عبدالله گيويان، مترجم و جامعهشناس ايراني در گفتوگو با «اعتماد»
روياي ملي يعني آرزوي مشترك همه ايرانيان
نورا بيگ
عبدالله گيويان، نويسنده، مترجم و جامعهشناس ايراني است كه دستي هم در حوزه مطالعات رسانه و جنگ دارد. او در گفتوگو با «اعتماد» به لزوم هماهنگي رسانهها در زمان جنگها با فرماندهي آن اشاره كرد و توضيح داد: «يكي از دشواريهاي ما نداشتن يك روايت مادر است كه بتواند در عين حالي كه انقلابيون و معتقدان را جمع ميكند، آدمهاي ديگري كه الان در درجه اول ايران براي آنها مساله است زير يك چتر قرار دهد.» از نظر اين جامعهشناس ايراني روياي ملي عبارت است از آرزويي كه همه ما به اين دليل كه ايراني هستيم در آن اشتراك داريم: «اين ايراني ميتواند از يك دين ديگر يا قوميت خاصي باشد، ميتواند انقلابي باشد يا نباشد، اما چيزي كه بهطور مشترك همه اينها را به هم پيوند ميدهد، ايران است و رويايي كه براي آن وجود دارد. ايراني كه آباد است، ايراني مقتدر و آزاده است و ايراني كه زير بار زور نميرود و در بيرون و داخل مرزهايش، زور نميگويد.» اين گفتوگوي مشروح را در ادامه ميخوانيد.
رسانهها در دوران جنگ بايد چطور عمل كنند؟
يكي از وظايف اصلي رسانه در شرايط جنگي هماهنگي با فرماندهي جنگ است به اين معنا كه مواردي كه به نظر اهالي رسانه ميرسد، اگر احتمال ايجاد دشواري داشته باشد بايد هماهنگ با تدابير نظامي استفاده كرد. مهم است كه در اين روزها براي شهدا، به خصوص شهداي غيرنظامي جنگ پرونده ايجاد كرد و درباره اسم و رسم، مشخصات و ويژگيهايشان نوشت، چراكه واقعا در اوج مظلوميت از دست رفتند. يكي از موارد ديگري كه بايد مورد توجه قرار گيرد، ايجاد خبر است. توليد خبر يكي از ضعفهاي جدي در صدا و سيماست و ما نميتوانيم خبر توليد كنيم انگار يك تعداد آدم محدود در عالم وجود دارند كه از تعداد انگشتان دست تجاوز نميكند و فقط با اين تعداد ميشود صحبت كرد. گسترش دامنه آدمهايي كه به آنها مراجعه ميكنيم از مواردي است كه در توليد خبر به ما كمك ميكند. موضوع ديگر اينكه نبايد در توليداتمان رنگ شعار داشته باشيم. خيلي سخت است كه در عين گفتن از حماسهها، دلاوري و مظلوميتها، بيان خبري و رسانهاي به صورت شعار نباشد و با اين بيان به نظر مخاطب نرسد. صدا و سيما به صورت جدي با اين دشواري مواجه است، مرز بين حماسه و شعار و همچنين افتخار و شعار رعايت نميشود و حتما بايد رعايت شود.
اين مرز كجاست؟
فرمولي براي آن وجود ندارد و در عمل كساني كه مولد رسانه هستند آن را ميدانند. وقتي رسانه بدون دادن اطلاعات و بدون داشتن تحليل و تحليل مادري كه بتوانيد به آن ارجاع دهيد، شروع ميكند به حرف زدن و فقط هم ميگويد هيچ خبري نيست؛ مثل اينكه انكار كند كه ترس وجود ندارد در حالي كه ترس و اضطراب وجود دارد، اما مديريت آن مهم است. گويندهاي كه در لحظه اجرا با بمباران مواجه ميشود، ترس دارد، اما ترس او به معناي بزدلي و فرار در اسرع وقت نيست. او ميايستد در عين حال كه دچار اضطراب است. وقتي ما اين موضوع را در خبر و توليدات رسانهاي رعايت كنيم مخاطب بهطور طبيعي نسبت به ما حس اعتماد پيدا ميكند نه اينكه فقط بخواهد شعار دهد.
فضاي رسانهاي حال حاضر را چطور ارزيابي ميكنيد؟
يكي از دشواريهايي كه ما با آن روبهرو هستيم نداشتن يك روايت مادر است كه بتواند در عين حالي كه انقلابيون و معتقدان را جمع ميكند، آدمهاي ديگري كه الان در درجه اول ايران براي آنها مساله است زير يك چتر قرار دهد. بايد اين را توليد كرد. اگر از من بپرسيد چگونه؟ باز ميگويم فرمول خاصي ندارد ما بايد همه تلاش كنيم چيزي كه در شرايط فعلي ميتواند تحليل مرجع باشد، روياي ملي است. روياي ملي عبارت است از آرزويي كه همه ما به اين دليل كه ايراني هستيم در آن اشتراك داريم. اين ايراني ميتواند از يك دين ديگر يا قوميت خاصي باشد، ميتواند انقلابي باشد يا نباشد، اما چيزي كه بهطور مشترك همه اينها را به هم پيوند ميدهد، ايران است و رويايي كه براي آن وجود دارد. ايراني كه آباد است، ايراني مقتدر و آزاده است و ايراني كه زير بار زور نميرود و در بيرون و داخل مرزهايش، زور نميگويد. اين چيزي است كه بايد رسانهها براي كشف آن تلاش و آن را ترويج كنند و اين را به عنوان آن تحليل مرجع قرار دهند. همه خبرهايي هم كه توليد ميكنند در ارتباط با آن قرار بگيرد، اما بديهي است كه اين ارتباط نبايد با زور باشد. به عنوان مثال حماسههايي كه ما در گذشته پيش از تاريخ، تاريخ و تاريخ معاصرمان داشتيم، البته آرش به شكل شعارگونهاي در برخي كليپهاي تلويزيون به كار گرفته ميشود و اگر بخواهم منصفانه قضاوت كنم 20 درصد آن چيزي كه بايد باشد، است و اين خطر وجود دارد كه يك نفر آن را خراب كند. به هر حال آرش و سياوش را ميتوان مثال آورد و با شعر سياوش كسرايي براي آرش كمانگير هم حتما ميتوان توليداتي داشت و عرضه كرد به عنوان بخشي از آن عنوان ملي كه ما فرزندان سرزميني هستيم كه هرگز تسليم بيعدالتي نميشويم و هرگز كنار نميكشيم.
به هر حال ما رسانهها در بسياري از موارد از جمله همين جنگ، با مساله نبود آمارها و شايد عدم علاقه به ارايه آمار سريع مواجه هستيم و از سوي ديگر، قطعي اينترنت كه ميتواند روند اطلاعرساني درست و به موقع را با مشكل مواجه كند.
واقعا بايد باور كنيم كه در لحظات جنگي، حتي اگر بخشي از يك تصميم اشكال دارد، نبايد آن را تضعيف كنيم. شايد من تندترين انتقادات را به رفتارهاي پيش از اين ماجراها داشته باشم، اما در حال حاضر از صميم قلبم باور دارم كه بايد يكتايي و يگانگي را تمرين كنيم.
اما در اين شرايط ميبينيم در كشورهاي ديگر، خبرنگاران رسانههاي مختلف دنيا حتي به محل انفجارها در اسراييل رفتند و بهطور مستقيم از آنجا گزارش تهيه كردند در حالي كه ما به اين امكانات و آمارها در آن لحظات، در كشور خودمان دسترسي نداريم و حتي به رسانههايي كه به نوعي خودي هستند هم اين امكان داده نميشود.
آنها هم كاملا گزينشي است. مثلا درباره ايران اينترنشنال من فكر ميكنم حتي اگر راديو يا تلويزيون اسراييل بود خيلي ملايمتر از آن شبكه بود. وقتي نتانياهو با اين شبكه مصاحبه ميكند يعني چه؟ و اتفاقا اين مسائلي است كه بايد به آن پرداخته شود و به آن تاكيد كرد. چنگال هيچ خونريز بيگانهاي براي ما سوسن آزادي نميكارد. الان هم اين را بايد بگوييم كه ويژگيها و ملاحظات خاصي داريم. رسانههاي ديگر دنيا هم اگر ميآيند، ميآيند كه غير از ما حرفي را در بياورند، اما در آنجا اينطور نيست و رسانهها دقيقا چيزي را ميگويند كه به نفع اسراييل است. تصوير ارايه ميدهند، اما تصوير جزييات ندارد، مانند بيمارستاني كه ادعا كردند، زده شد. بخشي از حقيقت كه آن طرف بيمارستان، مركز نظامي بوده است را نشان نميدهد و چهار تا تخت بيمارستاني را نشان ميدهند. در واقع بر اساس استراتژي تبليغاتي اسراييل، موضوع را بازنمايي ميكند. اما خبرنگار در اين برهه بايد نهادهاي مختلف را مجاب كند كه ارايه آمار و اطلاعات چقدر ميتواند كمك كند به اينكه ما چنين مواردي را به عنوان دادخواست به جهان ارايه دهيم. ثابت كنيم غيرنظاميها مورد حمله قرار گرفتند و چند خبرنگار و رسانههاي خارجي قابل اعتماد را پيدا كنيم كه حقيقت ما را هم منعكس كنند. اسم و مشخصات افراد غيرنظامي را به آنها بدهيم و بگوييم خودتان هم بياييد راستيآزمايي كنيد. ما بهطور جدي نياز داريم روي اختلافات قبليمان يك سرپوش بگذاريم. بايد همين جا در برابر القائات اسراييل درباره اختلافات و شكافها ايستاد و همچنين بايد راهي پيدا كرد كه فردا روزي اگر بتوانيم همان راه خود در پرداختن به مطالباتمان را دنبال كنيم. رسانه و خبرنگار در حالي كه خارج از قلمرو قدرت است بايد نقش ملي خود را در پيشبرد حفاظت و مراقبت از ملت ايفا كنند كه كار بسيار دشواري هم هست.ما از اول بچگي ياد گرفتيم يا با هم هستيم يا عليه هم. هيچ وقت ياد نگرفتيم كه بهرغم همه اختلافات يكي هستيم. روانشناسي ملت ما، اين دوگانگي را خيلي تشديد كرده است و در طول زمان بياعتمادي هم نسبت به هم پيدا كرديم. افرادي هم كه كار نظامي ميكردند، فكر ميكردند طيف ديگر از آنها اطلاعات ميگيرد و ميبرد به كس ديگري ميدهد بنابراين تو را سانسور كرده است. تو هم به دنبال اطلاعاتي كه به درد ملت بخورد رفتي، ديدي به تو آن اطلاعات را نميدهند، بنابراين دچار بياعتمادي شدي و فاصله گرفتي. ما دچار چنين فضايي هستيم كه اعتماد دوطرفه وجود ندارد. ما نقطه رفع اختلاف را حتي در خانوادههايمان هم به راحتي پيدا نميكنيم چه برسد به مملكتي با يك ميليون و 640 هزار مترمربع مساحت و 90 ميليون نفر جمعيت و يك ساختار توزيع قدرت خيلي كج و كوله.
در تاريخ جهان جنگهاي زيادي داشتيم، آيا مثالي داريم كه در آن جنگها، رسانهها چطور عمل كردند؟
اول بگويم مشابه اين جنگ و وضعيتي كه ما داشتيم در جهان نمونه ندارد ولي بهطور كلي عملكرد رسانهها در زمان جنگ تابع فرماندهي جنگ است. دنياي موهومي كه در جريان جنگ خليجفارس، امريكا ايجاد كرد توسط بسياري از محققان رسانه عنوان شده است. استفاه از هوش مصنوعي و تمامي ابزارهايي كه تصوير مطلوب قدرتهاي حاكم را در جريان جنگ ارايه دهند، اتفاقي است كه حالا در حال وقوع است. الان ما فكر ميكنيم با همين توصيه عمومي كه از بالا مطرح ميشود، اين مساله قابل حل است در حالي كه تلاش زيادي ميطلبد. نظامهاي حاكم، ابزارهاي رسانهاي خود را از قبل آماده ميكنند براي عمليات رواني، اما اين اتفاق در كشور ما نيفتاده است.