• 1404 چهارشنبه 25 تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6093 -
  • 1404 چهارشنبه 25 تير

« اعتماد» در گفت‌وگو با كارشناسان بررسي می‌کند

ماشه و آزمون ديپلماسي ايران

فريدون مجلسي: ايران نمي‌تواند صرفا به حمايت چين و روسيه تكيه كند از همين رو گفت‌وگوي سازنده با غرب گزينه قابل اعتنايي است

محسن جليلوند: تا زماني كه تنش ميان ايران و اسراييل حل نشود  دستيابي به تفاهم با امريكا خواه با ميانجيگري چين يا روسيه دشوار است

 

حديث  روشني

عباس عراقچي، وزير امور خارجه كشورمان در شرايطي وارد پكن شدكه روابط ميان تهران و واشنگتن و همچنين تروييكاي اروپايي به سطح بي‌سابقه‌اي از تنش‌ها رسيده است. حضور رييس دستگاه ديپلماسي كشورمان در نشست وزراي خارجه سازمان همكاري شانگهاي، در شرايطي كه هم چين و هم روسيه به عنوان دو بازيگر موثر در مذاكرات هسته‌اي و عضو دايم شوراي امنيت در اين نشست حضور دارند، از منظر گروهي از ناظران فرصتي براي بسيج ظرفيت‌هاي سياسي‌-‌ديپلماتيك اين سازمان جهت مهار فشارهاي غرب به شمار مي‌رود. در همين حال، ادعاهايي درباره تغيير ميانجيگري ميان ايران و امريكا مطرح شده است. اگرچه پيش‌تر نيز گمانه‌زني‌هايي از تقسيم كاري ميان عمان و قطر مطرح بود. اكنون اما ادعاهايي ازسوي محافل غربي مبني بر اعطاي اين نقش به چين و نروژ منتشر شده است. لازم به‌ذكر است اخيرا تهران گزارشات ادعايي در باب تغيير ميانجيگر اصلي يعني مسقط را رد كرده است. اين گمانه‌‌زني‌ها در شرايطي مطرح است كه چين كه پيش‌تر توانسته بود نقش بازيگري صلح‌ساز را ميان تهران و رياض ايفا كند، اكنون نيز به ادعاي برخي تحليلگران به دليل منافع انرژي، اقتصادي و پروژه‌هاي راهبردي‌اش در خاورميانه، از ظرفيتي مشابه برخوردار است و قادر است همان نقش را در ميانه تشديد تنش‌ها ميان تهران و واشنگتن بازتعريف كند. همزمان با انتشار چنين ادعاهايي و تشديد تحركات ديپلماتيك از سوي ايران، سايه فعال‌سازي مكانيسم ماشه و بازگشت قطعنامه‌هاي شوراي امنيت بر سر ايران بيش از هر زمان ديگري سنگيني مي‌كند. تهديدي كه هرچند ادعاي كليدخوردن زودهنگام ازسوي مقامات ايران رد شده، اما واقعيت آن است كه با نزديك شدن به اكتبر 2025 (مهر1404) عملا به دغدغه‌اي جدي تبديل شده است. حال پرسش اساسي آن است كه آيا تهران مي‌تواند از روزنه ديپلماسي، پيش از بسته‌شدن درهاي رسمي، گامي رو به جلو بردارد يا خير. روزنامه اعتماد با هدف پاسخ به چنين پرسشي با فريدون مجلسي، ديپلمات پيشين و محسن جليلوند، كارشناس روابط بين‌الملل گفت‌وگو كرده است. مجلسي درگفت‌وگو با «اعتماد» ضمن تاكيد بر اين مساله كه چين و روسيه توانايي جلوگيري موثر از فعال‌سازي مكانيسم ماشه را ندارند همزمان پيشنهاد مي‌دهد ايران با كاهش تنش و بازگشت به ديپلماسي، زمينه‌ گفت‌وگو با غرب را فراهم كند. جليلوند اما از زاويه‌اي ديگر معتقد است پكن به‌رغم رقابت با امريكا، منافع كلان اقتصادي با واشنگتن دارد و احتمالا در صورت تشديد بحران در منطقه اين بازيگر، ايران را براي قرار گرفتن در مسير كاهش تنش‌ها ترغيب خواهد كرد. 

مشروح اين گفت‌وگو را در ادامه مي‌خوانيد: 

فريدون مجلسي: سفر رييس دستگاه ديپلماسي ما به چين مي‌تواند در جهت تثبيت آتش‌بس در منطقه اهميت داشته باشد
فريدون مجلسي، ديپلمات پيشين در پاسخ به سوال «اعتماد» در باب اهميت سفر وزير امور خارجه كشورمان به پكن تشريح كرد: در ابتدا بايد گفت كه سازمان همكاري شانگهاي يك نهاد منطقه‌اي با تمركز بر مسائل امنيتي و همكاري‌هاي چندجانبه است كه گرچه ظرفيت‌هايي دارد، اما شايد در شرايط كنوني اهميت و تاثيرگذاري مستقيمي بر بحران پيش‌رو نداشته باشد. با اين حال، سفر رييس دستگاه ديپلماسي كشورمان به چين و ديدار با مقامات اين كشور، كه عضوي دايم در شوراي امنيت سازمان ملل است، مي‌تواند در جهت جلب حمايت و تثبيت آتش‌بس و ايجاد ثبات در منطقه اهميت داشته باشد. به باورمجلسي، آقاي عراقچي در كنار رايزني با مقامات چيني مي‌بايست براي برقراري تماس و گفت‌وگو  باساير بازيگراني كه در حال حاضر در مقابل ما قرار دارند، تلاش كند، چراكه سطح تنش‌هاي ايران و بازيگران غربي بالاخص طي ماه‌ها و سال‌هاي اخير به سطح بي‌سابقه‌اي رسيده و اكنون زمان آن است كه تا حدي از سطح اين تنش‌ها كاسته شود. اين ديپلمات پيشين كشورمان در ادامه به «اعتماد» گفت: توجه داشته باشيم امريكا نيز در منطقه آرايش نظامي گسترده‌اي تعريف كرده و در جزايري چون ديه‌گو گارسيا تا آب‌هاي اطراف خليج‌فارس، حضور نظامي سنگيني دارد. اسراييل نيز از مدت‌ها قبل براي مقابله با ايران برنامه‌ريزي كرده است. در چنين فضايي، احتمال اين وجود دارد كه برخي بازيگران بين‌المللي به دنبال رسيدن به يك نتيجه نهايي از طريق تشديد تنش يا حتي درگيري نظامي مجدد باشند. از اين‌رو، راهبرد عقلاني آن است كه ايران با هدف كاهش تنش، بي‌اعتمادي‌ها را كاهش دهد و به جامعه جهاني نشان دهد كه خواهان درگيري يا تنش نيست.
مجلسي در ادامه گفت‌وگويش با «اعتماد» خاطرنشان كرد: واقعيت اين است كه در شرايط فعلي، نبايد انتظار داشته باشيم كه كشورهايي مانند چين يا روسيه بتوانند گره‌اي اساسي از مشكلات ما باز كنند. چين، به عنوان بزرگ‌ترين بازيگر اقتصادي جهان، منافع گسترده‌اي در بازارهاي جهاني دارد و روابط اقتصادي‌ در سطحي گسترده با كشورهاي عربي، اروپا و امريكا را داراست. از طرفي روسيه نيز، با وجود روابط نزديك سياسي به ايران، گرفتار جنگ اوكراين و مشكلات داخلي است و سطح روابطش با اسراييل، به‌ويژه به‌دليل جمعيت روس‌تبار اجازه نمي‌دهد در معادلات منطقه‌اي به نفع ايران نقش‌آفريني جدي داشته باشد.
مجلسي در پاسخ به ديگر پرسش «اعتماد» مبني بر تمايل يا عدم تمايل واقعي واشنگتن به توافق با تهران تاكيد كرد: به نظر مي‌رسد ايالات‌متحده امريكا در حال حاضر تمايل دارد تمركز خود را از خاورميانه به مناطق خاور دور و شرق آسيا معطوف كند. اين رويكرد ناشي از ارزيابي‌هايي است كه در قالب آن هزينه‌ها و چالش‌هاي فزاينده حضور در منطقه، از جمله حمايت پرهزينه از اسراييل، به عنوان عوامل بازدارنده در سياست خارجي واشنگتن تلقي مي‌شوند. در عين حال، امريكا خود را متعهد به امنيت اسراييل مي‌داند، اما اين تعهد نيز مستلزم ايجاد توازن در سياست‌هاي منطقه‌اي و كاستن از تنش‌هاست. به باور مجلسي از منظر منافع راهبردي، ايالات‌متحده همچنان بزرگ‌ترين قدرت اقتصادي جهان است و بخش قابل‌توجهي از اقتصاد جهاني را دراختيار دارد. در بسياري از حوزه‌هاي صنعتي، از‌جمله انرژي، نفت، گاز و پتروشيمي، فناوري و سرمايه‌گذاري، امريكا توانايي‌هايي دارد كه مي‌تواند در همكاري با ايران نه‌تنها سود ببرد بلكه به توسعه متقابل نيز كمك كند. ايران، با منابع عظيم طبيعي و انساني و موقعيت ژئوپليتيك ويژه، ظرفيت بالقوه‌اي براي تبديل شدن به يك شريك مهم اقتصادي در منطقه را دارد. با اين حال، تحقق چنين همكاري‌هايي نيازمند تفاهم و كاهش تنش ميان طرفين است. اين ديپلمات پيشين كشورمان در ادامه خاطرنشان كرد: بخشي از اين تفاهم، از منظر امريكا، به كاهش تهديدات منطقه‌اي و پرهيز از تشديد بحران‌هاي ژئوپليتيك، از‌جمله در ارتباط با اسراييل، بازمي‌گردد. واشنگتن انتظار ندارد كه ايران پس از دهه‌ها تقابل مستقيم و غيرمستقيم، وارد روابطي كاملا صلح‌آميز با اسراييل شود، اما در عين حال به‌زعم اين بازيگر، از بين بردن خصومت و پرهيز از اقدامات تقابلي، بخشي از الزامات يك وضعيت پايدار تلقي مي‌شود. در واقع، لزومي به روابط گرم ديپلماتيك نيست، اما اجتناب از تنش و بي‌ثباتي يك اصل مهم است. حال نيز چنين توافقي، اگر محقق شود، نه‌تنها به سود امريكا و ايران خواهد بود، بلكه مي‌تواند آثار مثبت منطقه‌اي نيز در پي داشته باشد. از‌جمله، مي‌تواند بر پرونده فلسطين تاثيرگذار باشد و فرصت‌هايي براي پيگيري حقوق مشروع مردم فلسطين در قالب چارچوب‌هاي پذيرفته‌شده بين‌المللي فراهم كند. 
اين ديپلمات پيشين كشورمان در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» در باب نقش‌آفريني چين و روسيه در زمينه عدم فعال‌سازي مكانيسم ماشه عليه ايران خاطرنشان كرد: در حوزه فعال‌سازي اين سازوكار حتي يكي از اعضاي برجام نيز مي‌تواند به تنهايي در اين مسير اقدام كند و به نظرم چين و روسيه نيز نمي‌توانند به‌صورت موثري مانع از كليدخوردن چنين سازوكاري شوند. بنابراين، برخلاف برخي تصورات، اين دو كشور نه توانايي استفاده موثر از حق وتو در اين شرايط را دارند و نه مي‌توانند از ايران به شكل تعيين‌كننده‌اي حمايت كنند. به گفته مجلسي با اين‌حال، چين و روسيه مي‌توانند در مقام ميانجي نقش‌آفرين باشند؛ به‌ويژه در فرصت محدودي كه باقي مانده، حضور فعال آنها در مسير كاهش تنش و تسهيل مذاكرات، مي‌تواند به نفع ايران باشد. توجه داشته باشيد كه طبيعي است چين و روسيه رويكردي عمل‌گرايانه و مبتني بر منافع خود را در تعامل با ايران دنبال ‌كنند. اين ديپلمات اسبق ايران در ادامه به «اعتماد» گفت: البته روسيه در برخي پرونده‌ها با ايران هماهنگي‌هايي داشته، اما در حوزه‌هايي مانند بازار انرژي، رقيب ايران است و اين واقعيتي است كه نمي‌توان ناديده گرفت. چين نيز عمدتا رويكردي تجاري دارد و هر جا سودي برايش متصور نباشد، شايد حاضر به هزينه كردن نباشد. درنتيجه، تكيه كامل بر اين دو كشور در شرايط بحراني، رويكردي واقع‌بينانه نخواهد بود. به گفته مجلسي با اين همه، مي‌توان از چين و روسيه خواست كه در نقش ميانجي وارد عمل شوند و از فعال‌سازي «مكانيسم ماشه» جلوگيري كنند؛ البته اين اقدام نيز بايد همراه با گام‌هايي باشد، از‌جمله مذاكره با تروييكاي اروپايي و حتي امريكا، چرا‌كه مسووليت اصلي، همچنان بر‌عهده خود ايران و طرف‌هاي غربي است كه بايد با اراده‌اي واقعي و برمبناي منافع متقابل، وارد مسير حل‌وفصل بحران شوند.
مجلسي در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» مبني بر واكنش‌هاي احتمالي تهران به كنش‌هاي مخرب اروپا در راستاي اقدام به «اسنپ‌بك» تاكيد كرد: در سال‌هاي اخير، موضوع بازگشت تحريم‌هاي شوراي امنيت عليه ايران، موسوم به «مكانيسم ماشه»، بارها در سطح رسانه‌اي و ديپلماتيك مطرح شده است. در روزهاي اخير نيز، اظهارات مختلفي از‌سوي مقامات ايراني درباره امكان‌پذير بودن يا نبودن چنين فرآيندي در چارچوب توافق برجام بيان شده است؛ از‌جمله آقاي ظريف، وزير خارجه پيشين و همچنين آقاي عراقچي وزير امور خارجه فعلي تصريح كرده‌اند چنين مكانيسمي به شكل مورد ادعا در برجام پيش‌بيني نشده است. به گفته اين ديپلمات اسبق ايراني با اين حال، چه اين امكان به لحاظ حقوقي در چارچوب برجام وجود داشته باشد يا نه، واقعيت آن است كه اقدام احتمالي كشورهاي اروپايي براي بازگرداندن تحريم‌هاي شوراي امنيت عليه كشورمان، در صورت وقوع، مي‌تواند تاثيرات بسيار مهمي بر وضعيت سياسي و اقتصادي ايران داشته باشد. در حال حاضر نيز ايران تحت تحريم‌هاي سنگيني قرار دارد، اما در صورت بازگشت قطعنامه‌هاي شوراي امنيت، دامنه اين فشارها ممكن است به حوزه‌هايي گسترش يابد كه آثار ملموس‌تري در زندگي روزمره مردم خواهد گذاشت؛ از جمله محدوديت‌هاي دريايي و ديگر اشكال محدودسازي اقتصادي. مجلسي در ادامه به «اعتماد» گفت: اگرچه دعوت اخير تروييكاي اروپايي به گفت‌وگو در شرايط تهديدآميز مطرح شده است اما در عين حال مي‌تواند يك فرصت تلقي شود؛ فرصتي كه اگر به‌درستي درك شود و از آن بهره‌برداري گردد، شايد بتواند مسير را براي كاهش فشارها، بازسازي اعتماد و بازگشت به تعامل سازنده با جهان هموار سازد.
 
محسن جليلوند: چين به عنوان شريك تجاري بزرگ امريكا بعيد است منافع كلان خود را به خاطر ايران به خطر بيندازد
 محسن جليلوند در پاسخ به سوال «اعتماد» درباره برخي ادعاها در فضاي رسانه‌اي، از‌جمله احتمال ميانجيگري چين يا نروژ ميان ايران و امريكا گفت: گرچه از حيث سياسي چنين فرضيه‌هايي قابل بررسي است، اما نمي‌توان با قطعيت به آن اتكا كرد يا به‌كلي آن را رد نمود. به باور من، موضوع اصلي نه در سطح تنش مستقيم ميان تهران و واشنگتن، بلكه در بُعد ژئوپليتيك پيچيده‌تري نهفته است. تا زماني كه مساله ايران و اسراييل حل‌وفصل نشود، دستيابي به تفاهم با امريكا نيز دشوار خواهد بود، چه چين ميانجي باشد، چه نروژ يا هر بازيگر ديگر. به باور جليلوند حال اينكه درباره موضوعي چون فعال‌سازي مكانيسم ماشه نيز پكن از چه رويكردي پيروي خواهد كرد، بايد گفت: اين بازيگر با وجود رقابت راهبردي با امريكا، همچنان بزرگ‌ترين شريك تجاري واشنگتن به‌شمار مي‌رود. حجم مبادلات اقتصادي سالانه ميان دو كشور، به مراتب بيشتر از تجارت چين با ايران است. بنابراين بعيد است كه پكن منافع كلان اقتصادي خود با ايالات‌متحده را به‌خاطر منافع محدودتر خود با ايران به خطر بيندازد؛ حتي در پرونده‌هايي مهم‌تر مانند تايوان نيز، چين تاكنون از مواجهه مستقيم با امريكا خودداري كرده است.
اين كارشناس روابط بين‌الملل در ادامه خاطرنشان كرد: در صورتي كه دامنه بحران به درگيري در منطقه خليج‌فارس كشيده شود، به ‌ويژه در صورت تحقق سناريوهايي مانند انسداد تنگه هرمز، اين وضعيت براي چين مخاطرات جدي خواهد داشت. چين حدود ۲۰‌درصد از نفت مصرفي خود را از خليج‌فارس تامين مي‌كند و افزايش قيمت نفت به بالاي ۲۰۰ دلار بر اثر گسترش درگيري، مي‌تواند به‌شدت بر هزينه توليد و صادرات اين كشور تاثير بگذارد. در مقابل، امريكا به عنوان بزرگ‌ترين توليدكننده نفت جهان، تنها بخش بسيار كوچكي از نفت خود را از خاورميانه وارد مي‌كند و از اين رو، آسيب‌پذيري‌اش در اين حوزه كمتر است. به گفته جليلوند بنابراين، در صورت بروز يك بحران گسترده در منطقه، چين ممكن است ايران را ترغيب كند تا از گسترش دامنه درگيري جلوگيري شود. همچنين، بايد به اين نكته توجه داشت كه روابط چين با اسراييل نيز در سطح مطلوبي قرار دارد، از اين رو، انتظار يك جانبداري قاطع از‌سوي چين به نفع ايران، ارزيابي واقع‌گرايانه‌اي نيست. جليلوند در ادامه گفت‌وگويش با «اعتماد» در باب وجود اختلافاتي ميان ترامپ و نتانياهو نيز تاكيد كرد: وجود چنين گمانه‌زني‌هايي اغلب بيش از آنكه مبتني بر واقعيت‌هاي ژرف سياسي باشد، جنبه ژورناليستي دارد. آنچه در حال وقوع است، محصول يك بازي چندلايه، پيچيده و بلندمدت است.
اين كارشناس روابط بين‌الملل در پاسخ به ديگر پرسش «اعتماد» در باب ارايه تضمين‌هايي از‌سوي واشنگتن به تهران مبني بر عدم ازسرگيري تجاوزات خاطرنشان كرد: ناپلئون جمله مشهوري دارد: «هر قراردادي تا زماني اعتبار دارد كه نيرويي پشت آن باشد.» اين جمله، بازتاب واقع‌گرايي عميق در روابط بين‌الملل است؛ جايي كه قدرت نظامي يا توازن قوا، پشتوانه اصلي توافقات تلقي مي‌شود. در اين چارچوب، آنچه امروز به عنوان آتش‌بس نانوشته در منطقه از آن ياد مي‌شود، نه يك توافق رسمي و امضا‌شده، بلكه نوعي وضعيت شكننده و موقت است و صرفا برمبناي ملاحظات عملي طرف‌ها پابرجا مانده است. به باور جليلوند در سطح بين‌المللي، گاهي كشورها در پي بحران‌هاي حاد، ضمانت‌هايي ارايه مي‌دهند كه بعضا قابل اتكا هستند. به عنوان مثال، پس از بحران موشكي كوبا، ايالات‌متحده تعهد داد كه براي تغيير نظام سياسي كوبا اقدامي نكند؛ تعهدي كه تاكنون نيز پايبند به آن بوده است. اما در مقابل، تضمين‌هايي نيز وجود دارند كه هرگز اجرا نشده‌اند؛ مانند تعهد روسيه در دهه ۱۹۹۰ مبني بر احترام به تماميت ارضي اوكراين، كه با حمله نظامي به اين كشور در سال‌هاي اخير، زير پا گذاشته شد. در نتيجه، تضمين‌ها در نظام بين‌الملل تابع دو مولفه‌اند: نخست، توازن قدرت يا به تعبيري توازن وحشت و دوم، منافع متغير بازيگران. اگر يكي از اين دو مولفه تغيير كند، تعهدات بين‌المللي نيز ممكن است به راحتي ناديده گرفته شوند. اين كارشناس مسائل سياست خارجي در ادامه به «اعتماد» گفت: وقتي آقاي عراقچي از ضرورت اخذ تضمين سخن مي‌گويد، اين موضوع از منظر ديپلماتيك قابل‌درك است. در بسياري از محافل ديپلماتيك، مقامات اظهاراتي مشابه را مطرح مي‌كنند. حال اگر پرسيده شود كه امريكا اساسا بايد چه تضميني به ايران بدهد، پاسخ پيچيده‌تر از آن است كه به يك جمله تقليل يابد. چگونه مي‌توان وارد مذاكره با كشوري شد كه عليه ايران عمليات نظامي انجام داده و اساسا چه موضوعي براي مذاكره باقي مانده است؟
محسن جليلوند در پاسخ به پرسش «اعتماد» مبني بر اينكه ممكن است چه موضوعاتي در كانون رايزني تهران و واشنگتن قرار گيرد، تشريح كرد: پس از بازگشت بنيامين نتانياهو از اولين سفرش به امريكا، سه خواسته از‌سوي او مطرح شد كه مي‌توان آنها را نماينده نگاه غالب در جهان غرب نسبت به پرونده ايران دانست. يكي از اين خواسته‌ها، تغيير در برد موشك‌هاي ايران است؛ موضوعي كه بارها از سوي كشورهاي اروپايي و امريكا مطرح شده و اكنون به‌نظر مي‌رسد فراتر از يك مطالبه اسراييلي، به مطالبه‌اي مشترك در سطح غرب تبديل شده است. در كنار آن، پايان‌بخشيدن به روند غني‌سازي اورانيوم در ايران نيز به عنوان يك شرط ديگر، مطرح است؛ شرطي كه گرچه با اصول حقوقي پذيرفته‌شده در معاهده عدم اشاعه (ان‌پي‌تي) محل بحث است، اما در موضع‌گيري‌هاي سياسي غربي‌ها بارها تكرار شده است. اين كارشناس روابط بين‌الملل در ادامه با اشاره به سومين خواسته ادعايي مطرح كرد كه مورد بعدي نيز به الگوي رفتاري ايران در قبال اسراييل بازمي‌گردد. به عبارتي اين گروه از بازيگران خواهان اين بودند كه تهران شكل سياست خود را درقبال تل‌آويو تغيير دهد سياستي شبيه به كشورهايي چون پاكستان يا عراق. در اين وضعيت، پرسش كليدي آن است كه تاب‌آوري ملي ما تا چه اندازه است؟ و تا كجا مي‌توانيم در برابر چنين خواسته‌هايي مقاومت كنيم يا با آنها وارد چانه‌زني شويم؟ با اين حال، بايد پذيرفت كه دو طرف ابزارهاي خاص خود را دراختيار دارند و درنهايت اين موازنه ابزارها و قدرت است كه تعيين خواهد كرد كدام‌يك در اين بازي سنگين وزن بيشتري دارد.
جليلوند در پاسخ به ديگر پرسش «اعتماد» در باب تبعات احتمالي فعال‌سازي مكانيسم ماشه در ابعاد مختلف، تاكيد كرد: فعال‌سازي مكانيسم ماشه مجموعه‌اي از تبعات اقتصادي، سياسي، نظامي و اجتماعي را براي كشور به‌ همراه خواهد داشت. به‌عبارت ديگر هدف دول غربي همواره اين بوده است كه ايران را وارد مرحله‌اي از بي‌تعادلي استراتژيك كنند. فراموش نكنيد اقتصاد ايران، حتي پيش از تهديد به اجراي اين مكانيسم، با ناترازي‌هاي گسترده‌اي مواجه بوده و هست. در چنين شرايطي، تشديد فشارهاي بين‌المللي، مانند بازگشت تحريم‌هاي شوراي امنيت، مي‌تواند اين ناترازي‌ها را عميق‌تر كرده و ظرفيت‌هاي برنامه‌ريزي اقتصادي را به‌شدت محدود سازد. به گفته اين كارشناس روابط بين‌الملل، تحميل چنين شرايطي، هزينه‌هاي كشور را در حوزه‌هاي مختلف سه‌برابر خواهد كرد و امكان برنامه‌ريزي‌هاي فناورانه و زيربنايي را نيز كاهش مي‌دهد. در اين معادله، گرچه رژيم اسراييل از نظر وسعت جغرافيايي و منابع، محدود و به‌اندازه يك استان كوچك ماست، اما به پشتوانه حمايت‌هاي سياسي، نظامي و اطلاعاتي گسترده غرب، توان مداخله و تحميل بحران را دارد. از اين رو، پرسش اساسي براي سياست‌گذاران ايران آن است كه تاب‌آوري ملي تا كجا مي‌تواند ادامه يابد.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون