نيازمند است. لذا عبور كمهزينه از اين شرايط، بدون گسترش روابط بينالملل از يك طرف و تقويت هر چه بيشتر سرمايه اجتماعي، از طرف ديگر، امكانپذير نخواهد بود.
ما امضاكنندگان اين بيانيه، ضمن محكوم كردن تجاوز رژيم جنايتكار و تروريست اسراييل به ايران عزيز و حمله امريكا به تاسيسات هستهاي كشورمان، توجه به موارد زير را ضروري و بلكه حياتي ميدانيم:
در عرصه روابط بينالملل، برداشت ما آن است كه مردم ايران، ضمن آنكه در مقابل تجاوز بيگانه ميايستند و از تسلط بيگانه بيزارند، صلحدوست و مدافع تعامل با كشورهاي مختلف جهان هستند. توصيه موكد ما آن است كه براي خروج از شرايط به وجود آمده، مسير ديپلماسي و مذاكره سازنده با امريكا و اروپا فعال شده و از بروز مجدد جنگ و تداوم اعمال فشارهاي اقتصادي جلوگيري شود. حفظ تماميت ارضي و موجوديت سرزميني ايران، مهمترين هدفي است كه نبايد اجازه داد، ذرهاي دچار خدشه شود. نگاههاي افراطي كه محرك دشمنيها و درگيريهاست، در شرايط موجود كشور، خطرناك و داراي نتايج فاجعهبار خواهد بود.
در عرصه داخلي، مهمترين توصيه ما، تغيير بنيادي رويكرد نظام حكمراني در جهت افزايش ملموس مشاركت جامعه و احياي سرمايه اجتماعي است. با تداوم سياستهاي انحصارگرانه، اعتماد عمومي جلب نخواهد شد. آزادي بيان صاحبان انديشه تضمين شود و اين امكان فراهم گردد كه همه بتوانند با برخورداري از آزادي، نظرات خود را در مورد چرايي بروز شرايط موجود و چگونگي خروج از آن، ابراز كنند. تجربه بشري به خوبي نشان داده است كه نظامهاي سياسي برخلاف تصور برخي سياستمداران، در فضاي آزادي بيان، تثبيت و تقويت شده و برعكس، در فضاي دچارِ محدوديت است كه نفوذپذير و شكننده ميشوند.
براي تقويت انسجام ملي و افزايش سرمايه اجتماعي، زندانيان سياسي و محصوراني كه به دليل بيان نظرات زنداني شدهاند، از بند رها شوند.
صدا و سيما و ديگر رسانههاي جمعي دولتي به نحوي متحول گردد كه مرجع رسانه به داخل كشور منتقل شود. نقاط ضعف سياستها و برنامهها، توسط انديشمندان منتقد، در وسايل ارتباط جمعي ايران بازتاب يابد تا صاحبان انديشه بتوانند بهطور شفاف، عملكرد دستگاههاي تصميمساز كشور را نقد كرده و نظرات سازنده خود را ابراز كنند.
شعارزدگي و توجه به ظواهر، در مقابلِ اهميت قائل شدن براي شايستگي و توانمندي تخصصي، به راحتي، زمينه نفوذ افرادي را باز ميكند كه با طرح شعارهاي افراطي، جهتگيريها را، عملا همسوي با خواستههاي دشمنان كشور شكل ميدهند. نظام اطلاعاتي و امنيتي كشور براي خنثيسازي همهجانبه دشمن و صيانت از جان و كيان مردم، نيازمند بازنگريهاي اساسي است.
سياستهاي پولي، ارزي، تجاري و مالي به گونهاي تنظيم شود كه زمينه رانتجويي و فساد را از بين برده و از سوي ديگر، بهرهمندي نهادهايي متوقف گردد كه بهرغم گسترش هشداردهنده فقر همگاني، خارج از كنترل و نظارتِ تعريف شده و بدون شفافيت، از منابع عمومي تغذيه شده و امتيازات فراواني را مورد استفاده قرار ميدهند.
بر ضرورت خروج نيروهاي نظامي از امور بنگاهداري و فعاليتهاي اقتصادي و تمركز آنها بر امور مربوط به حوزههاي مستقيما مرتبط با امور نيروهاي مسلح تاكيد ميشود. اميد آن داريم كه نظام تصميمگيري كشور در سايه يادگيري از اتفاقات پرهزينهاي كه طي دهههاي گذشته رخ داده و در درون هر يك از آنها، درسهايي فراوان و سازنده همراه داشته، بتواند ايراني آباد، آزاد، مستقل و پرنشاط را براي اين مردم قهرمان و شريف، از خود به يادگار بگذارد. به ياري خدا و همراهي همگاني، چنين باد.
فرهاد نیلی، بهروز هادی زنوز، سید محمد باقر نجفی، تقی آزاد ارمکی، قاسم انصاری رنانی، علی اکبر هرندی، علیرضا علوی تبار، عباس آخوندي، مرتضي افقه، غلامحسين حسنتاش، مسعود روغني زنجاني، محمد ستاريفر، محمدحسين شريفزادگان، محمد طبيبيان، بهروز هادي زنوز، مسعود نيلي و جمعي ديگر از اقتصاددانان و دانشگاهيان