• 1404 سه‌شنبه 31 تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6097 -
  • 1404 دوشنبه 30 تير

ادامه از صفحه اول

امتناع جوانگرايي

این سالمندان هميشه از موضع قدرت و اقتدار و غير پاسخگويي حرف زده‌اند، و به همين علت دچار انسداد شده‌اند. از جهت ديگري هم به آنان بي‌اعتماد هستند. براي نمونه در خبرگان رهبري شواهد اين مساله ديده شد. گمان مي‌كنم تاكنون دو جوان حدود ۳۰ ساله در دوره چهارم و پنجم مجلس خبرگان انتخاب، و هر دو نفر دچار مشكل شدند. يكي مجبور به استعفا شد، ديگري هم در ميانه راه غيبش زد و كلي مساله درست شد! چون جوانان نمي‌توانند خود را در قالب‌هاي سنتي و به هر شكلي محدود كنند. البته برخي هم فرصت‌طلب هستند و در عمل معلوم مي‌شود كه گرهي از كار مديران سالمند باز نمي‌كنند، دنبال نمايش و سوءاستفاده هستند، به همين دليل به سرعت عطاي آنان را به لقايشان مي‌بخشند. در دولت قبلي مصاديق از اين نوع جوانان انقلابي ديده مي‌شود. هنوز هم در عرصه عمومي حضور دارند، افرادي بسيار بي‌مايه كه قابل اتكا نيستند.
با اين توصيفات، جوانگرايي يك تحول شكلي نيست، مثل اين نيست كه اگر تاكنون از رنگ سبز استفاده كرديم، حالا براي تنوع از رنگ آبي استفاده كنيم. جوانگرايي در واقع يك تحول و تغيير محتوايي و كيفي است. اتفاقا كاربرد همين كلمه «جوانگرايي» يك ايراد است. گويي سالمندان براي خود حق قايل هستند كه حالا به جوانان راه دهند يا ندهند. اين عين تبعيض است. قرار نيست كسي يا كساني جوانگرايي كنند. بايد ميدان براي حضور همه اعم از جوان يا سالمند يا فرد ۹۹ ساله، باز باشد. برابري حقوق براي حضور در عرصه، جوان و ميانسال نمي‌شناسد. جوانگرايي در تيم فوتبال نيست كه مديريت تيم به فكر آينده باشد. در آنجا بهترين بازيكنان را كه پا به سن گذاشته‌اند رد مي‌كنند و عذرشان را مي‌خواهند، نه آنكه همچنان به حضور آنان تن دهند. وجود همين كلمه «جوانگرايي» ريشه‌هاي سالمندگرايي را نشان مي‌دهد. مساله جوانگرايي نيست، سيطره نوعي از اليگارشي است. بد نيست فرضيه ديگري را هم به بحث بگذاريم. چرا روساي جمهور امريكا در دو دوره اخير اين اندازه پير هستند؟ آيا جوانان آنان ناكارآمد و ضعيف هستند؟ قطعا خير. اليگارشي فاسد دموكرات‌ها و جمهوري‌خواهان به جايي رسيده است كه راه را براي حضور ديگران بسته است. حتي اگر فرد ميانسالي هم مثل اوباما وارد ميدان شود، به سرعت در دل اين اليگارشي فاسد تحليل رفته و جذب خواهد شد. پرونده عجيب يك قاچاقچي اسلحه و دلال فساد جنسي كودكان براي مقامات امريكايي و نقش اسراييل و موساد در اين باره به خوبي اين واقعيت را نشان مي‌دهد.
 


آب در اسطوره  آرش كمانگير

بسيار كسان در اين ‌سو و آن ‌سوي عالم در پي ديدار از آنند.
اين تنها يكي از ابتكارات و تدابير مديريت بهره‌برداري از منابع آب متناسب با اقليم ايران است. در همين مرز و بوم، سدهاي شوشتر در خوزستان را شاهديم كه يادگار دوره ساساني است و به ثبت جهاني نيز رسيده است. چند سال پيش، كتابي با عنوان يخچال‌هاي ايران انتشار يافت. نويسنده آن دانشمندي از دانمارك است كه بنابر علاقه شخصي اين كتاب را با عكس‌ها و توضيحات فراوان گردآورده و تأليف كرده است. او نمونه‌هايي زياد حتي در شهرها نشان داده كه ايرانيان چگونه براي كنترل گرما، از آب و يخ و يخچال بهره برده‌اند. در همين تهران جاهايي هست كه به آن يخچال مي‌گفتند؛ ازجمله در قلهك. پدر مرحوم جهان‌پهلوان تختي صاحب يكي از همين يخچال‌ها بوده كه ديواره آن دست‌كم، تا چندي پيش در بوستاني در خاني‌آباد برجا بود. او يخ تابستان اهالي را تأمين مي‌كرد. در آب‌منگول هم يخچالي تا همين نيم قرن پيش وجود داشت كه در اوج گرما، پاسخگوي نياز مشتريان بود. اكنون بيمارستان سوم شعبان جاي آن نشسته است. عنوان آنچه امروزه وسيله سردكننده و توليد يخ در منازل است و يخچال ناميده مي‌شود با توجه ‌به همان پيشينه است، هرچند كه در اين وسيله نه چاله‌اي است و نه فقط به يخ‌سازي اختصاص دارد. در دوره كودكي ما، سقاخانه يا منبع‌هاي شخصي آب بود. براي آنكه نه‌تنها تشنه‌لبان سيراب شوند، بلكه احترام‌ آب محفوظ بماند و در كنار بسياري از آنها تصويري خيالي از حضرت عباس به چشم مي‌خورد. ظاهرا سعدي در عين بي‌نيازي، مدتي شغل شريف سقايي يا آبرساني داشته و نوعي سير و سلوك را با اين خدمت جوانمردانه طي كرده است؛ از اين ‌رو، در آثار خود، مكرر به آب اشاره دارد؛ براي نمونه: «سرم از خداي خواهد كه به پايش اندر افتد/ كه در آب مرده بهتر كه در آرزوي آبي...» با همه اين احوال، ما در اين سال‌ها، شاهد ارائه و اجراي برنامه‌اي جامع براي حفاظت از اين سرمايه حياتي نبوده و نيستيم. خشك ‌شدن هامون، گاوخوني، زاينده‌رود و تهديد كارون و كاهش شديد سطح آب‌هاي زيرزميني و فرونشست زمين، نابودي درياچه اورميه، پس‌رفت درياي مازندران، آلودگي آب‌هاي جنوبي ايران و سرانجام به تعبير محترمانه سازمان‌هاي ذي‌ربط «افت فشار آب در شهرها» همه ناشي از اين بي‌مبالاتي است. اين در حالي است كه پيوسته از شيوه‌هاي مديريتي خود تعريف و تمجيد و چنان خودستايي مي‌كنيم كه راه بحث و گفت‌وگو و انتقاد و ايراد و پرسش را مي‌بنديم. خود من زماني در مقام نماينده مردم تهران در شوراي شهر، به آلودگي آب شرب و آب مصرفي مزارع جنوب تهران اعتراض كردم و خواستار رسيدگي و اصلاح آن شدم. اين اعتراض در پي يك پژوهش ميداني در قالب تهران‌گردي ويژه آب و مديريت منابع آب در تهران بود. در سخنراني سال 1395 ش، در مراسم اهداي جايزه تهران، به ابعاد مختلف اين فاجعه در پيش رو پرداختم؛ اما به‌ جاي توجه به مشكلات و پاسخ ‌دادن به ايرادات، به تشويش اذهان عمومي متهم شدم، هرچند با پيگيري‌هاي غيررسمي معلوم شد حق با گوينده اين سخن بوده است. پس از زلزله 1396 ش. استان تهران، بحث محل ذخيره آب و آب آشاميدني براي مقابله با حوادث و سوانح طبيعي و غير آن در مديريت شهري مطرح شد. اكنون، توجه دگرباره به آن بيش از گذشته ضروري است. باري، آرش فقط براي دفاع از ايران تير در كمان ننهاد؛ بلكه رويكرد و مقصد تير را چنان تعريف كرد كه چشم‌اندازي براي آباداني ايران پيش پاي دانايان بگذارد. آنها به درستي نگران آب و آباداني ايران بودند و در آموزه‌هاي حكومتي و مردمي به آن وفادار ماندند. گذشته ارزشمند و درخور يادآوري است. از گذشته بياموزيم و از فردا غافل نمانيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون