نفت همچنان گروگان ژئوپليتيك خاورميانه است
فرشيد فرحناكيان
تحولات اخير در خاورميانه، به ويژه افزايش تنشها ميان ايران و اسراييل و درگيريهاي جاري در نوار غزه، بار ديگر زنگ خطر را براي بازار جهاني نفت و بروز شوك قيمت نفت ديگري به صدا درآورده است. از حملات به زيرساختهاي حياتي انرژي گرفته تا تهديد به بستن تنگه هرمز، مجموعهاي از رويدادهاي ژئوپليتيكي در حال شكل دادن به آينده بازار نفت و انرژي هستند.
مولفه غيرمنتظره يا حيرتآور تغيير در قيمت نفت، به عنوان شوك قيمت نفت شناخته ميشود. با مقايسه انتظارات قيمت نفت با نتايج بعدي، ممكن است اندازهگيري مستقيمي از بزرگي شوك قيمت نفت به دست آورد (كريستين بوميستر و لوتز كيليان، 2016). سالها پيش، بحران نفتي سال۱۹۷۳، با آزاد شدن قيمت نفت در واكنش به عرضه و تقاضا، منجر به افزايش چهار برابري قيمت نفت وارداتي در طول سه ماه شد. اين افزايش، باعث اعمال سقف قيمتي بر نفت داخلي و فرآوردههاي نفتي در برخي كشورها شد كه به كمبود بنزين و صفهاي طولاني در پمپبنزينها انجاميد. پيش از ۱۹۷۳، قيمت نفت توسط دولت تنظيم ميشد كه منجر به نوسانات شديد قيمت در پاسخ به شوكهاي عرضه شد. با پايان يافتن تنظيم قيمت نفت در اوايل دهه۱۹۷۰ و وابستگي بيشتر به واردات نفت از خاورميانه، قيمت نفت به آزادسازي كامل رسيد. افزايش چهار برابري قيمت نفت در سال۱۹۷۴، به طور ساختاري، بازار نفت را متحول كرد و به شكلگيري بازار مدرن نفت امروزي منجر شد.
نوسانات قيمت نفت در دهههاي اخير به عواملي مانند شوكهاي توليد (رويدادهاي سياسي، اكتشافات جديد، فناوري)، تقاضاي جهاني (چرخههاي تجاري) و انتظارات بازار (ذخاير نفت) وابسته است. پيشبيني اين نوسانات به دليل غيرمنتظره بودن برخي تغييرات و دشواري مدلسازي عوامل تعيينكننده، چالشبرانگيز است. در اين يادداشت، مهمترين پيامدهاي كنوني و احتمالي بحران افزايش تنشها ميان ايران و اسراييل بر بازار نفت را بررسي ميشود.
۱) پيامدهاي فوري بر بازار نفت
افزايش قيمتها؛ واكنش سريع بازار به تنشها: حملات هوايي اسراييل به تاسيسات هستهاي و نظامي ايران در خرداد ماه ۱۴۰۴ منجر به جهش ۷ تا ۱۱درصدي قيمت نفت شد. ايران با صادرات روزانه حدود ۲ ميليون بشكه، بازيگري كليدي در اوپك محسوب ميشود و اختلال در توليد يا صادرات آن بلافاصله اثر خود را بر بازار جهاني ميگذارد. از سوي ديگر، پاسخ متقابل ايران با حمله به پايگاههاي اسراييلي و امريكايي در منطقه و مطرح شدن تهديد بستن تنگه هرمز، مسير عبور ۲۰درصد نفت و ۲۵درصد گاز مايع جهان، باعث افزايش ترس از كمبود عرضه در بازارهاي جهاني شده است.
نوسان در بازارهاي مالي و انرژي: همزمان با تشديد درگيريها، بازارهاي مالي نيز دچار تلاطم شدهاند. قيمت طلا افزايش يافته، ارزش بيتكوين سقوط كرده و سهام شركتهاي هواپيمايي نظير لوفتهانزا و ايرفرانس كاهش قابلتوجهي را تجربه كردهاند. همچنين، پروازهاي تجاري از فراز ايران، عراق، اردن و اسراييل يا متوقف شدهاند يا مسير خود را تغيير دادهاند. در همين حال، حملات به فاز ۱۴ پارس جنوبي و پالايشگاه فجر جم منجر به كاهش توليد گاز ايران تا ۱۲ ميليون مترمكعب در روز شد كه بر قيمتهاي جهاني گاز نيز اثر گذاشت.
اخلال در زنجيره تامين انرژي: توقف فعاليت ميادين گازي اسراييل، عرضه انرژي به مصر و اردن را مختل كرده است. به علاوه، ناامني در مسيرهاي حياتي تجارت دريايي مانند خليجفارس، درياي سرخ و كانال سوئز، هزينه بيمه نفتكشها و كشتيهاي باري را افزايش داده و تهديدي براي زنجيره تامين جهاني است.
۲) چشماندازهاي آينده؛ دو سناريوي متضاد
سناريوي نخست تشديد درگيريها و جهش قيمتها: در صورت گسترش جنگ ايران و اسراييل، بهويژه حمله به زيرساختهاي نفتي يا مسدود شدن تنگه هرمز، قيمت نفت ميتواند از سطح فعلي عبور كرده و به محدوده ۹۰ دلار يا حتي سه رقمي برسد. تحليلگران هشدار ميدهند كه حتي يك اختلال چند روزه در عبور نفتكشها از تنگه هرمز ميتواند بحران انرژي جهاني ايجاد كند و تورم را به كشورهاي مصرفكننده تحميل كند. با وجود تشديد درگيريها، عربستان و امارات اعلام كردهاند كه درگيريهاي نظامي فعلا تغييري در سياستهاي عرضه نفت اوپك ايجاد نخواهد كرد. اين كشورها با دراختيار داشتن ظرفيت مازاد توليد (۳ ميليون بشكه در عربستان و يك ميليون بشكه در امارات)، نقش مهمي در مهار شوكهاي احتمالي دارند، اما در عمل تاكنون نسبت به گسترش درگيريها محتاطانه واكنش نشان دادهاند.
سناريوي دوم تنشزدايي و بازگشت نسبي ثبات: در مقابل، آتشبس ۱۲ روزه اعلام شده در ژوئن ۲۰۲۵ كه با وساطت امريكا (به ويژه شخص دونالد ترامپ) حاصل شد، باعث كاهش قيمت نفت به حدود ۶۷ دلار شد. اگر مذاكرات هستهاي در عمان از سر گرفته شود و فضاي ديپلماتيك تقويت شود، اين امكان وجود دارد كه بازار وارد فاز تثبيت شود؛ هر چند اين روند، شكننده خواهد بود.
3) دورنماي بلندمدت؛ بيثباتي پايدار و ريسك اعتباري
حتي در صورت كاهش درگيريهاي مستقيم، چشمانداز بيثباتي در خاورميانه در كوتاهمدت از بين نخواهد رفت. حملات نظامي به زيرساختهاي انرژي، سرمايهگذاري خارجي را كاهش داده، هزينههاي بيمه را افزايش داده و درنهايت منجر به تضعيف موقعيت مالي كشورها ميشود. بهعلاوه، حتي اگر برنامه هستهاي ايران آسيب ببيند، بعيد است كه به طور كامل متوقف شود و همين موضوع تنشهاي دائمي را در منطقه حفظ خواهد كرد. از منظر سرمايهگذاران، اين وضعيت يعني بازاري پرريسک با نوسانات مزمن.
روشنساز كلام: ريسكهاي بالا، راهكارهاي محدود
بازار نفت جهاني بار ديگر نشان داد كه تا چه حد نسبت به تحولات خاورميانه حساس و در عين حال پيچيده عمل ميكند. اين بازار، بيش از هر زمان ديگر، به تحولات ژئوپليتيكي خاورميانه وابسته است. در شرايط فعلي، تنها راه واقعي براي ثبات نسبي در بازار، كاهش تنشها از طريق ديپلماسي، تقويت امنيت دريايي در تنگه هرمز و تنوعبخشي به منابع انرژي است، در غير اين صورت، با هر جرقه نظامي بايد آماده شوكهاي قيمتي جديدي باشيم. تداوم بيثباتي در خاورميانه، به ويژه در صورت وقوع درگيريهاي مستقيم و تهديد مسيرهاي حياتي صادرات، ميتواند تاثيرات بلندمدتي بر سرمايهگذاري، توليد و قيمت انرژي در جهان داشته باشد. در چنين شرايطي، كشورهاي مصرفكننده بايد به تنوعبخشي منابع انرژي و توليدكنندگان نيز به تقويت ديپلماسي منطقهاي بينديشند.دكتراي حقوق نفت و گاز