• 1404 سه‌شنبه 17 تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6086 -
  • 1404 سه‌شنبه 17 تير

چگونه حلقه وفاداران ترامپ، ايالات‌متحده را در آستانه شكست اطلاعاتي قرار داده‌اند

سقوط امريكا در تله اقتدارگرايي؟

ديويد وي. جيو٭

مايكل وي. هيدن٭٭

«صريح صحبت كن!» اين دستور ولاديمير پوتين، رييس‌جمهور روسيه، به سرگئي ناريشكين، رييس اطلاعات خارجي اين كشور، در جلسه‌ تلويزيوني شوراي امنيت در آستانه حمله تمام‌عيار او به اوكراين در فوريه ۲۰۲۲ بود. ناريشكين به ‌وضوح مضطرب بود. وقتي سرانجام با لكنت زبان حمايت خود را از به‌رسميت شناختن مناطق دونتسك و لوهانسك اوكراين به عنوان مناطق مستقل اعلام كرد -كلماتي كه پوتين منتظر شنيدنشان بود- به سرعت به او دستور داده شد كه بنشيند، گويي دانش‌آموزي ناآماده است كه در امتحان شفاهي مردود شده. ترديد ظاهري ناريشكين در تاييد بهانه پوتين براي جنگ، احتمالا به دليل نبود اطلاعات محكم بود كه نشان دهد «عمليات ويژه نظامي» پوتين مي‌تواند كي‌يف را به مدار امپراتوري مسكو بازگرداند، اما به جاي ابراز نگراني، ناريشكين تسليم و همرنگي را انتخاب كرد. اطلاعات ممكن است مبهم بوده باشد، اما خطرات مخالفت با پوتين كاملا روشن بود.

اعتقاد راسخ پوتين به اينكه اوكراين به سرعت تسليم خواهد شد، بزرگ‌ترين شكست اطلاعاتي را در ربع قرني كه قدرت دارد، رقم زد. او وقتي استراتژي‌اش طبق تصوراتش پيش نرفت، خشمگين شد و برخي مقامات ارشد امنيتي را مقصر دانست و حتي دستگير كرد، اما پوتين خود تله‌اي براي خود ساخته بود. مانند بسياري از رهبران اقتدارگرا، او شرايطي ايجاد كرده بود كه زيردستانش تنها آنچه او مي‌خواست بشنود، به او مي‌گفتند. اطلاعات، در بهترين شكل خود، رهبران سياسي را تشويق مي‌كند تا سوالات درست بپرسند، پيش‌فرض‌هايشان را به چالش بكشند و به آنچه ممكن است اشتباه پيش برود، فكر كنند. اگرچه افسران اطلاعاتي وظيفه حرفه‌اي دارند كه خود را با منافع، اولويت‌هاي سياست خارجي و سبك گزارش‌دهي مورد علاقه رهبرانشان هماهنگ كنند، گاهي بالاترين خدمت يك سازمان اطلاعاتي اين است كه رهبران سياسي را از ايده‌اي قوي اما نادرست منصرف كند. 
ايالات‌متحده داراي جامعه اطلاعاتي است كه مورد حسادت جهان قرار دارد، اما در دوره رياست دونالد ترامپ، برخي از همان آسيب‌هايي كه رژيم‌هاي اقتدارگرا را مستعد شكست‌هاي اطلاعاتي مي‌كند، سيستم اطلاعاتي امريكا را نيز آسيب‌پذير كرده است. سبك پوپوليستي و شخصيت‌محور او باعث شده كه ارزش اطلاعات را ناديده بگيرد و از سازمان‌هايي كه آن را توليد مي‌كنند، سوءاستفاده كند. در اواخر ژوئن، يك روز پيش از آنكه ترامپ دستور حمله بمب‌افكن‌هاي امريكايي به تاسيسات هسته‌اي ايران را صادر كند، شهادت تولسي گابارد، مدير اطلاعات ملي، در كنگره كه اعلام كرده بود ايران در آستانه گريز هسته‌اي قرار ندارد -ارزيابي‌ كه با ادعاهاي رييس‌جمهور در تضاد بود- را رد كرد. ترامپ گفت: «برايم مهم نيست او چه مي‌گويد.» پس از حملات امريكا، او با افتخار اعلام كرد كه تاسيسات هسته‌اي ايران «كاملا و به ‌طور كامل نابود شده‌اند»، درحالي كه گزارش اوليه آژانس اطلاعات دفاعي (DIA) ارزيابي محتاطانه‌تري از ميزان خسارت ارايه كرده بود.
مشكل تنها به تحقير اطلاعات توسط خود ترامپ محدود نمي‌شود. دولت او همچنين شرايطي ايجاد كرده كه در آن مقامات ارشد ارزيابي‌هاي خود را براي خشنود كردن او تنظيم مي‌كنند.
 پيت هگست، وزير دفاع، ادعاهاي اغراق‌آميز ترامپ درباره نابودي كامل را تكرار كرد و گزارش سازمان اطلاعاتي خود را ناديده گرفت. كارولين ليويت، سخنگوي كاخ سفيد، گفت كه «ارزيابي ادعايي كاملا اشتباه است.»  
گابارد و جان رتكليف، مدير سيا، به سرعت ادعا كردند كه «اطلاعات جديدي» يافته‌اند كه از تفسير ترامپ پشتيباني مي‌كند، اما از انتشار عمومي آن خودداري كردند. سازمان‌هاي اطلاعاتي كه به ‌طور فزاينده با افراد وفادار به جاي حرفه‌اي‌هاي باتجربه پر شده‌اند -به عنوان نمونه دفتر مهم مبارزه با تروريسم در وزارت امنيت داخلي ناگهان تحت فرمان يك فارغ‌التحصيل اخير دانشگاه بدون تجربه امنيت ملي قرار گرفت- در معرض خطر سياسي شدن بيش از حد قرار دارند و به جاي اطلاع‌رساني و تصميم‌گيري‌هاي سياسي، به توجيه عملكردشان متوسل مي‌شوند. در همين حال، ايالات‌متحده با تهديدات جدي امنيت ملي روبه‌رو است، به‌ويژه تهديد فزاينده تروريسم. حال اين تهديد مي‌تواند يك حمله تروريستي يا سايبري باشد يا اشتباه محاسباتي در سياست خارجي و غافلگيري نظامي. در چنين چارچوبي پيامدهاي شكست اطلاعاتي مي‌تواند عميق باشد و اين خطر روز به روز در حال افزايش است. 

گوش‌هايي كه نمي‌خواهند بشنوند
شكست‌هاي اطلاعاتي حتي در سيستم‌هاي سالم اجتناب‌ناپذيرند. كشف و ارزيابي صحيح اسرار، حتي در بهترين شرايط، دشوار است؛ خطاي انساني تضمين مي‌كند كه در فرآيند و تحليل اشتباهاتي رخ خواهد داد، اما تحريف‌هاي درون سيستم، احتمال شكست را افزايش مي‌دهند. مورد كلاسيك، رژيم‌هاي اقتدارگرايي هستند كه در آنها حاكم خودمحور ديدگاه‌هاي ديگر را تحمل نمي‌كند. افسران اطلاعاتي در چنين سيستم‌هايي در محيطي فعاليت مي‌كنند كه گفتن حقيقت به قدرت تحمل نمي‌شود، تسليم به تخصص ترجيح داده مي‌شود، چاپلوسي بر بينش غلبه مي‌كند و «حقايق جايگزين» بايد ارايه شوند تا روايت موردعلاقه رهبر حفظ شود. ارايه ارزيابي‌هاي صادقانه كه با ديدگاه‌هاي حاكم در تضاد باشد، به عنوان بي‌وفايي تلقي شده و مجازات‌هاي سختي را در پي دارد. بدون فضايي براي اختلاف‌نظر تحليلي و ارايه ديدگاه‌هاي بي‌پرده، رهبران ممكن است براساس اطلاعات نادرست عمل كنند، همان‌طور كه ناريشكين بدان مبتلا شد.
ايالات‌متحده امروز با خطر مشابهي روبه‌رو است. پوپوليسم ترامپ با بي‌اعتمادي عميق به مراجع معتبر و عدم تحمل كارشناسان كه حقايق يا تحليل‌هاي نامطلوب ارايه مي‌دهند، مشخص مي‌شود. 
ترامپ مانند رهبران اقتدارگرا خود را با حلقه وفاداران احاطه كرده كه آزمون‌هاي ايدئولوژيك را پشت سر گذاشته‌اند، مانند اصرار بر اينكه انتخابات ۲۰۲۰ از او «دزديده شده» است. فرهنگ تحليل سياسي‌شده، خودسانسوري و سركوب حقايق نامطلوب، شرايطي را بازتاب مي‌دهد كه در رژيم‌هاي اقتدارگرا به شكست اطلاعاتي منجر مي‌شود. در چنين شرايطي مهم‌ترين صلاحيت براي خدمت به ترامپ، وفاداري شخصي است، نه شايستگي يا تجربه مرتبط. البته، رييس‌جمهور امريكا بايد بتواند انتظار درجه‌اي از وفاداري از كارمندان فدرال را داشته باشد. اما انتظارات دولت ترامپ وفاداري شخصي را بر حقيقت مقدم مي‌دارد. از چندين حرفه‌اي باسابقه به عنوان پيش‌فرض پرسيده شده كه به چه كسي راي داده‌اند؛ پيش‌شرطي كه تصدي مشاغل امنيت ملي كه به ‌طور سنتي غيرسياسي هستند مضحك است. با اين همه پاسخ آنها به اين سوال موجب شد تا در آزمون وفاداري به عنوان افسران شايسته ردصلاحيت شوند. همين گزاره به كساني كه باقي مي‌مانند پيام مي‌دهد كه ادامه خدمت به معناي تسليم است. 
مقامات ارشد اطلاعاتي وفادار كه به يك پوپوليست يا اقتدارگرا خدمت مي‌كنند، اغلب فعاليت‌هاي سازمان‌هاي خود را براساس آنچه رهبر ممكن است بخواهد يا نخواهد بشنود، تنظيم مي‌كنند. اين مي‌تواند منابع اطلاعاتي را از تهديدات واقعي منحرف كند. براي مثال، كش پاتل، مدير اف‌بي‌آي، اين سازمان را بازسازي كرده تا ماموران ويژه و تحليلگران را به سمت اجراي قوانين مهاجرتي و كاهش جرايم خشونت‌آميز هدايت كند، درحالي كه تحقيقات درباره تهديداتي با پيامدهاي جدي‌تر امنيت ملي -مبارزه با تروريسم، جرايم سايبري، فعاليت‌هاي اطلاعاتي چين يا روسيه در ايالات‌متحده- با كمبود منابع مواجه شده‌اند. اگرچه كاهش جرايم خشونت‌آميز هدفي ستودني است، حفاظت از امنيت ملي امريكا نيازمند اين است كه اف‌بي‌آي و ساير سازمان‌ها طيف گسترده‌تري از خطرات را مديريت كنند. اين تنها نمونه از كنار گذاشتن يا تعطيلي واحدهاي اطلاعاتي متمركز بر عمليات نفوذ خارجي توسط دولت ترامپ نيست، يا تنها نمونه از هدايت منابع به دور از تهديدات جدي براي خدمت به منافع سياسي قلمداد نمي‌شود. در اوايل ماه مه، گابارد به سازمان‌هاي اطلاعاتي امريكا دستور داد تا جمع‌آوري اطلاعات در گرينلند را افزايش دهند، به‌ويژه براي ارزيابي قدرت جنبش استقلال اين جزيره. گرينلند، قلمرو خودمختار يك متحد ناتو، تهديدي براي امنيت ايالات‌متحده نيست؛ دليل جمع‌آوري چنين اطلاعاتي نوعي حمايت از پيشنهاد دونالد ترامپ براي الحاق اين جزيره به ايالات‌متحده قلمداد شد. سازمان‌هاي اطلاعاتي ظرفيت نامحدودي ندارند. اگر منابع ارزشمند خود را صرف تهديدات غيرواقعي يا طرح‌هاي مشكوك براي كنترل سرزمين‌هاي ديگر كشورها كنند، احتمال غافلگيري از برنامه‌ها و نيات دشمناني مانند چين و روسيه بيشتر مي‌شود.

خشنود كردن هرم قدرت 
سياستمداران هميشه وسوسه مي‌شوند كه هشدارها را حذف كنند، سطح اطمينان تحليلي را بيش از حد نشان داده يا ديدگاه‌هاي مخالف را كم‌اهميت جلوه دهند، اين همان كاري است كه دونالد ترامپ انجام مي‌دهد. دولت او اولين دولت امريكا نيست كه اطلاعاتي را ترجيح مي‌دهد كه با روايت سياستي خاصي سازگار باشد. در اواخر دهه ۱۹۶۰، ليندون جانسون، رييس‌جمهور وقت، كه از عدم پيشرفت امريكا در جنگ ويتنام نااميد شده بود، ارزيابي‌هاي خوشبينانه‌تر پنتاگون درباره روند جنگ را به ديدگاه‌هاي بدبينانه‌تر سيا ترجيح داد كه درك او از جنگ را تحريف كرد و باعث شد به اميد كاذب براي استراتژي تشديد و در عين حال ناكام پايبند بماند. در سال ۲۰۰۲، دونالد رامسفلد، وزير دفاع، دفتر برنامه‌هاي ويژه را در پنتاگون راه‌اندازي كرد تا ارتباطي بين عراق و القاعده برقرار كند-ارتباطي كه سيا معتبر نمي‌دانست-رامسفلد به دنبال آن بود تا پرونده‌اي براي تهاجم امريكا به عراق بسازد.
در مجموع انتخاب گزينشي اطلاعات، روساي جمهور امريكا را به سوي شكست استراتژيك سوق داد، اما درس‌هاي تاريخ ظاهرا در كاخ سفيد كنوني گم شده‌اند. در ماه مه، گابارد رييس موقت شوراي اطلاعات ملي و معاون او را اخراج كرد، پس از آنكه آنها ارزيابي كردند كه گروه جنايي مستقر در ونزوئلا، ترن د آرگوا، تحت كنترل دولت ونزوئلا نيست، اين گزاره برخلاف ادعايي بود كه دولت دونالد ترامپ براي توجيه اخراج ونزوئلايي‌ها بدان متوسل شده بود. وقتي آنها ابتدا به اين نتيجه رسيدند، رييس دفتر گابارد، يك وفادار به دونالد ترامپ، از شورا خواست كه شواهد را «بازنگري» كند و «بازنويسي» انجام دهد تا ارزيابي «عليه» گابارد يا دونالد ترامپ استفاده نشود-درخواستي آشكارا سياسي- رهبران شوراي اطلاعات ملي عمدتا قضاوت اوليه خود را حفظ كردند و به جاي اصلاح ارزيابي براي مطابقت با سياست رييس‌جمهور، شغل خود را از دست دادند. به‌راحتي مي‌توان پيش‌بيني كرد كه اخراج مقامات اطلاعاتي به دليل ارايه ارزيابي‌هاي مبتني بر شواهد، مي‌تواند كساني كه هنوز در خدمت هستند را به خودسانسوري و تفكر گروهي سوق دهد، دو عنصر كليدي در شكست اطلاعاتي كه در سيستم‌هاي اقتدارگرا رايج است. 
تحليلگران شجاع ممكن است ديگر تمايلي به ارايه اطلاعاتي كه دونالد ترامپ نياز به دانستن آنها دارد، حتي اگر نخواهد بشنود، نداشته باشند و اگر رييس‌جمهور تنها ارزيابي‌هايي دريافت كند كه براي خشنود كردن او طراحي شده‌اند، در اتاق پژواك خود گير خواهد كرد و قادر به اتخاذ تصميمات كاملا آگاهانه مبتني بر واقعيت‌هاي سخت نخواهد بود. سياسي‌سازي آشكار اطلاعات، پيامدهايي فراتر از سالن‌هاي كاخ سفيد دارد. در روزهاي تاريك عطش دولت بوش براي جنگ در عراق، جامعه اطلاعاتي امريكا نه‌ تنها نزد مردم امريكا، بلكه نزد شركاي خارجي نيز اعتبار خود را از دست داد. همان فرسايش اعتماد مدني و كاهش اطمينان متحدان در حال حاضر در جريان است. اگر متحدان و شركاي ايالات‌متحده اطلاعات امريكا را غيرقابل اعتماد بدانند يا نگران شوند كه اطلاعات خودشان ممكن است سياسي شود، ممكن است اطلاعات كمتري با واشنگتن به اشتراك بگذارند كه مي‌تواند سازمان‌هاي اطلاعاتي امريكا را از سرنخ حياتي مورد نياز براي خنثي كردن يك توطئه يا درك يك تحول كليدي محروم كند.همكاري با سازمان‌هاي خارجي بخش مركزي جمع‌آوري اطلاعات امريكا است. واشنگتن خود قابليت‌هاي عظيمي دارد، اما نمي‌تواند جايگزين جمع‌آوري و تحليل ارايه‌شده توسط شركايش شود. 

تير خلاص به پيام‌رسان 
درحالي كه دولت دونالد ترامپ علنا ادعا مي‌كند كه اقداماتش براي غيرسياسي كردن سازمان‌هاي اطلاعاتي امريكا است، در واقع با فشار براي توليد ارزيابي‌هايي كه روايت‌هاي سياستي مورد علاقه را تقويت مي‌كنند، رد ارزيابي‌هاي نامطلوب، اخراج كارمنداني كه به عنوان غيروفادار تلقي مي‌شوند و آزار نيروي كار از طريق روش‌هايي مانند آزمايش‌هاي مختلف تحت عنوان تحقيقات نشت اطلاعات، آنها را بيشتر سياسي كرده است. براي اعضاي نهادهاي خدمات عمومي روشن است كه موقعيت‌هايشان تابع هوس‌هاي دولت است. مانند رهبران شوراي اطلاعات ملي، آنها ممكن است به دليل انجام وظايفشان اخراج شوند. به عنوان نمونه شش كارمند شوراي امنيت ملي كه پس از ديدار دونالد ترامپ با لورا لومر، فعال راست افراطي، اخراج شدند، ممكن است به دليل بي‌وفايي ظاهري از كار بيكار شده باشند يا مانند مدير و معاون مدير آژانس امنيت ملي، ممكن است بدون هيچ دليلي از كار بركنار گردند. در چنين شرايطي آشوب اداري به عنوان كاهش هزينه‌ها پنهان شده، روحيه را تضعيف كرده است. در ماه مارس، ايلان ماسك، مشاور دونالد ترامپ و كارمندان بخش كارايي دولت او از مقر سيا و آژانس امنيت ملي بازديد و ترس را در ميان چهره‌هاي حرفه‌اي‌ ايجاد كردند. اندكي بعد، هر دو سازمان از كاهش هزاران شغل گفتند، مشاغلي كه عمدتا با لغو پيشنهادهاي شغلي، اخراج كارمندان جديد، بازنشستگي‌هاي معمول و خريدهاي داوطلبانه از دست رفتند. پيشنهاد خريد، چندين افسر اطلاعاتي ارشد را از خدمت عمومي خارج كرد، اگرچه بسياري به‌صورت خصوصي اعلام كردند كه اين پيشنهاد تنها تصميم دشوار استعفا را آسان‌تر كرد. خروج زودهنگام آنها نه‌تنها دولت را از تخصص و تجربه آنها محروم مي‌كند، بلكه لغو پيشنهادهاي شغلي به اين معناست كه آنها با افسران جوان و پرشوري كه سرشار از ميهن‌پرستي هستند، جايگزين نخواهند شد. در حالت ايده‌آل، سازمان‌هاي اطلاعاتي بايد استعدادها را از همه گوشه‌ها جذب و مهار كنند. محدود كردن مجموعه استعدادها، كشور را از فرصت بهره‌برداري از پتانسيل كامل شهروندانش محروم مي‌كند و مشاركت بالقوه اطلاعات در سياست‌گذاري را تضعيف مي‌كند. در اتحاد جماهير شوروي، تنها اعضاي حزب كمونيست اجازه پيوستن به آژانس اطلاعاتي اصلي، كا‌گ‌ب، را داشتند. اين تعهد به خلوص ايدئولوژيك ماركسيست-لنينيستي به عملكرد تحليلي كا‌گ‌ب (KGB) آسيب رساند: اين آژانس به‌طور مداوم انسجام غرب را دست‌كم گرفت و قدرت دولت‌هاي مشتري شوروي و جنبش‌هاي انقلابي را بيش از حد تخمين زد. در طول جنگ جهاني دوم، اطلاعات بريتانيا از نبوغ رمزگشايي آلن تورينگ بهره‌مند شد تا حدي كه او حقايق زندگي‌اش را پنهان كرد. متاسفانه، دولت دونالد ترامپ با روشن كردن اينكه ديگر ديدگاه‌هاي متنوع را در سازمان‌هاي اطلاعاتي امريكا ارزشمند نمي‌داند، استعدادها را دفع مي‌كند. وقتي ابتكار عمل‌ها از كار افتادند، به جاي آنكه افسراني كه به‌ طور موقت براي كار روي ابتكارات متنوع، برابر و كلي در سيا و دفتر مدير اطلاعات ملي مامور شده بودند، صرفا جابه‌جا شوند، اخراج شدند، پيامي كه ارسال شد اين بود كه دولت انتظار همرنگي ايدئولوژيك دارد. پس انتظارات دولت دونالد ترامپ مبني بر وفاداري شخصي بر حقيقت مقدم است. جامعه اطلاعاتي امريكا كه به ‌طور فزاينده در حفظ كاركنان و جذب افراد جديد مانند يك كشور اقتدارگرا عمل مي‌كند و از همين رو با مشكل مواجه خواهد شد. در حال حاضر، خدمت عمومي ممكن است براي بهترين و درخشان‌ترين افراد امريكا جذاب به نظر نيايد. بدتر اينكه، نيروي كار كنوني با اخراج‌ها و سوءاستفاده‌هايي كه شاهد آن هستند، دلسرد و حواس‌پرت شده است. هزاران افسر اطلاعاتي در حال بهره‌برداري از شبكه‌هاي حرفه‌اي خود و آماده‌سازي رزومه‌هاي محرمانه خود هستند تا براي مشاغل بخش خصوصي درخواست دهند. نيروي كاري مضطرب و مشغول به سختي مي‌تواند عملكرد بهينه‌اي ارايه دهد.
نزديكي دولت دونالد ترامپ به نظريه‌پردازي توطئه نيز رابطه آن با اطلاعات را تضعيف مي‌كند. لورا لومر، كه ديدارش با دونالد ترامپ باعث اخراج‌هاي برجسته در سازمان‌هاي اطلاعاتي شد، به دليل ترويج نظريه‌هاي توطئه، ازجمله ادعاي بي‌اساس مبني بر اينكه حملات ۱۱ سپتامبر يك «كار داخلي» بود، شناخته شده است. ديگر اعضاي دولت دونالد ترامپ، مانند دن بونجينو، معاون مدير اف‌بي‌آي، آشكارا نظريه‌هاي توطئه‌اي را مطرح كرده‌اند كه «دولت پنهان» را متهم به پنهان كردن حقيقت از مردم امريكا در موضوعاتي از مرگ جفري اپستين در زندان تا ترور رييس‌جمهور جان اف. كندي مي‌كنند. هيچ توطئه واقعي كشف نشده است، اما بدنام كردن سازمان‌هاي اطلاعاتي امريكا كه به عنوان بخشي از «دولت پنهان» تلقي مي‌شوند، تاثيري ماندگار بر مشروعيت درك‌شده كار آنها دارد. تحقير اطلاعات درنهايت ايالات‌متحده را ناامن‌تر مي‌كند. سازمان‌هاي اطلاعاتي براي انجام وظايفشان به حمايت عمومي نياز دارند. براي مثال، اجراي قانون فدرال به اطلاعات دريافتي از شهروندان وابسته است؛ توصيف مكرر اف‌بي‌آي به عنوان «فاسد غيرقابل اصلاح» -به گفته معاون مدير آن- ممكن است مردم را از همكاري با ماموران ويژه بازدارد و اگر رسانه‌هاي همسو با دونالد ترامپ با لفاظي‌هاي پوپوليستي درباره تهديد از درون -به‌ويژه تهديدي كه سازمان‌هاي اجرايي قانون فدرال و اطلاعاتي براي آزادي‌هاي مدني ايجاد مي‌كنند- ادامه دهند، اين احتمال بالاست كه سياستمداران حمايت از قوانيني كه جمع‌آوري اطلاعات لازم را ممكن مي‌سازد، دشوار بيابند. اوايل سال گذشته، هنگامي كه زمان تمديد بخش ۷۰۲ اصلاحيه سال ۲۰۰۸ قانون نظارت بر اطلاعات خارجي فرا رسيد كه يك ماده كليدي به دولت امريكا اجازه داد اتباع خارجي خارج از ايالات‌متحده را تحت نظارت قرار دهد. همان افرادي كه اكنون اف‌بي‌آي را رهبري مي‌كنند، به همراه رسانه‌هاي راست افراطي، به‌ طور گمراه‌كننده‌اي اين قانون را به عنوان اعطاي قدرت اورولي به يك دولت پنهان غيرپاسخگو توصيف كردند. اين ماده درنهايت براي دو سال ديگر تمديد شد، اما اين ماجرا آسيب‌پذيري ابزارهاي ارزشمند سازمان‌هاي اطلاعاتي در برابر لفاظي‌هاي سياسي اغراق‌آميز را نشان داد.

شكل  شكست 
دونالد ترامپ مصرف‌كننده ذاتي اطلاعات نيست. باتوجه به نادر بودن جلسات توجيهي رييس‌جمهوري در اين زمينه، برنامه عمومي او بيش از يك جلسه در هفته را نشان نمي‌دهد. ترامپ براساس غريزه عمل مي‌كند و اغلب سياست‌هاي خود را به عنوان «عقل سليم» توجيه مي‌كند، رويكردي پوپوليستي كه با فرآيند روشمند تحليلگران اطلاعاتي همخواني ندارد. دونالد ترامپ شعارها را به محتوا، روايت را به ظرافت و توطئه را به كنجكاوي ترجيح مي‌دهد. او از ورود به جزييات اجتناب مي‌كند. مواضع ايدئولوژيك او با تجربه‌گرايي در تضاد است، همان‌طور كه درگيري دولت او با اقتصاددانان بر سر اثرات سياست تعرفه‌اي‌اش نشان داده است. 
به نظر مي‌رسد كه دونالد ترامپ تنها زماني به اطلاعات ارزش مي‌دهد كه باورهاي او را تاييد كند؛ او براي به چالش كشيدن اعتقاداتش يا كمك به بررسي زواياي مختلف نگاه نمي‌كند. نحوه مديريت سيستم اطلاعاتي امريكا توسط دولت دونالد ترامپ، احتمال شكست اطلاعاتي را افزايش مي‌دهد. اين مي‌تواند به شكل حمله غافلگيرانه، سوءتعبير از يك دشمن، يا ناتواني در پيش‌بيني يك رويداد مهم ديگر باشد. دونالد ترامپ پيش‌تر هشدارها را ناديده گرفته است. در دوره اول خود، او در پاسخ به هشدارها درباره گسترش كوويد-۱۹ كند عمل كرد و واكنش اوليه امريكا به همه‌گيري را مختل كرد و خطرات امنيتي ناشي از ناسيوناليسم تهاجمي داخلي كه تحليلگران اف‌بي‌آي و وزارت امنيت داخلي پيش از حمله به كنگره در ۶ ژانويه ۲۰۲۱ به او ارايه كرده بودند، ناديده گرفت. دونالد ترامپ به نظر مي‌رسد تنها زماني به اطلاعات ارزش مي‌دهد كه باورهاي او را تاييد كند.امروز ممكن است اتفاق مشابهي رخ دهد. هشدارهايي كه بارها با تعصب رد شوند، درنهايت ممكن است ديگر ارايه نشوند. اين احتمال نيز وجود دارد كه به دليل نرسيدن اطلاعات حياتي به دونالد ترامپ، سياست‌هاي رييس‌جمهوري شكست بخورد. همزمان ترس از انتقام ممكن است باعث شود مقامات خودسانسوري كنند يا از ارايه ارزيابي‌هايي كه ممكن است واكنش ايدئولوژيك را برانگيزد، مانند هشدارها درباره افراط‌گرايي خشونت‌آميز داخلي در ميان گروه‌هاي راست افراطي يا عمليات اطلاعاتي روسيه، اجتناب كنند. همان‌طور كه برايان اونيل، تحليلگر ارشد سابق سيا، ماه گذشته در Just Security نوشت: «شكست اطلاعاتي بعدي غافلگيركننده نخواهد بود. اين يك انتخاب خواهد بود.» شكست اطلاعاتي در دوره دونالد ترامپ ممكن است او را وادار به رفع مشكلاتي كه باعث آن شده‌اند، نكند. در عوض، او ممكن است سازمان‌هاي اطلاعاتي امريكا را به دليل كوتاهي در انجام وظايفشان مقصر بداند يا حتي به ‌طور نادرست ادعا كند كه آنها هميشه عليه او بوده‌اند. هر اصلاحي كه دولت او پس از شكست اطلاعاتي انجام مي‌دهد، احتمالا براي سياسي كردن بيشتر جامعه اطلاعاتي، تضعيف استقلال اين نهاد و ارايه كنترل بيشتر به قوه مجريه بر بودجه‌ها، پرسنل و اختيارات آن طراحي خواهد شد. يك تيم ورزشي بااستعداد كه به‌خوبي مربيگري نشود، همچنان مي‌تواند برنده شود. اگر ايالات‌متحده در چند سال آينده از يك شكست اطلاعاتي بزرگ اجتناب كند، اين به دليل روحيه حرفه‌اي پايدار سازمان‌هاي اطلاعاتي آن خواهد بود. اما اين سازمان‌ها پتانسيل كامل خود را اجرايي نخواهد كرد؛ از طرفي ديگر اگر به‌طور مداوم مورد سوءاستفاده، ناديده گرفته شدن و سياسي شدن قرار گيرند، نمي‌توانند برتري اطلاعاتي را كه جامعه اطلاعاتي براي ارايه به رييس‌جمهور امريكا طراحي شده، توليد كنند. دونالد ترامپ شيفته منابع طبيعي ايالات‌متحده است؛ نفت و گاز طبيعي، چوب، كشاورزي‌اش. جامعه اطلاعاتي بي‌نظير اين كشور يكي ديگر از منابع ارزشمند است، ستوني از «عظمت» كه دونالد ترامپ به دنبال آن است. تضمين امنيت امريكا امروز و براي نسل‌هاي آينده به مديريت خوب او از اين گنج ملي بستگي دارد.
ترجمه: نوشين محجوب
٭استاد جهاني آكادمي بريتانيا در زمينه اطلاعات و امنيت بين‌المللي
٭٭ ژنرال بازنشسته نيروي هوايي امريكا و مدير پيشين آژانس امنيت ملي

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون