روزي كه يزد دوباره طعم جنگ را چشيد
مهدي دهقان منشادي
اول تير ماه 1404 سرزمين كويري و بياباني يزد بعد از هزار و سيصدو هشتاد و سه سال براي دومينبار مورد هجوم بيگانگان قرار گرفت تا بار ديگر غبار جنگ، ترس را بر جان مردمان آن بنشاند، اشك را بر گونههاي عدهاي جاري كرده و كامشان را تلخ سازد. براي سرزمين هميشه صلحطلب يزد حتي سايه جنگ نيز ميتواند زندگي را مختل كرده و آرامش را از مردمانش بستاند، چه برسد به زخمههاي حاصل از شمشير يا باروت و تير و موشك. شرايط جغرافيايي يزد باعث شده است تا مردم آن در طول تاريخ به جنگجوهاي طبيعت تبديل شوند و پياپي جنگي داخلي را تجربه كنند؛ جنگ با محيط و كمآبي حاصل از آن، بنابراين كلنجار رفتن با محيط و شرايط بياباني، ديگر تواني براي جنگخواهي و جنگافروزي باقي نميگذاشت و واقع شدن در مركز كشور، دورافتاده بودن و عزلت جغرافيايي آن ميلي را براي هجوم مهاجمان بيگانه فراهم نميساخت. در درازناي تاريخ، جبر جغرافيا يزد را از آب و علف كافي محروم ساخته و پرورش اسب را به تعداد انبوه غيرممكن ساخته بود، بنابراين وقتي اسبي نبود، سلحشور و جنگجويي پديد نميآمد تا قصد جنگ كند و چشم تعرض به سرزمين ديگري داشته باشد، بنابراين يزد هميشه سرزمين مبارزان صلحطلب بوده كه در طول تاريخ خود تنها دو بار طعم جنگ و حمله بيگانگان را چشيده است.
اول بار در كوران حمله اعراب به ايران، در سال 642 ميلادي پاي تازيان به يزد باز شد. آنها در تعقيب يزدگرد سوم در محلي به نام فهرج واقع در بيست و دو كيلومتري جنوب شرقي شهر يزد با مردم محلي كه همه از كيش زرتشتي برخوردار بودند درگير شدند و چون نتوانستند زرتشتيان يزد را با خود موافق كنند جنگي خونين اتفاق افتاد و مهاجمان به پيروزي رسيدند و نقطهاي از اين نبردگاه سالها بعد به نام شهدا به ثبت رسيد كه محلي براي دفن مهاجمان بود و نه يادآوري نام مدافعان از سرزمين خويش. اين واقعه جنگي نقطه آغازين و زايش اسلام در يزد بود و موجب شد تا تعداد كثيري از مردم يزد دين جديد را بپذيرند، عدهاي مهاجرت كرده و اقليتي هم بر دين سابق خود بمانند و به حاكم اسلامي جزيه بپردازند تا جانشان در امان باشد.
در فاصله هزار و سيصد و هشتاد و سه ساله بين حمله مهاجمان عرب و اسراييل به يزد اين سرزمين گهگاهي شاهد وقوع جنگها و زد و خوردهاي كوچك داخلي بوده است كه خسارت چنداني را به حكومتهاي محلي و مردم يزد تحميل نكرده بود. در جنگ اول جهاني و جنگ تحميلي هشتساله با عراق هم كه ايران متحمل خسارتهاي زيادي شد تنها سايه اين جنگها بر فراز يزد سنگيني ميكرد و تبعات اقتصادي و اجتماعي و رواني آن مردم اين سرزمين را ميآزرد. يزد در دوران طولاني خود بين دو هجوم بيگانه، هميشه پناهگاه و مأمن مطمئني براي انسانها از هر دين و نژاد و قوميتي بوده است. سالهاي طولاني
-به غير از دوران صفويه و قاجار كه اقليتها مورد آزار و اذيت قرار ميگرفتند- پيروان اديان زرتشتي و يهودي با صلح و آرامش در كنار مردم مسلمان يزد زندگي مسالمتآميزي داشتند و روابط اقتصادي و اجتماعي سازندهاي برقرار كرده بودند. همسايگي مساجد و معابد اين سه دين در كنار هم در محلات مختلف گواه اين زندگي صلحجويانه است. در طول دوران هشتساله جنگ با عراق نيز آوارگان جنگي از غرب و جنوب غربي كشور به همراه پناهجويان افغاني و عراقي زندگي آرامي را در يزد تجربه ميكردند و از خطرات موشكباران و تعدي جنگ در امان بودند.
بعدازظهر يكشنبه در اولين روز از تير ماه سال صفر چهار بعد از حدود چهارده قرن، آرامش تاريخي يزد به گونهاي ناباورانه مورد تعدي قرار گرفت و حملات هوايي رژيم اسراييل دو نقطه از مواضع نظامي واقع در حاشيه شهر يزد را مورد هدف قرار داد و ده نفر از هموطنان ما به شهادت رسيدند. موج حاصل از انفجارها مناطق مسكوني واقع در جنوب شهر را لرزاند و ساكنان مجتمعهاي مسكوني چند طبقه را به خيابانها كشاند تا در هياهوي زن و بچه و سايه جنگي نوين، موجي از ترس را بر بخشي از يزد بگستراند و با تار كردن زمان حال، تصويري مهآلود از آينده مجسم كند. اين حادثه كوتاهمدت بود و فعاليت پدافندي يزد در شبانگاه موجبات دفع و رفع تعرضات بعدي را فراهم كرد. بعد از اين حمله هوايي، يزدِ آرام و صلحطلب، خسته از مبارزات طولانيمدت خود با گرماي طاقتفرساي محيط، كمآبي، خشكسالي و هجوم توفانهاي شني، چون پيرمردي جسور و راسخ باز ايستاده است تا به راه پرپيچ و خم خود در مسير توسعه ادامه دهد و در تداوم راه خويش با يادآوري تاريخ گذشته خود با بغضي در گلو چنين ميانديشد: مردمان صبور و سختكوش من در دو نقطه تاريخي تهاجم وار، به چه سان مهاجمان عرب و آيين آنها را در خود پذيرفتند و در گذر زمان مهربانانه و بدون هيچ كيني به باورمندترين و سوگوارترين جوامع جهان در آيينهاي اسلام بدل گشتند و به چه سان مهربانانه و مسالمتآميزانه اقليت يهودي را در پناه خود گرفته بودند كه اينك اخلاف مهاجر آنان زخمههاي جنگ و تهاجم را بر پيكر خسته يزد پاشاندهاند.