• 1404 دوشنبه 30 تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6097 -
  • 1404 دوشنبه 30 تير

كوچك‌ترين قرباني خاموش جنگ

جنيني كه فرصت زندگي نيافت

قاسم آل‌كثير

در آذرماه ۱۴۰۴، قرار بود نوزادي در خانواده عچرش چشم به جهان بگشايد، اما وقوع رويدادهاي ناگوار، مسير زندگي اين خانواده را تغيير داد. جنين در رحم مادر كه تا پنج ماهگي در آرامش رشد كرده بود، در پي حملات هوايي و تجاوزات نظامي اسراييل در جريان جنگ ۱۲ روزه عليه ايران، دچار مشكلات جدي شد. مادر كه در اين مدت در معرض صداي انفجارهاي شديد قرار داشت، به ‌شدت ترسيده و اضطراب فراواني را تجربه كرد. اين استرس و ترس كه در شرايط بحراني و پرتنش جنگي به او وارد شد، تاثيرات منفي بر جنين گذاشت و باعث ايست قلب جنين شد.
در حملات بي‌رحمانه‌اي كه طي ۱۲ روز اسراييل عليه ايران داشت، قربانيان جنگ تنها به مناطق نظامي محدود نمي‌شوند. داستان‌هايي تلخ و انساني نيز وجود دارد كه نشان‌دهنده عمق آسيب‌ها و تاثيرات غيرقابل جبران اين بحران است. يكي از اين داستان‌ها، مربوط به خانواده‌اي است كه بر اثر يك صداي بمباران، دچار فاجعه‌اي انساني شدند.
در يكي از روزهاي جنگ ۱۲ روزه‌اي كه اسراييل و ايران را درگير كرد، صداي انفجار در نزديكي پدافند سه‌راه خرمشهر، دل اهالي محله كيانشهر اهواز را لرزاند. صدايي بلند و وحشتناك كه ترس و وحشت را در دل مردم كاشت و زندگي يك خانواده را براي هميشه تغيير داد. 
زني باردار در پنج ماهگي، پس از شنيدن اين انفجار، دچار ترس شديد و اضطراب شد و شكم درد شديدي گرفت و با وجود بارداري‌اش، ناچار به مراجعه به بيمارستان شد. دكتر با بغض و تاسف اعلام كرد كه جنين او ايست قلبي كرده است و بايد سقط انجام شود.

۱۰ سال انتظار
اين حادثه، نمونه بارزي از آسيب‌هاي جنگ است كه فراتر از تخريب ساختمان‌ها و زير و رو كردن زندگي‌ها، روح و جسم انسان‌ها را هدف قرار مي‌دهد. خانواده‌اي كه پس از ۱۰ سال انتظار، با اميد به آينده‌اي نو، مادرشان باردار شده بود، حالا با غمي عميق روبه‌رو شده است كه هرگز نمي‌توان آن را جبران كرد. اين نمونه، تنها يكي از چندين قرباني ناخواسته و بي‌گناه است كه در ميان آتش و ويراني‌هاي جنگ قرباني مي‌شوند.
در اين ميان، نبايد از مشكلات پيچيده و ناعادلانه‌اي غافل شد كه برخي آسيب‌ها را حتي سخت‌تر و دور از انتظار مي‌سازد. كساني كه در مناطق جنگ‌زده محصور شده‌اند، مانند زندانياني كه نمي‌توانند از محل زندگي خود خارج شوند حتي اگر در تهران يا شهرهاي ديگر باشند و بخواهند از منطقه‌اي كه بمباران مي‌شود فاصله بگيرند، پابندشان اجازه نمي‌دهد و براي آنها محدوديت‌هاي قانوني وجود داشت. اين واقعيت‌ها نشان مي‌دهد كه آسيب‌هاي جنگ تنها در ميدان نبرد خلاصه نمي‌شود، بلكه در لايه‌هاي عميق‌تر جامعه، تاثيرات ويرانگر خود را برجاي مي‌گذارد.
در نهايت بايد اين واقعيت تلخ را پذيرفت كه جنگ، نه تنها سرنوشت يك منطقه، بلكه سرنوشت تك‌تك انسان‌هايي است كه در آن زندگي مي‌كنند و اين قربانيان خاموش نيازمند توجه و همدلي بيشتر هستند.
تلخ‌ترين دورهمي
در يكي از شب‌هاي جنگ ۱۲ روزه، در منطقه كيانشهر اهواز، خانواده‌اي در خيابان لاله روبه‌روي پدافند كه مشغول دورهمي خانوادگي بودند شاهد حادثه‌اي غم‌انگيز شدند. حدود ساعت 3:30 بامداد، صداي انفجارهاي مكرر در منطقه بلند شد. صدايي كه شيشه‌هاي منزل پسرعموي مسعود را شكست و فضاي خانه را پر از ترس و وحشت كرد. در پي اين انفجارها، همسر و دخترعموهاي مسعود، صداي جيغ و گريه بلند سر دادند و ناگهان خانمش از حال رفت. او را فورا به بيمارستان آپادانا رساندند، چون خانم باردار بود، پزشكان تنها گفتند بايد استراحت كند و سونوگرافي انجام دهد. او تا صبح در درد و ناله مي‌پيچيد.
صبح روز سه‌شنبه، خانواده براي انجام سونوگرافي به پزشك مراجعه كردند و نتيجه شوك‌آور بود. جنين در رحم خانم ايست قلبي كرده بود. دكتر پس از تكرار سونوگرافي و تاكيد بر نتيجه، روز چهارشنبه مجددا سونوگرافي انجام داد كه باز همان نتيجه را نشان داد. در نهايت، روز پنجشنبه در بيمارستان اميرالمومنين، نتيجه نهايي تاييد شد. جنين معصوم خانواده، پس از ۱۰ سال انتظار، بر اثر انفجارهاي رژيم صهيونيستي از دنيا رفته بود.
مسعود كه راننده اسنپ است با بغض و اشك در چشمانش مي‌گويد: «ما ۱۰ سال است كه براي اين بچه منتظر بوديم و حالا بعد از اين همه انتظار، چنين لحظه تلخي برايمان رقم خورد. پسرم اوتيسم دارد و ما در شرايط سختي زندگي مي‌كنيم. اجاره‌نشين هستيم و شغلم آزاد است و كلي بدهي داريم. نمي‌دانم چگونه بايد اين غم را دركنار باقي مشكلاتم تحمل كنم.»
مسعود همچنين مي‌گويد: «ولي پزشك قانوني در جواب براي ما نوشته كه اين اتفاق بر اثر جنگ نيست! اين پزشك چطور قضاوت مي‌كند؟ پزشك قانوني مگر خودش پيش‌ ما بود؟ چرا وجدانشان را زير پا مي‌گذارند؟ چرا مي‌خواهند حقمان را ضايع كنند؟» اين پدر با نگراني اضافه مي‌كند: «من حقم را مي‌خواهم. من يك ايراني هستم چرا بايد بعضي از مسوولان اين‌جور اتفاقات را ناديده بگيرند؟ چرا بايد پزشك قانوني وجدانش را زير پا بگذارد و چنين اتفاقي كه افتاده را سهل‌انگاري كند؟ جان يك خانواده به خطر افتاد و پزشك قانوني بي‌جهت جواب مردم بي‌گناه را تجديد مي‌كند. من از حقم نمي‌گذرم و از خدا مي‌خواهم حقم را ناديده نگيرد. به لطف خدا از شما مقامات عاليرتبه مي‌خواهم كه حق من ايراني را چشم‌پوشي نكنيد. خواهشمندم پيگير باشيد و من درخواست دارم حقم زير پا له نشود.» عمق تاثيرات انساني و روحي جنگ بر خانواده‌ها را مي‌توانيم در اين ماجرا ببينيم. خانواده‌هايي كه در كنار نيازهاي روزمره‌شان، بايد با آسيب‌هاي ناشي از جنگ و تبعات آن مقابله كنند. قصه مسعود و خانواده‌اش، نمونه‌اي است از قربانيان خاموشي كه در اين بحران، صدايشان كمتر شنيده مي‌شود، اما در دل جامعه، تاثيرات عميقي برجاي گذاشته‌اند.

قصه‌هاي پرغصه
بر اساس گزارش‌ها، شهرستان‌هاي اهواز، ماهشهر، انديمشك، دزفول، دشت‌ آزادگان و هويزه هدف حملات تجاوزكارانه رژيم صهيونيستي قرار گرفته‌اند كه بيشتر اين حملات با فعال شدن پدافندها خنثي شده است.
گزارش‌ها همچنين از حمله به مناطق غيرنظامي در هويزه و انديمشك حكايت دارد. بنا بر گزارش دانشگاه علوم پزشكي جندي‌شاپور اهواز، پايگاه اورژانس 115 مزار شهداي هويزه مورد حمله هوايي قرار گرفت و به‌طور كامل تخريب شد. اين حمله خوشبختانه تلفات جاني نداشت. همه اين حملات قطعا همراه با ماجراهايي تلخ براي بسياري از خانواده‌هاي غيرنظاميان بود. هر انسان و هر خانواده قرباني در اين جنگ قصه‌اي تلخ همچون قصه خانواده مسعود دارد. حمله به ساختمان چاه آبي در منطقه دوكوهه انديمشك نيز شهادت سه عضو يك خانواده، سيد آرمين موسوي هفت ساله به همراه پدر و مادرش كه نگهبان چاه بودند را در پي داشت. «سيد غلام‌عباس موسوي» و همسرش «سيده سياه‌گيس موسوي» و فرزند هفت ساله آنها «سيد آرمين موسوي» در حمله رژيم صهيونيستي در روز جمعه به ساختمان چاه آبي در منطقه دوكوهه انديمشك به شهادت رسيدند. «غلامعلي پوررحماني» به دليل اصابت تركش‌هاي لاشه پهپاد ساقط شده در مناطق مسكوني انديمشك به شهادت رسيد.
با اين حال مرگ كوچك‌ترين قرباني حملات اسراييل در اهواز ثبت شد. جنيني ۵ ماهه كه قرار بود نامش مصطفي باشد. مصطفي عچرش.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون