ادامه از صفحه اول
يك سال صداقت و وفاق
اما اكنون همگي از پزشكيان و دولتمردانش طلبكارند. جاي تاسف دارد كه برخي از اين مديران بازمانده از دولت شهيد رييسي در دل آرزوي شكست و زمين خوردن دولت را دارند و در جايگاه كنوني خود نيز براي تحقق اين هدف زشت ميكوشند. حالا هم مصاحبه پزشكيان با مجري امريكايي بهانه جديدي به دست آنها داده تا موج جديدي از حملات را عليه دولت و شخص رييسجمهور از سر بگيرند. گندههايشان در مجلس حداقلي دوازدهم زبان به نيش و كنايه و استهزا گشودهاند و خردهپاهايشان تاب مستوري از كف داده و مكنون قلبي را آشكار كردهاند كه «اسراييل! كاش رييسجمهور ما را هم ميكشتي». اين سخنان اسمش هرچه باشد ديگر نقد و نصيحهالملوك نيست و از حد آزادي بيان فراتر است.
تخريب و تمسخر و آرزوي ترور دومين مقام كشور آن هم در شرايط حساس و جنگي را با هيچ اسم و عنواني نميتوان مالهكشي كرد. پزشكيان در اين گفتوگو سخن بد و ناصوابي به زبان نراند و تلاش كرد صداي حقانيت مردم ايران را به گوش افكار عمومي جهان برساند. اگر مردم ميخواستند كه خواستههاي جنگطلبان و غوغاسالاران از ايران مخابره شود ميتوانستند سال گذشته نامزد محبوب آنها را بر كرسي صدارت بنشانند. به نظر ميرسد علت اين كينه ادامهدار آن است كه پزشكيان هنوز هماني است كه قبلا بود و همان ويژگيها و الگوهايي اخلاقي و رفتاري را دارد كه با آن اعتماد مردم را جلب كرد و مانع از پيروزي غوغاسالاران شد. سلامت، صداقت، مردمي بودن، تواضع و پايبندي به وفاق در داخل و صلح و آرامش در روابط خارجي و تلاش براي تحقق عملي آن همان چيزهايي است كه پزشكيان را سال گذشته در نظر مردم برجسته كرد و بر صدر نشاند. به رغم همه فشارها او عوض نشده و هنوز بر آن ارزشها و باورها ايستاده است. مردم به رغم همه دشواريها و تنگناهاي اقتصادي و شرايط جنگي، تلاشهاي او و ديگر خدمتگزاران كشور را ميبينند و درك ميكنند. اين همان چيزي است كه خالصسازان و مخالفان دولت و وحدت مردم را عصباني كرده است. براي كسي كه در شرايط بحراني داخلي و خارجي از كنج پستويي توييت ميزند و ويدئو ضبط ميكند و بر آتش ميدمد سخت است ببيند كه فردي در شرايط جنگي كه سوژه ترور دشمن است براي پيشبرد امور كشور از اين وزارتخانه به آن سازمان ميرود و كار مردم را پيگيري ميكند. براي پزشكيان، دولت او و مردم ايران در ادامه اين مسير دشوار آرزوي سلامتي و توفيق دارم.
فغاني، ترامپ و بازي رسانهاي
او در شرايط پيچيدهاي قرار گرفته بود كه ميان وظيفه حرفهاياش به عنوان داور بينالمللي و هويت ملياش به عنوان يك ايراني و توقعات افكار عمومي (داخل و خارج) گير افتاده بود. با اين وجود، به نظر ميرسد او در بحران تصميمگيري لحظهاي، حرفهاي عمل كرد و تحت تاثير فوران احساسات، حركتي اضافه انجام نداد. بررسي زبان بدن او در لحظات اهداي مدال و همراهي فيزيكي با ترامپ، نشاندهنده بيطرفي و عدم اشتياق و دستپاچگي اوست. بايد منصف بود. انصراف يا ترك مراسم و عدم واكنش مناسب، هزينه سنگين حرفهاي براي خود او و حتي كشورمان به همراه داشت. اين حركتها، سياسي و تقابل علني با ميزبان تعبير ميشد و احتمال اخراج از ساختار داوري فيفا را به همراه داشت. حتي دست ندادن نيز ميتوانست به سوژه منفي رسانهها تبديل شود.
با اين همه انتظار ميرود برخوردهاي متفاوتي با اين جريان در داخل كشور شكل بگيرد. كشور ما در پساجنگ، دوران خاصي را طي ميكند و از فريبكاري، بدعهدي و خباثت ترامپ بسيار لطمه ديده است. در اين وضعيت برخي جريانهاي سياسي، ممكن است فغاني را متهم به سازش، عدم حفظ غرور ملي و خوشخدمتي به غرب كنند؛ يا برخي حتي احتمال «محروميت رسانهاي يا ممنوعالفعاليت شدن» او را مطرح كنند. اما در اين ميان برخي با درك شرايط، از او به عنوان نماد «ديپلماسي ورزشي» دفاع خواهند كرد كه به عنوان «نماينده ايران در صحنه بينالمللي» زيركانه در تله سياستزدگي گرفتار نشده است. اما افكار عمومي، حالتي مردد و دوگانه خواهد داشت. برخي از قاب دو نفره شكل گرفته از ترامپ و فغاني، نفرت خواهند داشت اما فغاني را شخصا مقصر نخواهند دانست؛ برخي هم داوري او را «افتخارآميز» تلقي كرده و معتقد به درخشش ايرانيان در همه عرصهها خواهند بود.
فغاني در جايگاه بسيار حساسي قرار دارد؛ اگر سكوت كند يا رفتار خود را «حرفهاي، بدون گرايش سياسي» معرفي كند، ميتواند وضعيت را مديريت كند. به نظر ميرسد او در اظهارنظرهاي رسانهاي خود بايد دقت كند و اين رخداد را در چارچوب «فوتبال فراتر از سياست» تعريف كند. او در اين مورد، بهتر است با يك مشاور رسانهاي مشورت كند تا بازتاب اظهاراتش در سطح داخلي و خارجي به زيان او و كشور نباشد. هم در فضاي بينالمللي اعتبارش را حفظ كند، هم از موجهاي داخلي عبور كند. هر چند سكوت در اين شرايط بهترين گزينه است.جامعهشناس
جايگاه فراجا در سنگر دووجهي تبيين و روايت
اگرچه احتمال وقوع يك جنگ گسترده در آينده نزديك اندك است، اما نبرد ارادهها و جهاد تبيين همچنان حياتي است و هر ايراني آگاه ميداند كه بايد سنگر روايت را حفظ كند.
رويكرد تبييني فراجا در مقابله با شبهات و تحريفات دشمن در قالب از كار انداختن زرادخانه نبرد شناختي (دروغ، شايعه، اختلافافكني) تجزيهطلبان، در راستاي مهارتي است كه پليس ايران در اين زمينه كسب كرده است. غلبه روايت در اذهان مردم و حجم محتواي توليدي، بايد رويكرد پيروزي را دنبال كند. تله گفتماني انفعالي و تدافعي در دوران پساجنگ به دنبال تغيير در ادراك مردم، تضعيف اعتماد و ايجاد سردرگمي از مسير تزريق اطلاعات نادرست است. ترويج تفكر توأمان روايت و تبيين توسط فراجا كه مستقيما به تمام مختصات ذهني و ابعاد ميداني جنگ ۱۲ روزه تسلط داشته، يكي از روشهاي كارآمد جهت خنثيسازي تله گفتماني دشمن صهيوني در نبرد رسانهاي محسوب ميشود.
استاد دانشگاه- استراتژيست رسانه